صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالـبان؛ جنایت‌ در جنگ برای امتیاز در صـلح

-

طالـبان؛ جنایت‌ در جنگ برای امتیاز در صـلح

طالبان همواره با راهاندازی جنگهای ویرانگر علیه ملت و دولت افغانستان، نقاب از چهرهی شوم شان برمیدارد و کنه افراطگرایی و پروژهی تروریستی بودن شان را رونما میکند. این یک امر هویدا است که پروسه صلح برای مدنی ساختن طالبان یک تلاش مضاعف بیدستاورد بوده است. با تداوم فرایند کنونی میتوان گفت که تامین صلح، رؤیایی برای مردم و پروسه صلح، منبعی برای معاملات سیاسی و مالی است و بس؛ اما تغییر در نحوهی عملکرد دولت و تحول نگرش جامعه جهانی نسبت به طالبان و آیندهی تروریزم در افغانستان شاید بتواند این معادله را تغییر بدهد.
گروه تروریستی طالبان این روزها در مناطق مختلف کشور با راهاندازی حملات تهاجمی بر مردم عام و بیگناه قصد آن دارد تا آمار جنایت شان را بالا ببرد و زنان و کودکان را آواره کند. واقعیت این است که طالبان به هیچ یک از مقولههای حقوق بشری و ارزشهای انسانی پابند نیست؛ بناء از آنان بعید به نظر نمیرسد که برای ایجاد وحشت و نفاق میان ملت و کشتار بیرحمانه مردم بیدفاع باعث هرگونه جرم و جنایت جنگی شوند. این روزها گروه تروریستی طالبان در ولایت ارزگان، ولسوالیهای جاغوری و مالستان غزنی، جنگ را بر مردمی تحمیل کرده اند که در طول تاریخ از اندکترین فرصتها برای توسعه در کشور کار گرفته اند و نمادی از مدنیت، برابری خواهی و عدالتخواهی در افغانستان شده اند. طالبان، اما به هیچ یک از این پدیدهها ارزش نمیدهند بلکه همواره به سوی کشتن و کشته شدن میشتابند تا پروژههای تروریستی و مافیایی شان را به درستی انجام دهند. با این همه، دولت و ملت افغانستان حاضر شدهاند برای کاهش هزینه جنگ با همین تیپ افراد جانی از در صلح وارد شوند.
اما طالبان چندین بار ثابت کرده که در هنگام نشستهای صلح با راهاندازی حملات تهاجمی بر مواضع نیروهای امنیتی و آغاز کشتار افراد ملکی در پی قدرتنمایی و امتیازطلبی از میزهای صلح است. نشستهای مکرر در قطر و پاکستان، نشست جده درعربستان، نشست تاشکند در ازبکستان، نشست اندونیزیا، دو دور نشست کابل؛ تمامی این نشستها جهت راهکاریابی برای تامین صلح در افغانستان دایر شد و پیام واضح این بود که جنگ افغانستان باید از راه صلح پایان یابد ولی طالبان انگیزهای صلح با دولت را از خود نشان ندادند. طالبان قصد دارد تا از طریق تداوم جنگ به قدرت برسند و رؤیای امارت سیاه شان را تحقق بخشند.
طالبان اکنون به یک گروه خطرناک تبدیل شده که از تجهیزات نظامی پیشرفته برخوردار است. این گروه تروریستی به صورت سیستماتیک و سنجیده شده همیشه در زمان برگزاری نشستهای بینالمللی صلح افغانستان، جنگهای زیانباری را علیه مردم به راه میاندازد تا با نمایش میزان قدرت ویرانگری شان مد نظر گرفته شود. یکی از مشکلهای اصلی مقابله با طالبان این است که دولت در نحوهی عملکردش برای مبارزه با این گروه تروریستی، موضع سرکوبگرانه جهت نابودی و سرنگونی آنان را اختیار نکرده بلکه در انتظار جواب مثبت گفتوگوهای صلح نشسته است.
روزهای پیش در نشست مسکو چند نفر از آدرس طالبان نیز برای اولین بار در این نشست بینالمللی شرکت کردند. این حرکت طالبان بر آن بود تا مشروعیت سازمانی خود را ثابت کند و با برداشتن نقاب تروریستی شان، به چشم جهانیان به عنوان یک جناح سیاسی مطرح شود که حق و سهمی در نظام افغانستان باید داشت. حقیقت، اما این است  که طالبان قبل از نشست مسکو با راهاندازی جنگ در ارزگان و اکنون با حمله بر ولسوالیهای مهم غزنی، بیش از پیش ثابت نمود که در هنگام تدویر نشستهای بینالمللی صلح قصد دارد امتیاز سیاسی شان را نه از طریق لابیگری سیاسی و چهرهی افغانستانی بودنشان؛ بلکه از آدرس خشونتگری و قدرت انسانکشی خود به دست بیاورد. طالبان به درستی می‌‎‌دانند که قدرت بقا در مناطق چون ولسوالیهای جاغوری، مالستان  و مرکز غزنی و همچنان ولسوالیهای دایکندی را ندارند، اما برای ایجاد رعب و وحشت به این مناطق هجوم میبرند تا قدرت نفوذ شان را به نمایش بگذارند.
