صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شهرگرایی ناقص؛ ملت‌سازی‌ ناقص

-

شهرگرایی ناقص؛ ملت‌سازی‌ ناقص

شهر گرایی به ابعاد فرهنگی زیست شهری گفته میشود. زندگی در شهر علاوه بر اقتضائات مادی، تسهیلات و نیز محدودیتهای خاص خود، به لحاظ فرهنگی نیز لوازم و ملزومات خاص خود را میطلبد. پژوهشگران و جامعه شناسان بر این نظرند که هجوم جمعیتی در اثر انقلاب صنعتی و ازدیاد کارخانهها؛ موجبات تغییرات بسیاری را در شهرهای اروپا و امریکای شمالی فراهم آورد. ازجملهی این تغییرات میتوان به رنگ باختن سبک زندگی روستایی و سنتی، کمرنگ شدن پیوندهای خانوادگی و قومی و فردگرایی لجامگسیخته اشاره کرد که سبب نگرانی جامعه شناسان و نظریهپردازان گردید. آثار و نوشتههای دورکیم، وبر و دیگران را میتوان درنتیجهی همین نگرانی برای از دست رفتن هنجارهای سنتی، انسجام و وفاق نظام کهن و فقدان یک ارزش و اخلاق مورد وفاق جامعهی جدید دانست. داستان شهر، زندگی شهری و شهری شدن در جوامع اسلامی و بخصوص در کشور افغانستان به شکل دیگری در حال سامان گرفتن است. بهرغم انتقادات فراوانی که نسبت به زندگی در شهر، در جوامع غربی وجود دارد، ازجمله کمرنگ شدن ارزشهای خانوادگی، مادی اندیشی، ایزوله شدن افراد و درنتیجه تنهایی، افسردگی و بوروکراتیزه شدن آدمها، شهری شدن در غرب، به شکل نظاممندی سامان گرفته است که این سامانمندی را میتوان در دو نکته خلاصه نمود؛ یکم اینکه ابتدا زیرساختهای مادی، عینی و سخت زندگی شهری مانند جادهها، راهآهن، بندرها و کارخانهها انبوهی از جمعیت را بهسوی خود جلب نمود و سپس براثر اقتضائات ناشی از صنعت، تجارت، تکنولوژی و زندگی شهری، فرهنگ شهری مدرن و سبک زندگی مدرن همهگیر گردید. در قرن بیستم جوامع غربی جوامعی با اکثریتی شهرنشین بودند که شهر گرایی کامل در آن اتفاق افتاده بود یعنی شهرهایی با مردمی که سبک زندگی متناسب با زندگی شهری را بهطور کامل پذیرفته بودند.
در کنار تمام مصیبتهایی که این نوع زندگی برای انسان غربی داشته اما موهبتها و ابعاد مثبتی چون روح دموکراسی خواهی، کمرنگ شدن قومیت مداری و استحالهی تفاوتهای زبانی و مذهبی را میتوان از ابعاد برجسته و نیکوی آن دانست. شهرهای افغانستان بهسرعت در حال افزایشاند؛ هم بر اثر زادوولد کنترل نشده و هم مهاجرت داخلی از روستاها به خاطر خشکی سال، کم محصولی و یا جاذبهها و تسهیلات شهری که همین امر معضلات فراوانی هم برای شهروندان و هم مدیران و برنامه ریزان شهری خلق کرده است. شهرها به شکل نامنظم و نابسامانی زمینها را میخورند بیآنکه برای اشتغال، بهداشت، ترافیک، سرگرمی و آموزش آنان آیندهاندیشی صورت گرفته باشد. بافت جمعیتی شهرها نیز به لحاظ ترکیب اجتماعات درون شهرها و هم به لحاظ سبک زندگی کاملاً سنتی باقیمانده است. شهرهای ما تمام مشکلات یک شهر پرجمعیت را سهم میبرد اما از تبعات مثبت زندگی شهری کاملاً بیبهره است. بهعنوان نمونه در کابل، هرات، مزار شریف و عمده شهرهای کشور؛ هر قومی در محلههای مخصوص به آن قوم و کاملاً جدا از هم زندگی میکنند و این سبب گردیده که در زندگی اجتماعی شاهد کمترین اختلاط، ارتباط و تعامل باشیم. این وضعیت سبب گردیده است با بروز کمترین بیاحتیاطی در گفتار و عمل توسط سیاستمداران، نظامیان، اهالی رسانه، روشنفکران و یا حتی شهروندان عادی مخاصمه و نزاع به میزان بالایی ممکن گردد. وجود محلات جدای از همِ قومی، منطقهای، مذهبی و یا زبانی که به فقدان تعاملات مشترک میانجامد سبب عدم نهادینهسازی ملتگرایی و درنتیجه به حاشیه رفتن هویت و تعلقات ملی میگردد و این نیز بهنوبهی خود منجر به فساد گسترده و رابطه بازی در عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... گردیده است.
