صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت اتحاد و انسجام ملی در افغانستان

-

ضرورت اتحاد و انسجام ملی در افغانستان

عدم اتحاد و انسجام ملی یکی از نقطه ضعفهای است که در طول تاریخ، افغانستان را تا لب پرتگاه و حتی در بسیاری مواقع به سقوط مواجه ساخته است. این نقطه آنچنان که باید مورد توجه واقع نشده و به ویژه در چهار دههی اخیر، جز در گفتار، در عمل هرگز به عنوان یک معضل کلان در جامعه افغانی، مورد تأمل همه جانبه قرار نگرفته است. هرچند جنگ داخلی در افغانستان دارای ریشهها و عواملی گونان میباشد، اما بدون شک یکی از دلایلِ که متأسفانه دارای نقش پررنگ است، معضل عدم اتحاد و اعتماد ملی در میان افغانها میباشد. اگر به گذشتۀ نه چندان دور برگردیم و اتحاد و انسجام افغانها را در مقابل ارتش سرخ در نظر آوریم، بدون تردید مستقیما بدین موضوع واقف میشویم که اگر افغانها در همۀ مقاطع تاریخی وحدت و یک-پارچگی خویش را حفظ کنند، هرگز به شکست و نا بهسامانی مواجه نمیشود. زیرا سقوط ارتش سرخ و شکست افتضاح آمیز آنان، تنها و تنها با وحدت و یکپارچگیای که در میان افغانها بهوجود آمده بود، میسر گردید. از اینرو دست کم در تاریخ افغانستان یکی از مواردی که حقیقتا به معنی واقعی کلمه دورانِ طلایی به شمار میآید و ما میتوانیم بسا درسها از آن بیاموزیم، دوران اتحاد و انسجام اقوام و گروههای مختلفی قومی وسیاسی است که حول یک هویتِ افغانی از جان وطن خویش در مقابل اجانب و متجاوزین دفاع کردند و با همگرایی و همدلیای صادقانۀ که در میان آنها وجود داشت، کمونیسم را به زمین زد. متاسفانه اما؛ با شکست ارتش سرخ شوروی، اتحاد و انسجام افغانها نیز فروپاشید و این فروپاشی برای افغانها چونان گران و سنگین تمام شد که میتوان تمامِ حوادث خونین و رقت بار که پس از آن در قلمرو افغانی به وقوع پیوست، بیرون آمده از فروپاشی اتحاد و انسجام افغانها قلمداد نمود. زیرا تبیین واقع بینانۀ تمامی حوادث تلخ و زیانبارِ که افغانها متحمل گردیده اند و متأسفانه همچنان با شدت فزاینده در کشور جاری و ساری است، به همین نقطۀ مغفول مانده بر میگردد. بنابر این به نظر میرسد که طی سالیانِ متمادی بیخودی گِرد جهان چرخیدیم،«یار در خانه است» و باید بدین نقطه معطوف گشت و به هر نحوی که شده فاصله و گسست و شکستی اتحاد و انسجام افغانها را، از میان برداشت. زیرا گسست و شکستی که در انسجام و اتحاد مردم افغانستان بهوجود آمده است، محصولاش افغانستان فعلی ماست. مادامی که در اتحاد افغانها خللی بروز کرده اند، نتیجهاش ویرانی و تباهی افغانستان بوده است. از اینرو افغانستان جنگزده و عقب ماندهای فعلی بیش از همه و همیشه ضرورت بازگشت به اتحاد و انسجام دوران جهاد را دارد. بهیقین که تنها نسخۀ راهگشا نیز همین است.  