صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذاکرات صلح و چند دستگی طالبان

-

 مذاکرات صلح و چند دستگی طالبان

ما تنها حاشیههای از یک موضوع پیچیده را میخوانیم. امر پچیدهای که شماری مذاکره کنندگان را نیز از موضوعات اصلی به حاشیه رانده است. هرچند تیویتها، برای انحراف روان افکارعامه فضا را به سمت مطلوب هدایت میدهد اما حقیقت امر این است که آنچه در پشت پرده میگذرد، برای مردم، حکومت و طالبان بی خبر از نتایج مذاکرات، مسئله ساز شده است.
طالبان، نگران امتیازات صلح اند که به جیب په کسان از این گروه میافتد و مردم حکومت و کشورهای منطقه نگران پیامدها و پایداری صلح خوانده شده اند!
حاشیه از کدام عمق؟
اول؛ سوال اصلی این است که شتاب صلح از کدام نقطه ناشی میشود. باید بگویم که چشم و گوش مردم امریکا در انتخابات 2019 این کشور، به کاخ سفید است که تا آن زمان از کدام دست آوردها سخن خواهند گفت. نتایج  قابل قبول از جنگهای که در جهان به مدیریت امریکا به پیش برده میشود، بخش عمده انتظارات مردم امریکا را تشکیل میدهد. بدون شک، جنگ طولانی در افغانستان که هر روز ابعاد تازه به خود مییابد و حفرههای تازه بحران باز میشود، سوال اصلی امریکاییها از اقای ترامپ خواهد بود. حال، ترامپ، در تلاش است تا به هر شکل ممکن، نتیجهای جنگ در افغانستان را شبیه آنچه در سوریه اتفاق افتاد، برساند، در غیر آن هرگونه توجیه در این بخش با رضایت مردم امریکا همراه نخواهد بود.
زلمی خلیلزاد به چنین رویکرد به میدان صلح آمده است، برای تیم مذاکره کننده امریکا، هیچ چیز جز رسیدن به دست آورد منتج به هدف مهم نیست. برای دست یابی به این هدف، پیش فرضهای مانند تشکیل حکومت موقت تا از دست دادن همه دست آوردهای 18 ساله و انتظارات مردم افغانستان، برای امریکاییها آسان است. اما چیزیکه در این میان اصلا اتفاق نخواهد افتاد، خروج کامل سربازان امریکایی و ناتو است. زیرا، خروج این سربازان در وضعیتی که طالبان به مطالبات شان برسد، بازهم پیامد منفی در انتخابات برای کاخ سفید خواهد داشت. روی  این امر مذاکره و گفتههای از توافق پشت پرده روی پایگاه نظامی امریکا در کشور نیز وجود دارد.  
باید قبول کنیم که رویکرد امریکا نسبت به مذاکرات صلح، مبتنی بر انتخابات این کشور است. تلاشها بر این است که هرچند به صورت ظاهری و نسبی هم که شده، جنگ افغانستان تا زمان برگزاری انتخابات، به مرحله قابل توجیه برسد.
دوم؛ با توجه به مورد اول، مذاکرات صلح به مثابه برنامه زمانمند از سوی خلیلزاد به پیش برده میشود. همین موضوع است که هرگونه اظهارات ناشی از تشویش و نگرانی مردم و حکومت افغانستان برای امریکاییها همراه با عصبانیت و واکنش تند دنبال میشود.
از سویی هم، منابعی وجود دارد که جلسات پشت پرده، به صورت انفرادی با اعضای مذاکره کننده طالبان، به مراتبط بیشتر از نشستهای عمومی با حضور تمام اعضا انجام میشود، مطالب اصلی هیچ وقت در جمع عمومی مورد بحث قرار نمیگیرد. در حال حاضر، فضایی بدگمانی میان اعضای مذاکره کنندگان طالبان حاکم است و هیچ یک از اعضای تیم مذاکره کننده بر دیگری اعتماد ندارند. درحالی که هیچ یک از اعضای طالبان شریک در مذاکره، حاضر نیست تحت هر شرایط از دور مذاکرات بیرون شوند.
