صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فاکتورهای اساسی در تغییر استراتژی نظـامی طالبان

-

فاکتورهای اساسی در تغییر استراتژی نظـامی طالبان

طالبان در طی سالهای گذشته به دنبال این بود که اگر بتواند یکی از ولایت های افغانستان را به تصرف خود در آورد. طالبان در این هدف نهایت تلاش کرد، هزینه های زیادی را متحمل شد ولی پیروز نشد.
تا همین اواخر گروه طالبان بیش از حد تلاش ورزید که ولایت غزنی را به تصرف خود در آورد و با تمام توان آن را  نگهدارد ولی این کار امکان پذیر نشد. قبل از آن، طالبان تمام نیروهای خود را از ولایت های همجوار در فراه بسیج کرد تا بتواند این ولایت را به تصرف خود در آورد ولی پس از خسارات زیاد دوباره این شهر به تصرف دولت افغانستان در آمد. این ها همه بعد از آن اتفاق افتاد که طالبان در سال های گذشته تلاش های زیادی را به خرج داد تا ولایت قندوز در شمال افغانستان را در کنترل خود داشته باشد.
هم طالبان در تصرف و شکست در این ولایت ها و هم دولت و مردم افغانستان متحمل خساراتی بیش از حد شدند. این همه هزینه وتلاش طالبان برای تصرف و نگهداری یکی از ولایت های افغانستان از دو ضرورت اساسی نشأت می گرفت.
اولین ضرورت این بود که طالبان با تصرف و نگهداری یکی از ولایت های افغانستان می خواست که از لحاظ تبلیغاتی جایگاه خود را افزایش بدهد و خود را بعنوان یک نیروی قدرتمند در افغانستان و جامعه جهانی به اثبات برساند. پیشینه جنگ های نظامی در افغانستان، بیشتر طالبان را برای رسیدن به این مهم انگیزه می بخشید. در زمان جنگ های مجاهدین با حکومت دکتر نجیب الله تصرف حتی یک ولایت از ولایت های افغانستان توسط مجاهدین از لحاظ سیاسی هم در افغانستان و هم در جامعه جهانی یک کارفوق العاده تلقی می شد و پیامد مهم را در پی داشت. طالبان نیز با همان ذهنیت گذشته پیوسته در تلاش بود که با زنده کردن آن خاطرات، جایگاه خود را در اذهان مردم افغانستان بقبولاند.
ضرورت دیگری که طالبان را واداشت که بعد از سال های 2014 میلادی به دنبال تصرف یکی از ولایات افغانستان با هر هزینۀ باشد، فشار مضاعف حکومت پاکستان بر طالبان بود. حکومت پاکستان پس از کشته شدن بن لادن در خاک پاکستان در نگاه جامعه جهانی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و بعنوان لانه امن برای تروریستان مخصوصا طالبان مطرح گردید. از این رو دولت پاکستان بسیار تلاش کرد و بر گروه طالبان فشار وارد کرد که برای خودشان در داخل خاک افغانستان یک قلمرو جغرافیایی را به دست بیاورد و آن را نگهدارد تا پاکستان به راحتی بتواند طالبان را در داخل خاک افغانستان تربیت و اکمال کند.
به همین سبب بود که گروه طالبان در سال های اخیر نهایت تلاش را به خرج داد تا یکی از ولایت های افغانستان را تصرف کند ولی تلاش آن ها بدون نتیجه ختم شد هرچند که برای مردم افغانستان هم در قندوز و هم در فراه و غزنی خسارات مالی وجانی بسیاری را برجای گذاشتند.
اما اخیرا شواهد این را نشان می دهد که گروه طالبان در استراتژی نظامی گذشته اش تجدید نظر کرده است و دیگر نمی خواهد که نیروها و امکانات خود را برای اهداف بزرگی مانند تصرف ونگهداری یک ولایت در افغانستان به مصرف برساند. از دیگر جانب شکست طالبان پس از تصرف این ولایت های ذکر شده به روحیه سربازان شان نیز ضربه روانی وارد کرد. مجموعۀاین مسایل نشان می دهند که تصرف و نگهداری مرکز ولایات برای طالبان دیگر اولویت اولیه به حساب نمی آید. طالبان هم اکنون به استراتژی نظامی اش طبق تجربه و شرایط افغانستان تجدید نظر نموده است. در این استراتژی تجدید نظر شده، طالبان فعلا بیشتر به دنبال آنست که نیرو و انرژی ذخیره حکومت افغانستان را بیشتر درگیر کند و به هدر بدهد. شواهد نشان می دهد که گروه طالبان هم اکنون دارد همین کار را انجام می دهد؛ کاری که حکومت افغانستان چند سال قبل از آن گریز داشت. در سالیان پسین حکومت افغانستان حتی برخی از ولسوالی ها را در جا های مانند هلمند عمدا رها کرد و سربازان شان را از آن جا به مرکز ولایت انتقال داد. استدلال حکومت افغانستان این بود که پراکنده سازی نیروهای امنیتی افغانستان در ولسوالی های دور دست که حفظ و نگهداری آن نیرو و امکانات زیاد را لازم دارد در شرایط حاضربه صرفه نیست و امکانات و  و نیروی امنیتی افغانستان را پراکنده می سازد.
هرچند که حکومت افغانستان همین کار را انجام داد و لی عملا نتوانست خود را رهایی بدهد و از فرسایش قوت و امکانات لوجیستکی خود جلو گیری کند. هم اکنون گروه طالبان هر از چندگاهی به برخی از مناطق مهم و ولسوالی های استراتژیک حمله می کند و حکومت مرکزی را وادار می کند که با تحمل هزینه های مضاعف از مرکز افغانستان به آن ولسوالی های دور دست نیرو و امکانات اعزام کند. بدیهی است که این نیروها پس از عقب نشینی طالبان از منطقه،دوباره به مرکز بر میگردند. این انتقالات و تردد سربازان افغانستان در جنگ های گوریلایی هزینه های بس کلان را به حکومت مرکزی افغانستان تحمیل می کند و سربازان افغانستان را همیشه خسته نگه می دارد.
در عرض این استراتژی جنگ و گریز در ولسوالی های مهم افغانستان، طالبان نسبت به شهر ها و مرکز ولایات برنامه جنگی دیگر را روی دست گرفته است. برنامه ی را که طالبان و دیگر گروه های دهشت افکن برای مرکز ولایات و شهرهای مهم افغانستان روی دست گرفته است، همان کشتارهای بی رحمانه و وحشیانه است. گروه طالبان و دیگر گروه های دهشت افکن هم اکنون دیوانه وار تلاش شان را به کشتار و ایجاد رعب و وحشت متمرکز کرده اند تا از این طریق از لحاظ روانی حکومت و مردم افغانستان را در تنگنا های غیر قابل کنترل قرار بدهند و مجبور کنند که برای رهایی از این وضعیت برای پذیرش خواسته های گروه طالبان آماده شود و خواسته های آنان را آن طور که آن ها می خواهند قبول کند. در یک کلام طالبان و حامیان شان فعلا به این نتیجه رسیده اند که نیروهای امنیتی و مردم افغانستان را با تحمیل یک وضعیت شکننده و خسته کننده سرانجام به ستوه آورند و مجبور کنند که در برابر خواسته های آنان کوتاه بیایند و تسلیم شوند.

دیدگاه شما