تنها اکتفا کردن به جامعۀ جهانی و قدرتهای خارجی کاری از پیش نمیبَرد. راه را پُرپیجوخمتر و هزینههای مالی و انسانی را نیز چند برابر میکند. از سوی دیگر اوضاع اگر به همین منوال ادامه یابد، متأسفانه قراین و شواهد حکایت از آن دارد که چشم انداز آینده افغانستان چندان روشن به نظر نمیرسد. بنابر این با توجه به درک اهمیت و جایگاهِ کلیدی اتحاد و انسجام ملی، میبایست با تمام نیرو به تقویت وحدت و همدلی ملت افغانستان کوشید. از اینرو نهادهای جامعۀ مدنی، رسانهها و در صدر آنها دولت، مسئول فراهم کردنِ زمینه اتحاد و انسجام در بین مردم است. حکومت مسئول اداره جامعه است. در حقیقت افرادی که در مناصب گوناگون متصدی اداره کردن جامعه هستند و در قالب حکومت فعالیت میکنند، تأثیر مستقیمی در مسیر حرکت جامعه دارند.  انسجام و هماهنگی کامل بین مردم حکومت یک الزام اساسی است؛ زیرا حکومت یگانه مرجعی است که قابلیت ایجاد ظرفیت اتحاد ملی را در جامعه دارد. چنانچه درهمین راستا دولت میتواند با بر آورده ساختن انتظارات اكثريت اقوام يا گروهها، پايه هاي اتحاد و انسجام ملی را تقویت کند و با آگاهی دادن به بخشهای محروم جامعه آنان را به تمامی مسائل و موضوعات جاری در کشور شریک سازد که این نیز به نوبۀ خود میتواند امنيت و ثبات اقتدار ملي را استحكام بخشد. رسانهها و جامعۀ مدنی نیز مسئولیتِ خطیر در این راه به گردن دارد که تا هنوز بدان توجه ننموده است و آنچنان که درخور این مسئلهی مهم میباشد، بدان نپرداخته است. به ویژه رسانهها که میتواند در آگاه ساختن مردم در مورد منافع و مزایایی اتحاد ملی، بیشترین نقش را ایفاء نماید، ولی متأسفانه تا اکنون در این راه چندان کارکردِ مشخص و فعالیت تأثیر گذار از خود نشان نداده است. سرانجام آنچه که بیشتر از همهی نهادها و حتی حکومت، در تحقق وحدت و انسجام ملی تأثیر گذار است، مردم افغانستان میباشد. زیرا مردم افغانستان این توان و قدرت را دارد که گذشته خود را احیا کند و به جهان ثابت نماید که افغانستان متحد و یکپارچه، تکرارشدنی است و افغانها به صورت آرزویی محال به آن نمینگرد. بنابراین برای تحقق یافتنِ این رویا میبایست تمام افغانها به مقوله اتحاد و انسجام ملّی توجه نمایند و در مسیر رشد و تقویت آن کوشا و جدی باشند و مانع رشد عوامل تفرقه و اختلاف شوند. از دیگر سو واقعیت آن است که وحدت و انسجام در عصر حاضر مرهم زخمهای کهنه افغانستان است و اگر افغانها خواهان بازگشت به عصر طلایی خود میباشند، باید احساس یکی بودن را در خود ایجاد، تقویت و فراگیر نمایند. دیگر فرصتی برای آزمون و خطا نیست. افغانستان فراتر از ظرفیت خود به نقصان و عقبماندگی دچار است و باید با تمام توان در مسیر پیشرفت و تعالی حرکت کند. امروز باید قرار گرفتن افغانستان در قُله، هدف همه افغانها باشد و به دور از تعصب و تفرقه در رسیدن به این هدف مقدس همگان، اعم از هرگروه قومی ـ نژادی و مذهبی، به تلاش فداکارانه و خروشی عاشقانه دست بزنند و در این راه از هیچ ایثار و ازخودگذشتگی فروگذار نکنند. به امید آن روزکه افغانستان و افغانها شهد شیرین وحدت و همدلی را احساس ‌‌کنند و از ثمرههای این شجره حیاتبخش بهرهمند گردند.

دیدگاه شما