مذاکرات چند ضلعی، جزء از سیاستهای پلان شدهای آقای خلیلزاد است. خلیلزاد خوب میداند که پیشبرد مذاکره در فضای بیم و امید – وعده و امتیازدهی، موازی با طبع سیاستمداران افغانستان، بخصوص ملاهای طالب است. خلیلزاد به خوبی میداند که تمام این رهبران در تلاش یافتن جایگاه خود و بدست گرفتن امتیازات نقدی اند.
سوم؛ مذاکرات قطر در یک حلقه بسته به پیش میرود. تمام معلومات رسانهها ناشی از تویتهای اقای خلیلزاد و ذبیح الله مجاهد است. مخفی نگهداشتن دست یافتههای مذاکرت در قطر، همانگونه که برای مردم و حکومت افغانستان با نگرانیها دنبال میشود، برای دستهها و حلقات طالبان نیز مسئله ساز شده است. منابع موثقی وجود دارد که همزمان با مذاکرات در قطر، دست کم دو دسته دیگری از طالبان در حال مذاکره و رای زنی بین خود و شماری کشورهای دیگر هستند. با وجود آن واقعیت این است که در حال حاضر افزون بر بدگمانیها میان اعضای تیم مذاکره کننده طالبان، بخشی دیگری از گروه طالبان، طالبان قطری را نماینده خود نمیدانند. از دید این دسته، تیم مذاکره کننده، هیچ سهمی در جنگها و قربانی آنان ندارد و هر نوع توافق با نماینده امریکا قابل قبول این دستهها نیست. با این وجود، چگونه با چنین صلح شتابزده باورمند بود که نتواند اطمینان از ختم جنگ را به همراه داشت باشد. اقای خلیلزاد تاکنون متوجه پیامد تلخ و ناگوار این شیوه خود نیست. فرایند صلح چیزی نیست که آن را در زیر لونگی طالب و یا نکتایی خلیلزاد تا ابد پنهان نگهداشت. صلح یک فرایند اجرایی و عملی است که سر انجام باید در بستری به نام افغانستان تطبیق شود. آیا به عملی شدن صلحی غافلگیرانه، بستری تازه ای بحران در کشور شکل نخواهد گرفت؟
چهارم؛ با توجه به مورد سوم، چشم انداز صلح دایمی و ختم همیشگی جنگ در افغانستان، تاریک و مبهم به نظر می رسد. از یکسو، دید امریکا نسبت به برنامه صلح، دید زود گذر و عبور از فراز یک مرحله است؛ از جانب دیگر، طالبان مذاکره کننده، فاقد نمایندگی از تمام گروه وابسته به تحریک طالبان هستند. بدون شک، اگر این منابع درست باشد، دست یابی به هرنوع توافق، بر فرایند جنگ تاثیر نخواهد کرد.
پنجم؛  بزرگنمایی گروه طالبان و نرمش امریکا در قبال آن واضح است که برای مردم و حکومت افغانستان قابل قبول نیست. مجموع تحولات و رویدادهای اخیر در کشور نشان می دهد که طالبان یک سیاست کلی را که مبتنی بر نگاه برتری طلبانه به امور افغانستان است دنبال می کند و در صدد است، ضمن گرفتن بیشترین امتیاز در مذاکرات از امریکا، ساختارهای سیاسی، امنیتی و نظامی در فردای صلح احتمالی نیز بر مبنای خواست طالبان تنظیم شود. از دیدگاه مردم افغانستان، گروه طالبان نه تنها حق ندارد در مورد مسایل مربوط به حاکمیت ملی ما با طرفهای خارجی گفتگو کند بلکه خود این گروه، بخشی از مشکلات و چالشها است که باید قبل از همه چیز در داخل حل شود.
ششم؛ محافل منطقه ای و بین المللی در مورد توافقهای پنهانی طالبان و آمریکا و پیامدهای آن نیز ابراز نگرانی می کنند. "مانتیتسکی" سفیر روسیه در کابل، ضمن مخالفت با گفتگوهای پنهانی امریکا و طالبان اظهار داشته که هر گونه توافق میان دو طرف، باید مورد قبول تمامی کشورهای دخیل در مساله افغانستان باشد.
همه این مسایل، یک نگرانی کلی را شکل می دهد که آیا مذاکرات صلح در قطر، به پایان جنگ برای همیشه در کشور منجر خواهد شد یاخیر؟

دیدگاه شما