صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نگاهی به مذاکرات خلـیلزاد از زاویه دیگر

-

نگاهی به مذاکرات خلـیلزاد از زاویه دیگر

از گفتگوها میان زلمی ‌‍‌خلیلزاد و نمایندگان طالبان در قطر، چیزی واضحی به بیرون ارائه نشده است. با این هم، رسانهها و تحلیلگران با آگاهی از محورهای بحث، اطلاعاتی را در فضای عمومی‌‍‌ منتشر کرده است. برداشت بانکهای اطلاعاتی و رسانههای بزرگ نمی‌‍‌توانند خیلی دور از اصل مسأله باشد. آنچه که از روش کار و دیپلماسی خلیلزاد در قطر و منطقه برداشت می‌‍‌شود این است که خلیلزاد سرانجام در قبال مسئولیت اصلیاش موفق خواهد شد. آنچه که تاهنوز در افکار عمومی ‌‍‌القاء شده این است که مسئولیت اصلی ترامپ و خلیلزاد کنار آمدن با طالبان و رهایی از وضعیت موجود است.
اگر مأموریت خلیلزاد تنها به همین امر خلاصه شود، موفقیت خلیلزاد هیچ چالشی را در برنخواهد داشت. طالبان هم همین را می‌‍‌خواهد. دولت امریکا برای موفقیت خلیلزاد نیز تلاش می‌‍‌کند. ترامپ از همان آغاز مأموریت خلیلزاد اعلام کرد که نیروهایش را از افغانستان بیرون می‌‍‌برد. افکار عمومی‌‍‌این رفتار ترامپ را ناشیانه خواندند ولی تازه فهمیده می‌‍‌شود که سیاست ترامپ چندان بیربط هم نبوده است. علاوه برآن دونالد ترامپ از همان آغاز مأموریت خلیلزاد به عمران خان نخست وزیر پاکستان نامه فرستاد و خواستههایش را به صورت دیپلماتیک و تعامل دوجانبه مطرح کرد و همکاری او را در قبال مأموریت خلیلزاد در خواست کرد. پاکستان نیز از امریکا همین را انتظار داشت. دیپلماسی پاکستان در برابر مسایل افغانستان همیشه همینگونه بوده است. پاکستان درحالیکه پیوسته عامل بحران بوده اما کوشش کرده است که خود را به عنوان محورهای راه حل به قدرتهای تصمیم گیرنده نشان بدهد و جایگاه خود را کسب کند. به همین رویکرد بود که پاکستان منتظر درخواست همکاری امریکا از این کشور در قبال مسایل افغانستان بود تا کریدت خود را دریافت کند. پاکستان راجع به قضایای افغانستان خوب یادگرفته است که چگونه بازی کند. نخست وزیر پاکستان بسیار به گرمی‌‍‌ از درخواست امریکا استقبال کرد.  شواهد می‌‍‌رساند که پاکستان گامهای عملی را نیز در این راستا برداشته است.  بازداشت یک تن از افراد طالبان در پاکستان، زمینه سازی نشست ابوظبی، برجسته سازی نقش ملابرادر نشانههایی از تلاش پاکستان است. مشخص است که پاکستان در موضوع ریاست دفتر قطر توسط ملابرادر حتما نقش مؤثر داشته است. گذشته نیز این را تأیید می‌‍‌کند. زمانی که حکومت حامد کرزی تلاش کرد تا با ملابرادر در موضوع صلح افغانستان یک محور نزدیک را باز کند، پاکستان او را زندانی کرد چون هیچ امتیازی را کسب نکرده بود. بنابراین اکنون در راستای ارتقای جایگاه ملابرادر بیخبر و بیتأثیر نمی‌‍‌تواند باشد. اقدامات پاکستان و تعامل برخی کشورهای منطقه، زمینهها را تا هم اکنون برای موفقیت خلیلزاد فراهم ساخته است. این که خلیلزاد تاکنون به بن بست برنخورده است خودش یک موفقیت است.
