صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

شهید مزاری؛ فرمولیزه‌سازی مشارکت و وحدت ملی

-

شهید مزاری؛ فرمولیزه‌سازی مشارکت و وحدت ملی

افغانستان ازجمله کشورهای کثیرالقومی در جهان است که در امر مدیریت سیاسی با چالش در حوزه مشارکت ملی و قدرت سیاسی روبرو است. در جهان غیر دموکراتیک گردش قدرت یکی از اساسیترین منابع منازعه بوده است که در برخی حالات این منازعه به جنگ داخلی تمامعیار تبدیل شده است. بسیاری از کشورهای که با منازعه قدرت درگیر هستند برای رهایی از این وضعیت گزینههای مختلفی را در پیش گرفتهاند. برخی از کشورها به دموکراسی روی آوردهاند درحالی که کشورهای دیگر یا راه تجزیه را در پیش گرفتهاند یا به سوی فدرالیسم کشیده شدهاند؛ اما برخی کشورهای دیگری هستند که در آن نخبگان حاکم با استفاده از موضوع قومیت یا مذهب و در برخی حالات با استفاده از زبان به کشتار، پاکسازی قومی، کوچ اجباری یا ادغام قهرآمیز روی آوردهاند.
افغانستان با توجه به ترکیب موزاییکی قومیتهای موجود در آن از ابتدای تشکیل خود در 1747 با بحران تقسیم قدرت و مشروعیت روبرو بوده است. حاکمهای گذشته افغانستان برای رهایی از این چالش اکثرا گزینههای حذف، نابودی، تبعید، به بردگی کشانیدن و پاکسازی قومی را به عنوان پادزهر منازعه قدرت در کشور تجویز کردهاند.
نمونههای فروان از قتلعام، پاکسازی قومی و کوچاندن اجباری اقوام غیرخودی در تاریخ سیاسی افغانستان به چشم میخورد که مهمترین نمونههای آن عبارتاند از قتل عامها و پاکسازی قومی که در زمان امیرعبدالرحمن خان و دوران سیاه طالبان در افغانستان اجراشدهاند.
مهمترین پرسش که هنوز هم در ذهن نخبگان و کنشگران سیاسی کشور وجود دارد این است که چگونه میتوان قدرت سیاسی را در کشور مدیریت کرد و چگونه از منازعه قومی بر سر تقسیم قدرت و مشارکت ملی جلوگیری کرد؟ برای یافتن پاسخ به این پرسش میتوان اندیشه شهید وحدت ملی عبدالعلی مزاری را در مورد مشارکت ملی و مدیریت سیاسی کشور بازخوانی کرد. مزاری را میتوان یکی از برجستهترین رهبران سیاسی در حوزه عدالت سیاسی-اجتماعی در کشور دانست.
در این مقاله به برخی از اصول بنیادین تفکرات سیاسی مزاری اشاره شده است.
الف- انتخابات عادلانه تنها روش قابل اتکا در تعین سرنوشت سیاسی کشور؛ علیرغم اینکه وی در نهادهای علمی غرب (جهان دموکراتیک) تحصیل نکرده بود اما دموکراسی را تنها روش مدیریت سیاسی و چرخش قدرت در کشور میدانست. مزاری به این باور بود که باید همه اقوام در قدرت سیاسی و منابع ملی کشور سهیم باشند.
در تاریخ افغانستان همیشه مسأله وحدت ملی به شکل ظاهری آن مطرح بوده است اما در عمل عده اندک با استفاده از عصبیت قومی در تلاش بوده اند که در رأس تصمیمگیریهای سیاسی کشور قرار داشته باشند و در نتیجه اکثریت مطلق مردم افغانستان در حاشیه قرار داشتهاند. ازآنجایی که قومیت بهعنوان برجستهترین عنصر هویت اجتماعی در کشور عمل میکند باید در احراز مناصب سیاسی و اقتصادی کشور نیز این مسأله در نظر گرفته شود.
مزاری تأکید داشت که تصمیمگیریهای کلان کشوری نباید به شکل انحصاری باشد به این معنا که همه اقوام (شهروندان کشور) در این امور مهم سهیم باشند. برای سهیم بودن در این تصمیمگیریها فقط نمایندگانی صلاحیت خواهند داشت که از طرف مردم برگزیدهشده باشند و این امر به معنای پذیرش انتخابات و دموکراسی است.
