صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آیا چین می‌تواند میان افغانستان و پاکستان نقش ‌‌استراتژیک بازی کند؟

-

آیا چین می‌تواند  میان افغانستان و پاکستان  نقش ‌‌استراتژیک بازی کند؟

دومین نشست سه جانبه چین، پاکستان و افغانستان دیروز در کابل برگزار شد. مرحله نخست این نشست سه جانبه سال گذشته با میزبانی کشور چین در بیجینگ برگزار گردید. دومین مرحله این نشست مشترک دقیقا در زمانی برگزار شد که کشورهای منطقه در قبال پروسه صلح افغانستان بیشتر از گذشته فعال شده است. برداشتهای عمومی این است که چین میتواند میان افغانستان و پاکستان در خصوص ایجاد صلح پایدار همکاری استراتژیک داشته باشد. در این نوشته این موضوع را قدری عمیقتر به بحث میگیریم.
چین اولین کشور همسایه بود که رئیس جمهور غنی پس از تشکیل حکومت وحدت ملی، آن را دقالباب کرد. حکومت وحدت ملی تا هماکنون به دنبال ایجاد رابطه ‌‌استراتژیک و مؤثر با حکومت خلق چین است. این میرساند که افغانستان همیشه به چین، تعلق خاطر نشان داده است. چین میتوانست به عنوان یک همسایه تأثیرگذار در روابط پاکستان و افغانستان نقش ‌‌استراتژیک و مساوی را ایفا کند. اما چین به خاطر برخی مناسبات ‌‌منطقهای و رابطه ‌‌استراتژیکاش با پاکستان، هیچگاه  خاطر افغانستان را عزیز نگه نداشته است. بدین سبب است که مسیر ارتباطی میان چین و افغانستان تا کنون ناهموار باقی مانده است. با آنکه واخان گذرگاه زیبا و ارزشگذار برای افغانستان و چین تلقی میگردد، اما دشوار و صعبالعبور باقی مانده است. این مسیر ناهموار، نماد تردید در تردد و رفت و آمد میان این دو کشور به حساب میآید. با آنکه در آن طرفتر میان دو همسایه چین و پاکستان، مسیری به بزرگی بزرگراه قراقروم به وجود آمده است که بزرگترین مسیر ترانزیتی چین را به جنوب آسیا شکل میدهد. اما در این طرف، میان افغانستان و چین، مسیر ارتباطی در حدی نیست که دو همسایه به طور معمول با یکدیگر ارتباط داشته باشد. این واقعیت طبیعی میتواند نماد روابط چین و افغانستان در طول سالیان متوالی تعبیر شود. گویا این دو راه هموار و ناهموار نشان دهنده رویکرد سیاسی چین با افغانستان و پاکستان است.
اما در سالهای اخیر حکومت خلق چین بر آن شده است که نقش خودش را در ایجاد تفاهم و رابطه میان افغانستان و پاکستان ایفا کند. سال گذشته  نشست سه جانبه میان وزیران خارجه افغانستان، پاکستان و چین به ابتکار و میزبانی بیجینگ برگزار شد. هدف از این نشست، تقویت همکاریهای ‌‌منطقهای، مبارزه مشترک با گروههای تروریستی و اعتمادسازی سیاسی میان افغانستان و چین مطرح گردید. چین تصمیم داشت که افغانستان و پاکستان از طریق این نشستهای مشترک به یک تفاهم دو جانبه برسد.
این نشست پس از آن برگزارشد که نشستهای چند جانبه، میان افغانستان، پاکستان و آمریکا و همچنین نشستهای که به میانجیگری ترکیه برگزار شد، بینتیجه ماند. به نظر میرسید که چین میخواست با استفاده از تجربههای نشستهای گذشته، این بار تواناییهای خود را در آزمون بگذارد. هرچند که با تمام امیدواریهای که در موفقیت نقش و موفقیت چین وجود داشت، این کشور در این زمینه موفقیت چندانی را نتوانست به نمایش بگذارد ولی بازهم اگر چین گامهایش را استوار بردارد موفق خواهد شد. زیرا حکومت خلق چین هم بر پاکستان قدرت ایجاد فشار را دارد و هم در نگاه جامعه بینالمللی متهم به ایجاد روابط دیپلماتیک و نظامی با طالبان نمیباشد.
اما در صورتیکه بحث را به صورت عمیقتر بررسی کنیم به این سوال برمیخوریم که باتوجه به رابطه ناگسستنی و ‌‌استراتژیک پاکستان و چین، به راستی حکومت چین در پرتو ‌‌استراتژی جدید هند محور آمریکا در افغانستان، نقش خود را چگونه میتواند بازی کند؟
