صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ریشه‌های مردم هراسی طالبان در چیست؟

-

ریشه‌های مردم هراسی طالبان در چیست؟

کماکان با تداوم مذاکرات میان نمایندگان طالبان و آمریکا، گمانه زنیها بر این امر تقویت مییابد که این گروه همچنان بر مطالبات خویش مبنی بر ایجاد حکومت موقت، پا فشاری دارد، آنچه که تاکنون در دسترس رسانهها و مردم افغانستان از این مذاکرات پشت پرده درز کرده است اطلاعات کلی است که آنان بالای تشکیل حکومت موقت، بیشتر از سائر موضوعات پا فشاری دارند، از آوان این مذاکرات تا کنون، سران گروه طالبان در بسیاری مسائل از جمله بقای یک تعداد پایگاه نیروهای بین المللی در افغانستان، جدا شدن این گروه از صف القاعده و عدم همسویی شان با سائر افراطیون، به ظاهر، انعطاف نشان داده اند؛ اما یگانه موردی که آنها به صورت مستمر و ممتد بالای آن چانه زنی دارند و هنوز به نتیجه نهایی منتج نشده است تشکیل حکومت موقت است؛ حالا سئوال اساسی این است که چرا رهبران این گروه، حکومت موقت، تعدیل قانون اساسی و ساختار موجود را به صورت پیش پرداخت مطالبه دارند؟
از منظر واقع بینانه اگر به این تخیل نظری بندازیم، آنان سخت از مردم سالاری و شایسته سالاری در هراس اند؛ زیرا رهبران این گروه میدانند از دوران حاکمیت سیاه شان در افغانستان تا عصر نبردهای پارتیزانی در برابر نظام موجود، مردم افغانستان اعم از تمام اقوام این کشور، حس انزجار و تنفر نسبت به مفکوره طالبانی و عملکردهای آنان دارند، قتلهای ممتد اشخاص ملکی و نظامی، هراس افگنی و آزار و اذیت مردم در شاهراهها و قریهجات افغانستان، انگیزه انزجار عمومی را نسبت به این گروه بیشتر از قبل تقویت نموده است، مردم افغانستان میدانند که سران گروه طالبان، از آوان تشکیلات سازمانی شان تا کنون، بیشتر در خدمت استخبارات منطقه و بعضی از کشورهای همسایه بوده است تا اینکه انگیزه خدمت رسانی به مردم افغانستان داشته باشند، دوران حاکمیت تحجر و انحطاط آنان را همهگی به یاد داریم، از بدو تسلط بر بیشتر نقاط افغانستان، اولین اقدام شان ایجاد رعب و وحشت میان مردم بود، تخریب آثار باستانی کشور، از جمله بت بامیان که از قدامت چندین هزارساله برخوردار بود، اعدام و کشتن سران نظام و رهبران کشور، از جمله داکتر نجیب الله رئیس جمهور اسبق، عدم توجه در قسمت احداث پروژههای زیر بنایی و سائر موارد، از جمله مواردی بود که کشور را به جهنم تبدیل کرده بودند و به جز همفکران خود شان، زیست و زندگی برای سائر مردم، امری دشوار و غیر ممکن بود، چنین وضعیت را نه مردم افغانستان فراموش کرده اند و نه هم گروه طالبان.
بنا بر این اکنون که عصر حاکمیت دموکراسی و اراده مردمی است، این گروه به دلیل مظالم گذشته شان در برابر بسیاری از نفوس این کشور، از حاکمیت دموکراسی و اراده مردمی در هراس اند، آنها خوب میدانند که تعیین سرنوشت سیاسی با رأی مردم، این گروه را به زباله دان حاکمیت مردمی می اندازد، آنها میدانند که هنوز همان نسل در افغانستان زندگی میکنند که از فرط ظلم و استبداد شان به کشورهای همسایه و سائر نقاط دنیا پناه گزین شده بودند، آنها میدانند که نسل جدید نیز مجهز با علوم روز و در تضاد با افراط گرایی دینی است؛ لذا جایگاه خود را در بین مردم نمیبینند، آنها میدانند که اگر حاکمیت بلا منازع دموکراسی را بپذیرند، در مناطق تحت تسلط شان دریچهی جدیدی به سوی دنیای مدرن و مترقی باز میشود و مردم آن دیار که تا کنون مورد سوء استفاده نظامی این گروه بودند طی مدت کوتاهی از آنان دلسرد میگردند، سران این گروه به خوبی میدانند که هضم آنان در نظام موجود، باعث میگردد تا خود شان و برنامههای افراطی شان برای همیشه دفن تاریخ گردند؛ لذا به خاطر بقای شان و اینکه بتوانند در آینده قتل و خونریزی شان را توجیه کنند تلاش بر ایجاد حکومت موقت با برجستگی افکار طالبانی دارند.