درواقع افغانستان که شدیداً به انسجام اجتماعی در سطح ملی نیاز دارد از آن محروم است. ما در شهرهایمان انسجام اجتماعی داریم اما انسجام اجتماعی از نوع درون قومی و ... که بین هر یک از اقوام کشور برقرار است. تاجیکها، هزارهها، پشتونها و هر یک از اقوام کشور درون شهرها؛ زندگیها و سبکهای زندگی جداگانه و ارتباطات جداگانهای برای خوددارند و همین اگرنه تنها سبب تضعیف انسجام اجتماعی در سطح ملی شده بلکه اعادهی دموکراسی را نیز با مشکل روبرو کرده است. به نظر میرسد یکی از علل عمدهی این امر شهر گرایی ناقص است. شهر گرایی چیست؟ همانطور که در ابتدا گفتیم شهر گرایی به ابعاد فرهنگی و آنچه مربوط به سبک زندگی شهری و ملزومات ناشی از آن برمیگردد اشاره دارد. بهعنوان نمونه زندگی شهری مبتنی بر روابط ارگانیکی و تقسیمکار است. نیز زیست شهری تا اندازهی زیادی وابسته به قوانینی غیرشخصی و روابط غیرشخصی است. این نوع زیست برخلاف زندگی روستایی و قریهای است که روابط از نوع مکانیکی، شخصی، رودررو و مبتنی بر پیوندهای خانوادگی و خونی است. در سبک زندگی قریهای نسبتهای خونی و خانوادگی، آشنایی و نسبتها هستند که تعیینکنندهی پایگاه اجتماعی فرد هستند. فرد معمولاً استقلال کمی دارد و همانگونه که موفقیت و کامیابی خود را بهتنهایی به دست نمیآورد در بهرهوری از مزایا و شأن اجتماعی خود نیز خانواده، خویشان و آشنایان خود را شریک میکند؛ اما شهر گرایی یا فرهنگ شهرنشینی سبب میگردد فرد بهتنهایی در جستجوی موفقیت باشد و در راه رسیدن به موفقیت از صلاحیتها، تواناییها و پشتکار و کوشش شخصی خود کمک گیرد و با دیگرانی که آنها نیز به دنبال موفقیت برای رسیدن به جایگاهی که آنها نیز خواهان آناند به رقابت بپردازد. درواقع یکی از ویژگیهای اصلی شهر گرایی فردگرایی است یعنی همان چیزی که در سطرهای پیشین مثال زدیم. در افغانستان زیست شهری یا شهر گرایی به شکل ناقصی در حال وقوع است. بااینکه شهرها بهسرعت در حال گسترشاند اما این گسترش به شکل ناقصی بهویژه در خصوص شهر گرایی اتفاق میافتد. از شهر ما تنها به بافتی فرسوده از ساختمانها، سرکها، ادارات و محلههای پرجمعیت، بدون بهداشت، شغل و کار و ... دستیافتهایم. اگر دولت افغانستان در تأمین امنیت موفق گردد و در توسعه زیرساختهایی همچون جادهها، راهآهن و کارخانهها موفق میگردید بطوری که بازار و کسبوکار روندی شتابان مییافت، شهروندان و شهرنشینان را وامیداشت درگیر موفقیت و شتاب در تحقق بخشیدن به آرزوهای شخصی و فردی شوند که نتیجهی آن کاهش انسجام اجتماعی درون قومی و افزایش شتابان انسجام اجتماعی ملی است. انسجام اجتماعی ملی یک جامعه پیوندی مستقیم و آشکار با شهر گرایی کامل دارد. شهر گرایی کامل میتواند با کاهش انسجام درون قومی و افزایش انسجام اجتماعی ملی به پروسه ملتسازی کمک شایانی انجام دهد پروسهای که هنوز با مشکل بسیار و لنگلنگان به راه خود ادامه میدهد و نتوانسته است به درختی تنومند تبدیل شود.
به نظر میرسد یکی از راههای سرعت بخشیدن به شهر گرایی کامل، توسعه زیرساختهای عینی و مادی است افغانستان در امر ارتباطات تکنولوژیک نظیر اینترنت، شبکههای ماهوارهای، تلفن و مخابرات سرمایهگذاریهای خوبی کرده اما در زیرساختهایی که موجب اشتغال بیشتر توسعه کسبوکار میگردد مانند بخشههای صنعت و کشاورزی کار درخور تأملی صورت نگرفته است و توسعه ارتباطات تکنولوژیک و رسانه بیشتر از سنخ روبناها هستند که نهتنها نمیتواند مشکلی را حل کند بلکه بر زندگی شهری به شکل غیرطبیعی و وارونه بیشتر میدمند بجای اینکه به سامان گرفتن زندگی شهری طبیعی و تدریجی کمک کنند.

دیدگاه شما