ب- تمرکز زدایی و عادلانه سازی واحدهای اداری- سیاسی؛ از مهمترین خواستههای سیاسی و اجتماعی شهید مزاری عادلانه سازی واحدهای سیاسی و اداری کشور بود. ازآنجایی که تقسیمات کشور درگذشته بر اساس سلیقههای حاکمان افغانی بوده است و کمتر مسأله عدالت اجتماعی در این تقسیمات در نظر گرفتهشده است، باید این واحدهای از قبل طراحی شده تعدیل شوند و بر مبنای عدالت اجتماعی بودجه و امکانات این واحدها تخصیص یابند.
مزاری به درستی تشخیص داده بود که کشورهای چند قومی مانند افغانستان به لحاظ مدیریتی با چالشهای متعدد روبرو است. وقتی که به این چالشها به صورت عادلانه رسیدگی نشود آنگاه بحران مشروعیت و بیاعتمادی ملی در جامعه بروز خواهد کرد.
در بسیاری از کشورهای جهان وقتی آشوب و بیثباتی برپاشده است بیشتر ریشه در بیعدالتی حاکمان آن جوامع داشته است. در افغانستان معاصر بیعدالتی گاهی ریشه در طبیعت مستبدانه حکام سیاسی داشته است و گاهی وجود بیعدالتی ساختاری موجب رفتارهای ناعادلانه حکام در کشور شده است.
ازنظر شهید مزاری عادلانه سازی یا تعدیل واحدهای اداری باید بر اساس تعداد جمعیت صورت گیرد نه سلیقه حکام افغانستان. در نظر گرفتن تعداد جمعیت در تعدیل واحدهای اداری را میتوان از دموکراتیکترین روش در جهان خواند.
ج- دشمنی اقوام به فاجعه منجر خواهد شد؛ مزاری درک دقیق از جامعه چند قومی افغانستان داشت. او به این باور بود که در جوامع که هویت قومی مبنای رفتاری قرار دارد، عدم در نظر داشت حساسیت این موضوع میتواند بسیار فاجعهبار باشد. کشورهای ناهمگون مانند افغانستان به لحاظ مدیریتی نسبت به کشورهای همگون با چالشهای بیشتری روبرو هستند. وقتی حکام بر اساس روشهای غیر دموکراتیک به قدرت رسیده باشند آنگاه ایشان در برابر هویتهای غیرخودی نه تنها احساس مسئولیت نمیکنند بلکه خود را مأمور سرکوب و حذف هویتهای غیرخودی میدانند. برای اینکه دشمنی میان هویتها (قومیتها) بروز نکند باید حقوق سیاسی و اجتماعی همه اقوام را با توجه به روشهای دموکراتیک (آمار جمعیتی) رعایت کنیم. در غیر این صورت بیعدالتی قومی تبدیل به خشم همگانی میشود که به سادگی قادر به گسست پایههای وحدت ملی در کشور خواهد بود.
د- وحدت ملی در کشور یک اصل است؛ اصل بودن وحدت ملی به معنای حیاتی بودن این موضوع است و باید کنشگران سیاسی و رهبران قومی کاری نکنند که منجر به نقض وحدت ملی در کشور شود.
به باور شهید مزاری مهمترین چیزی که میتواند پایههای وحدت ملی را ویران کند بیعدالتی است. این یک واقعیت است در جامعهای که عدالت وجود نداشته باشد وحدت نیز دوامدار نخواهد بود زیرا وحدت ملی و ثبات صوری تا زمانی دوام خواهد کرد که خفقان مجال بروز را برای مخالفان ندهد و این وضعیت پایدار نخواهد بود.
مزاری اعتقاد داشت که حقطلبی نهتنها به معنای نفی وحدت ملی و دشمنی با دیگران نیست بلکه وظیفه هر شهروند مسئول در جامعه است که از داعیه حقطلبانه حمایت کرده و در برابر ظلم ایستادگی کند. حقطلبی را نباید به معنی تجزیهطلبی و دشمنی با دیگران دانست.
در بسیاری از کشورها حکام جابر تلاش میکنند رویکردهای عدالتطلبانه را به تجزیهطلبی و رویکرد واگرایانه ترجمه کنند و برای سرکوب مخالفان سیاسی خود از این مفاهیم بهرهبرداری کنند. نگاه مزاری را نسبت به حقطلبی میتوان اینگونه تفسیر کرد که سکوت در برابری بیعدالتی نه تنها کار پسندیده پنداشته نمیشود بلکه به نحوی تأیید بیعدالتی در جامعه است.
بنابراین مشارکت و وحدت ملی زمانی در کشور پایدار خواهد بود که رهبران و نخبگان سیاسی کشور به انتخابات عادلانه تن دهند و شهروندان از داعیه حق طلبانه ولو از ناحیه هرکسی که مطرح شده باشد حمایت کنند.

دیدگاه شما