جدال بر سر بقا، از اولویتهای برنامههای آنان شمرده میشود، بنا به باور آنان، مراجعه به آراء عمومی و حاکمیت مردم سالاری از خطرات جدی است که بقای شان را با خطرات غیر قابل جبران مواجه میسازد، طالبان همان طالبان دهه هفتاد است و انگیزه خونریزی شان نسبت به آن زمان، بیشتر هم شده است؛ اما بسیاری از مردم افغانستان مردم دهه هفتاد نیستند، بلکه سطوح بالای تحصیلات عالی و وصل شدن کشور به دنیای خارج، باعث تنویر اذهان شان نسبت به جهان بینی تساهل و مدارا، مضاعف گردیده است، در مناطق تحت تسلط این گروه، درست است که مردم را از تحصیلات و دسترسی به رسانهها و دنیای تکنولوژی باز داشته است؛ اما بسیاری از آنان به دلیل فقر و تنگدستی، به دنیای خارج و با ثبات مهاجرت نموده اند و به خوبی ارزش صلح و همدیگر پذیری را درک میکنند؛ اما بنا بر مجبوریت شان تحت زور و قیادت این گروه، تن داده اند؛ بنا بر این واضح است که سران طالبان، با هراس از این که در نظام دموکراتیک، مورد حمایت مردم قرار نمیگیرند و در بر گزاری انتخابات، رأی قابل توجهی کسب نخواهند کرد، تلاش شان بر شیوههای غیر دموکراتیک سهیم شدن در قدرت اند، الفبای تشکیل سازمانی این گروه که مبتنی بر خشونت و ارعاب است، به راحتی صبغهی دموکراتیک گرفته نمیتوانند، همین اکنون که گویا تلاش دارند تا صلح بر قرار شوند نیز هر روزه انتحار و انفجار دارند، حتی در جشن عید نوروز هم مردم را عزادار کردند، این الگوی رفتاری، به مانند آفتاب به مردم واضح میسازد که قتل و آدم کشی شیرازههای ذهن آنان را اشغال کرده است و به این راحتی تغییر در رفتار شان دشوار به نظر میرسد.
هر چند که تا کنون الگویی از چگونگی ساختار و تشکیلات حکومت موقت که میان این گروه و نماینده ایالات متحده آمریکا به بحث گرفته شده به دسترس مردم قرار نگرفته؛ ولی با توجه عدم انعطاف پذیری شان در جنگ و کشتار، کماکان این گمانه را تقویت میبخشد که آنان خواهان حکومت موقت مبتنی بر قرائت طالبانی از دولت و حکومت داری است؛ اما در این طرف قضیه، مردم افغانستان است که هیچگاه و تحت هیچگونه شرایط، انحطاط و تحجر طالبانی را نمیپذیرند قرار دارد، بیشترین افغانها خواهان رقابت تمام گروههای سیاسی در پروسه مردم سالاری است که آراء عمومی تعیین کننده سرنوشت شان باشد، در قاموس مردم افغانستان، قرائت طالبانی از دین داری و حکومت داری، نسخه کهنه و فرسودهی است که تجویز آن، جامعه را به بیماری صعب العلاج استبداد پذیری رهنمون میسازد، به همین دلیل به نظر میرسد که ایستادهگی آنان در برابر مردم، امر نامعقول و غیر عملی است که هیچگاه در کشور به تحقق نخواهد پیوست، نماینده ویژه آمریکا در امور صلح افغانستان که طرف مقابل گفتگو با طالبان است، باید حساسیتها و خواستهای مردم افغانستان را نیز در مذاکرات نباید نا دیده بنگرد، مردم افغانستان طی دو دهه با حمایت همه جانبه از برنامه مبارزه با تروریزم نیروهای بین المللی به صورت همه جانبه حمایت کردند و مطابق با پلان و برنامههای مشترک، گروههای افراطی را به انزوا کشانیدند؛ لذا آقای خلیلزاد با درک از حساسیت موضوع، باید در گفتمان دو جانبه، ذهنیت مردم افغانستان در پروسه صلح را نیز در نظر بگیرد، صلحی که در آن خواستههای مردم سهل انگاری شود منجر به شکست است و پیامد آن، جنگهای بعدی را رقم خواهد زد، تحقق صلح باید مطابق با در نظرداشت فضای موجود در کشور، صورت بپذیرد، صلح با این گروه، که آمریکا بهتر از ما آنان را میشناسد، نباید پیش پرداخت داشته باشد و سران این گروه به عنوان بخشی از مردم افغانستان، نمیتوانند که به خواستههای میلیونها انسان این سرزمین غلبه کنند و پلانهای خود را در کشور تطبیق کنند، لذا تا اکنون که آقای خلیلزاد به عنوان گفتگو کننده ارشد آمریکا با طالبان مذاکره میکند، این مسئله را بداند که محتوای توافقات شان اگر در مطابقت با خواستههای مردم نباشد و جنبههای مثبت آن اندک باشد به قطع و یقین، چنین صلحی محکوم به شکست است، فقط یگانه مجرای پذیرش مردم افغانستان اشتراک در نظام دموکراسی است و غیر آن مورد قبول اکثریت نیست.

دیدگاه شما