گذشته سیاست چین به وضاحت میرساند که این کشور در سیاست خود با هند و همچنین افغانستان، همیشه با معیار پاکستان تعیین نسبت نموده است. این ظرافت میرساند که نگاه چین به افغانستان هیچگاه به صورت مستقل نبوده است. بلکه نگاه چین به افغانستان به صورت حوزهیی و ‌‌منطقهای و چه بسا مانند پاکستان، هند محور بوده است. چین افغانستان را در محیط منطقه بررسی و ارزیابی میکند. دقیقا مشکل اساسی از همین دیدگاه شکل میگیرد. چه آنکه در این حوزه ‌‌منطقهای بازیگران متفاوت با ‌‌استراتژیهای متعارض وجود دارند. تعارض منافع در این حوزه  ‌‌منطقهای برای افغانستان مشکلات فراوانی را تا هنوز خلق کرده است. البته عامل اصلی، عدم توانایی افغانستان در بازیهای سیاسیاش در سطح منطقه نیز بوده است وگرنه پاکستان از همین منافع متعارض بازیگران منطقه، منافع ملی خود را شکل میدهد و فربه میسازد. پاکستان از ابتدای شکلگیری تا کنون از بحرانهای ‌‌منطقهای به نفع خود سود جسته است و در این سودجویی تا آن حد مهارت یافته که بارها در منطقه بحران آفریده و سرانجام خود به عنوان محور راه حل پذیرفته شده است.
چین و هند در این حوزه ‌‌منطقهای به عنوان بازیگران اصلی تا کنون منافع متعارض داشته اند. افغانستان و پاکستان به عنوان بازیگران پیرامونی هرکدام خود به یکی از این بازیگران متوسل شده اند. تنش میان چین و هندوستان با تنش افغانستان و به پاکستان شباهتهای پیشینهدار داشته اند. مشکل مرزی و مشکل آب، چین و هند را درگیر جنگ نظامی هم نموده است و این تنش تا هماکنون ادامه دارد. تنش میان افغانستان و پاکستان نیز با تنش میان چین و هند چندان بیمانند نیست. بدین سبب بود که افغانستان همیشه رابطه سیاسی خودش را با هند هموار میکرده است. پاکستان نیز از ابتدای تأسیس خود تا کنون، با رقیب سیاسی هند، رفاقت داشته است. چین در این رفاقت بر آمده از رقابت ‌‌منطقهای، همیشه جانب پاکستان را نگهداشته است. توسعه سلاح اتمی پاکستان با تلاش پیگیر چین صورت گرفته است. شرکت هوایی و ترمیم صنایع هوایی پاکستان با کمک چین ارتقا یافته است. بندر گوادر در جنوب پاکستان با مدیریت و سرمایهگذاری چین، به بزرگترین بندر ترانزیتی در جنوب آسیا تبدیل شده است. چین پاکستان را به عنوان اهرم فشار بر علیه هندوستان استفاده میکند. چین در سالیانی اخیر برای در امان ماندن از ترور و حشت بنیادگرایان اسلامی به یک نحوی خاطر پاکستان را گرامی داشته است. پاکستان نیز متقابلا، به بنیادگرایان تابع امرش مدارا در برابر چین را تلقین کرده است. بدین سبب بود که چین در برابر مبارزه با تروریسم و بنیادگرایی اسلامی جانب احتیاط را نگهداشت و در ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا در جنگ با طالبان نیز وارد نشد.
چین در سالهای گذشته مأموریت مبارزه با افراطگرایان دینی را بر عهده آمریکا و افغانستان گذاشت، هر چند که به عنوان سکاندار سازمان شانگهای از گسترش ناتو به مناطق همجوارش ناخرسند به نظر میرسید.
از دیگر جانب، چین در تعاملات با افغانستان نیز ناگزیر خواستههای پاکستان را نهایت مراعات کرده است. چه آنکه چین مجبور است که پاکستان را به خاطر رقابت با هند و  کنترل بنیادگرایان مسلمان در ایالت سنکیانگ، همیشه راضی نگهدارد.
همین رفتار مداراجویانه سیاسی چین، از طرف دیگر باعث عدم سرمایهگذاری اقتصادی این کشور در افغانستان گردید. چین در معدن مس عینک آماده سرمایهگذاری شد ولی به سرانجام نرسید. افغانستان اما برعکس، پیوسته جانب احتیاط را در رقابتهای ‌‌منطقهای لحاظ کرده است. به همین سبب بود که در برابر قرارداد چین در مس عینک، خاطر هند را در قرارداد معدن آهن حاجیگگ نگهداشت. دولت وحدت ملی، بر خلاف سنت گذشته، دروازه چین را نسبت به هند زودتر دقالباب کرد. ولی چین در رابطه با افغانستان، تاهنوز با احتیاط گام برداشته است و کارهای کلانی را در زمینه اقتصادی و سیاسی انجام نداده است. با این هم، حکومت چین حد اقل از سال گذشته رابطه دیپلماتیکاش را با حکومت افغانستان تقویت کرده است. سفرهای مقامهای بلند پایه حکومت افغانستان در چین و منافع مشترک این دو کشور در زمینه راههای ترانزیتی در سطح منطقه، پیوندهای ناگسستنی ایجاد کرده است.

دیدگاه شما