بسیاری از کشورهای منطقه در صدد آن بودند که طالبان را به سمت خودشان بکشانند ومحورهای جداگانه را باز کنند ولی به نظر می‌‍‌رسد که خلیلزاد محور گفتگو را توحید کرده است؛ آنگونه که حتا حکومت افغانستان نیز غایب است. بازهم تأمل تحلیلگران  اینست که زلمی‌‍‌ خلیلزاد به چه موفقیتی دست یافته است و یا دست خواهد یافت؟ بدیهی است که گفتگوهای صلحی که میان خلیلزاد و طالبان به صورت دوجانبه آغاز شده ادامه خواهد یافت چون امریکا ادامه این گفتگوها را می‌‍‌خواهد و لازم دارد. البته طالبان نیز از ابتدا همین را می‌‍‌خواست و امریکا نیز سرانجام به پذیرش آن تن در داد.  نشانههای این سیاست حتا از زمان بارک اوباما محسوس بود. اوباما طالبان را به دو گروه رادیکال و میانه رو تقسیم کرد تا قباحت مذاکره و گفتگو با طالبان را در افکار عمومی ‌‍‌بزداید. اما چون پاکستان، عربستان و حکومت حامد کرزی از مذاکرات گفتگو بیرون مانده بودند، گفتگوها به سرانجام نرسید. این بار پاکستان و عربستان در صحنه هستند ولی افغانستان غایب است.
اکنون دونالد ترامپ برآن شده است تا از طریق تعامل و تفاهم با طالبان هم در سطح منطقه و هم در سطح بینالملل وجاهت امریکا را حفظ کند و آبرومندانه از یک بازی بزرگ در مقیاس بزرگ رهایی پیدا کند. امریکا در این روش بازی، مسلما از یک جانب را برنده است ولی جانب دیگر را تاهنوز قناعت داده نتوانسته است. آنچه که امریکا در بازی دیپلماسی خلیلزاد به دست آورده این است که در ماههای اخیر برخی از کشورهای منطقه با طالبان میانه خوبی ایجاد کرده بود و تقریبا فضا را از لحاظ روانی و سیاسی برای حضور امریکا در منطقه سنگین ساخته بود. امریکا در این بازی مسیری را گشود که مفهومش به این کشورها این بود که اگر کنار آمدن با طالبان خوبست، امریکا هم می‌‍‌تواند کنار بیاید. اینک امریکا طالبان را از دامن آنها پس ستانده  و باخودش همراه ساخته است. قطعا یکی از مباحث مطرح در گفتگوهای صلح میان زلمی ‌‍‌خلیلزاد و طالبان آتش بس میان امریکا و طالبان در افغانستان است و علاوه برآن به صورت دوفاکتو طالبان به امریکا وعده خواهد داد که جلو حملات نظامی‌‍‌ متحدین شان مخصوصا گروههای دهشتافکن داعشی و دیگر نهادهای مرتبط را خواهد گرفت. در عوض امریکا نیز با جدول بندی مشخص تقویم خروج نیروهایش را از افغانستان تنظیم خواهد کرد و طالبان عملا در افکار عمومی‌‍‌ و در میان هوادارانش فاتح دومین نبرد نظامی‌‍‌ افغانستان و غرب در افغانستان شناخته خواهد شد و این موضوع را به عنون یک نوستالوژی تاریخی با جنگهای افغان و انگلیس و حتا جنگهای صلیبی مشابهت خواهد داد. جدا از آن طالبان این ایده را برای خود شان در تاریخ افغانستان ذخیره خواهد کرد که هیچ قدرت برتری نظامی ‌‍‌در افغانستان نتوانسته است دوام بیاورد. این دستآوردهای روانی برای طالبان بزرگ ترین پایگاه مردمی ‌‍‌را خواهد ساخت. مردم افغانستان تاهنوز با همین روحیه دمساز است و معیار کار را شاخصهای گذشته و تاریخی می‌‍‌دانند و با شاخصهای روز در ارتباطات بینالمللی چندان مأنوس نیست.
مشخص است که در همچنین وضعیتی طالبان حتا اگر نتواند مناطق بیشتر را در افغانستان تصرف کند عملا فاتح میدان است. فاتح آن است که در روان جمعی هوادارانش پیروز باشد.
مشخص است که امریکا نباید این کار را بکند ولی دولت امریکا یک کشور رئال است و آنگاه که متوجه شود هزینه یک سیاست بر نفع آن بیشتر است از آن می‌‍‌گذرد؛ مخصوصا این که آقای ترامپ همه چیز را با شاخص پول و اسکناس محاسبه می‌‍‌کند. روحیه تجاری و اقتصادی ترامپ در سیاستهای داخلی و خارجی امریکا هم اکنون محسوس است.