بنابراین لازم است تا دولت افغانستان و همکاران بینالمللی در مورد استراتیژی جنگ و صلح با چنین گروهی نگاه واقعگرایانه داشته باشند. از ماهیت، چیستی و بنیاد طالبان همگی آگاه اند و اهداف این گروه نیز بر همگان هویدا است؛ اکنون هم دولت افغانستان و هم جامعه جهانی میدانند که طالبان چگونه گروهی است و از کدام منابع تمویل میشود. پس ضرورت مینماید تا برای مبارزه و سرنگونی چنین گروهی یک اقدام همه جانبه و هماهنگ صورت بگیرد که هم بستر طالبزایی از بین برده شود و همچنان با حامیان سیاسی-تسلیحاتی طالبان برخورد جدی صورت بگیرد. تا هنگامی که طالبان منابع اقتصادی و مواد مخدر در دست داشته باشند و صلاحیت جمعآوری عشر و مالیه از مردم مناطق تحت کنترول شان را داشته باشد و از سوی دولتهایی نیز حمایت شود، این یک امر مسلم است که به هر گونه سلاح دست مییابد و به جنگ و کشتار مردم ادامه خواهد داد.
جنایتهایی که اینروزها طالبان در سراسر کشور مرتکب میشود بدون شک آسیب جدی برای ملت افغانستان و امتیاز خوبی برای چرخهای گردانندهی طالبان است. آوارهگان جنگهای امسال طالبان در مناطق مختلف کشور به دهها هزار نفر میرسد ولی این یک واقعیت است که دولت و نهادهای مسئول در امدادرسانی نیز کارهای لازم را نکرده و وضعیت حقوق بشری آسیبدیدگان جنگ نگران کننده است. جنگجویان طالبان در جنگهای شان از مردم به عنوان سپر انسانی استفاده میکنند و مردم ملکی را به رگبار میبندند ولی نمایندگان شان در آنسوی مرز برای سهیم شدن در نظام سیاسی و دولت افغانستان چانهزنی هم میکنند. حالا طالبان با نقاب جهاد و اندیشه افراطگرایی اسلامی میجنگند و بخشی از بستر سربازگیریاش را نیز به خاطر همین چهره حفظ کرده است؛ اما همزمان برای مشارکت در نظام سیاسیای لابی میکند که سالها برای مبارزه با اصول و ارزشهای آن(قانون اساسی، آزادی بیان، حقوق بشر و دیگر ارزشهای دموکراتیک) کشور را به خاک و خون کشیدهاند.
در نتیجه میتوان گفت که درخواست ضمانت بینالمللی از جانب طالبان برای پیوستن به صلح در نشست مسکو نیز ناشی از نگرانی آیندهی شان است. بدون شک که جایگاه آیندهی این گروه تروریستی در درون نظام کنونی تعریف نشده است. گروه طالبان حدود پنج سال در دهه هفتاد شمسی، سایه سیاه شان بر بخشهایی از این سرزمین آتش افروخته بود و در طی ده سال گذشته نیز سیر قدرتگیری مجدد داشته است. این گروه به صلح نیز راضی نشده است؛ مگر اینکه از صلح بهره ببرد و برای امتیاز در صلح جنایتهای سنگینی مرتکب شود. آنچه اکنون الزامی به نظر میرسد و به عنوان اساسیترین مباحث جهت رسیدگی به وضعیت جنگی فعلی مطرح میشود این است که دولت افغانستان و جامعه جهانی باید استراتیژی جنگ و صلح شان را با طالبان از نو تعریف کنند و نظر به اقتضای زمان و با نگرش واقعگرایانه رویکرد جدیدی اتخاذ کنند. نهادهای امنیتی کشور و همکاران بینالمللی قادر خواهند بود تا منشأ تمویل و تجهیز سلاحهای پیشرفته طالبان را شناسایی نموده این سلسله را منقطع کند وگرنه تجهیزات پیشرفته آنان که در جنگهای یک سال اخیر شان استفاده میکنند، یک ابزار خطرناک برای سرحدات مناطق امن و تحت کنترول دولت به شمار میرود. در پروسه صلح نیز نباید فرصت سودجویی و امتیازطلبی برای این گروه فراهم شود. میزان قدرت انسانکشی و جنایت آنان نباید باعث ترقی جایگاه شان شود؛ بلکه این حملات و کشتار افراد ملکی مقیاس نزول اعتبار شان در میز گفتوگو و توافق نهایی صلح باشد. حالانکه با روند کنونی مذاکرات صلح، این پروسه به زودی نه، بلکه در درازمدت نیز پاسخگو نخواهد بود.

دیدگاه شما