امریکا در این بازی که با طالبان آغاز کرده است مشخص است که تاهنوز باقی همکاران بینالمللی را در افغانستان قانع نتوانسته است. نیروهای خارجی در افغانستان تنها امریکایی نیست. ناتو فراتر از امریکا است. سازمان ناتو برای نخستن بار بود که از محدوده اروپا به سمت غرب گسترش پیداکرد و مأموریت بیرون قارهای را تجربه می کند. واضح است که ناتو در افغانستان موفق نشده است. ناتو چگونه می‌‍‌تواند بدون اینکه مأموریت تاریخی خود را به سرانجام برساند با سیاست ترامپ به صورت ناکام پا به عقب میگذارد؟ ناتو درست است که با درخواست امریکا وارد افغانستان شد ولی استراتژی ناتو فراتر از خواسته امریکا به عنوان یک کشور واحد است و علاوه برآن همچنان که امریکا تمام ناتو نیست، ترامپ نمی‌‍‌تواند تمام امریکا باشد.
از لحاظ استراتژیک، امریکا از 2001 تاکنون با طالبان جنگیدند و جان صدها شهروند نظامی ‌‍‌خارجی و امریکایی در افغانستان از بین رفته است درحالی که این جنگ مورد تأیید اکثریت مطلق سران سیاسی و نظامی‌‍‌امریکا بود. اگر قرار براین بوده که امریکا صرف با گرفتن امان نامه از طالبان، مأموریت مبارزه با تروریسم را در افغانستان ناکام رها کند و برگردد، پس چرا در سالهای گذشته و دولتهای گذشته این کار را نکرد. این تصمیم ترامپ استهزاء و استیضاح تمام دولتهای گذشته و نخبگان سیاسی و نظامی ‌‍‌امریکا است. گویا اینکه آنان همه اشتباه کرده اند. ترامپ چندی قبل با مشروع دانستن تهاجم شوروی به افغانستان نیز رهبران گذشته امریکا و دولت امریکا را ناحق و مداخله گر در این جنگ عنوان کرده بود. به نظر می‌‍‌رسد که ترامپ یک راست دربرابر افکار عمومی ‌‍‌تاریخی امریکا ایستاده است و یا اینکه همه چیز را بادید تجاری می‌‍‌اندیشد و دیدگاهش با استراتژیستهای برجسته امریکا در گذشته متفاوت است.
تا اینجا هرچه هست مربوط به سیاست دولت ترامپ می‌‍‌شود. ولی آنچه که مستقیما به حکومت و مردم افغانستان مربوط میشود این است که براساس پیمان امنیتی و همکاریهای استراتژیک میان امریکا و افغانستان، امریکا چگونه می‌‍‌تواند رژیمهای حقوقی و اصول بینالمللی را بیتفاوت از کنارش بگذرد. خروج نیروهای نظامی ‌‍‌امریکا نمی‌‍‌تواند تنها با توافق با یک طرف ثالث باشد. از دیگر جانب توافق امریکا و طالبان و خروج امریکا و افزایش وجهه بینالمللی طالبان برای مردم و حکومت افغانستان هزینه دارد. تاکنون هم از طالبان خیلی قباحت زدایی شده است. اینها همه در غیبت حکومت افغانستان صورت گرفته است. درست است که خلیلزاد پس از هر جلسهی با دولت افغانستان نیز نشست داشته است ولی اصل خواسته مردم و حکومت افغانستان مذاکره با طالبان در محوریت و مالکیت حکومت افغانستان است. باید به خاطر داشت که اصل مأموریت ناتو و جامعه جهانی نهادسازی و دولتسازی در افغانستان بود. استحکام و اقتدار نهاد دولت برای کشورهای پسامنازعه حیاتی است. نباید سیاستها به سمتی پیش برود که اقتدار دولت مرکزی افغانستان فرسایش پیدا کند. مردم و حکومت افغانستان برای حفظ اقتدار حکومت و رهبری صلح به رهبری حکومت افغانستان اجماع دارند.

دیدگاه شما