صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

چرا طالبان با دولت افغانستان مذاکره نمی کنند؟

-

چرا طالبان با دولت افغانستان مذاکره نمی کنند؟ نویسنده: حزب الله خان / برگردان: ضیا صادق

گروه اسلام گرای طالبان از ماه جولای به این سو، سرگرم مذاکره با امریکایی ها اند. اما خود داری این گروه از گفتگوی مستقیم با دولت افغانستان به پیچیده گی یک صلح واضح که بتواند به چهار دهه جنگ در افغانستان خاتمه دهد افزوده است.
این گیج کننده است که طالبان با نیروهای افغان می جنگند و تنها با امریکا مذاکره می کنند. چنانچه گفته می شود از ماه سپتامبر سال ۲۰۱۴ به این سو ۴۵ هزار سرباز نیروهای امنیتی افغان در جنگ با طالبان و گروه های شورشی دیگر کشته شده اند. در عین زمان، نیروهای ناتو و امریکایی نیز تقریبا ۱۰۰ تن تلفات داشته اند.
در ماه های اخیر پس از آنکه نشانه های اشتیاق خروج سربازان امریکایی از افغانستان دیده می شود، طالبان خود را قوی احساس می کنند. آنها پس از ۱۸ سال جنگیدن، نشانه های شکست نظامی امریکا را به عنوان شاهد برای ادعای شان مطرح می کنند. این گروه خستگی امریکا در جنگ افغانستان را به عنوان یک فرصت دیده ، تلاش دارند حد اعظمی استفاده را از آن ببرند.
طالبان دلایل زیادی برای مذاکره نکردن با دولت افغانستان دارند. این گروه که به شکل رسمی خود را امارت اسلامی افغانستان می نامند، هنوز خود را به عنوان دولت مشروع افغانستان می پندارند.
رهبران این گروه مکررا تاکید کرده اند که دولت شان در سال ۲۰۰۱ توسط نیروهای ایتلاف به رهبری امریکا از قدرت کنار زده شده و آنها هنوز افغانستان را به عنوان سرزمین اشغال شده می دانند که توسط خارجی ها اشغال شده است.
این گروه دولت کابل را دست نشانده می دانند که قدرت واقعی ندارد و از دید آنها گفتگو با این دولت مشروعیت شان را خدشه دار می سازد. طالبان همچنان نگرانند که مذاکره با دولت افغانستان این گروه را ضعیف جلوه خواهد داد زیرا، سربازان پیاده انگیزه رهبران شان را در مورد فرستادن شان در جنگ ۱۸ ساله بی هدف مورد پرسش قرار خواهند داد.
اما این دلایل نمی تواند واقعیت ها را در افغانستان تغییر دهد و طالبان نیز نمی توانند دولت افغانستان را نادیده بگیرند. آنها دو انتخاب دارند: اول، می توانند بخش از سیستم سیاسی کنونی افغانستان شوند و یا اینکه یک استراتژی نظامی را در پیش گیرند که هدف آن پایان دادن به حاکمیت دولت کابل پس از خروج نظامی امریکا باشد.
در صورتی که آنها گزینه اول را انتخاب کنند، بعید به نظر می رسد در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که در ماه سپتامبر سال جاری تعین شده است پیروز شوند، زیرا در میان نفوس تقریبا ۳۵ میلیونی افغانستان هواداران اندکی دارند. شمار زیادی از افغان ها به دلیل طالبان ایدیولوژی تندروانه این گروه و ظلم شان همراه شان مخالف اند.
یک نظر سنجی که در سال ۲۰۱۵ میلادی صورت گرفت نشان می دهد که ۹۲ درصد افغان ها از دولت کابل حمایت می کنند و تنها ۴ درصد از طالبان حمایت می کنند. در حالی که طالبان نزدیک بر نیمه از افغانستان کنترول و یا نفوذ دارند، بخش زیادی از مناطق که طالبان در آنجا حضور دارند مناطق کوهستانی است جای که تنها ۱۰ درصد از جمعیت افغانها در آنجا زندگی می کنند. در جمع ۳۴ ولایت افغانستان طالبان حتی بر مرکز یکی از این ولایت ها هم کنترول ندارد.
مهم تر از همه، بعید به نظر می رسد طالبان در انتخابات شرکت کنند زیرا آنها مخالف دموکراسی مشارکتی اند. آنچه در ادبیات طالبان دیده می شود،  این است که دموکراسی برضد قانون اسلامی شریعت قرار دارد. اکنون که طالبان قدرت زیادی دارند بعید به نظر می رسد که راه دموکراسی را انتخاب کنند، این امکان وجود دارد قدرتی را که از طریق خشونت به دست آورده اند از دست دهند.
موجودیت این چالش ها سبب گردید که طالبان تنها با واشنگتن مذاکره کنند و تنها می توانند در مورد خروج سربازان امریکایی از افغانستان گفتگو کنند آنهم مشروط به اینکه افغانستان یک بار دیگر لانه امنی برای تروریستان نخواهد شد. این احتمال نیز وجود دارد که طالبان در مورد کنترول کامل بر دولت افغانستان و یا چند ولایت استراتژیک جنوبی و غربی گفتگو کنند. در سوی دیگر، چنین به نظر می رسد که دولت کابل نیز آماده دادن امتیاز است. دولت افغانستان آماده است قانون اساسی مورد تجدید نظر قرار گیرد و طالبان به عنوان گروه مشروع سیاسی شناخته شوند و خواسته های شان در محدوده قانوان اساسی پذیرفته شود. زیرا در صورت انتخابات آنها حمایت مردم را با خود نخواهند داشت بنا، واضح است تلاش می کنند مسیری را انتخاب کنند که در آن قدرت شان بدون انتخابات تضمین گردد.
موضوع مهم این است که با طالبان صحبت شود که آنها تعهد کنند با زور کنترول کابل را به دست نخواهند آورد زیرا، برای شمار زیادی از افغان ها این موارد مهم هستند، چنانچه احزاب جهادی پس از خروج اتحاد شوروی در سال ۱۹۸۹ عمل مشابه انجام دادند. آنها تلاش کردند از طریق نیرو و قدرت نظامی پیروزی به دست آورند که نتیجه آن پرتاب افغانستان به جنگ های عمیق داخلی بود. افغانستان به عنوان کشور با کثرت قومی که هیچ قوم اکثریت  کل را در آن ندارد چالش ها در برابر طالبان را افزایش داده است. بنا، صلح پایدار در افغانستان نیازمند در نظر گرفتن خواست ها و نگرانی های تمام گروه های قومی می باشد.
گروه طالبان به تنهایی نمی توانند این کار را انجام دهند چون از لحاظ تاریخی متکی به روحانیت پشتون اند. در بعضی موارد طالبان در میان گروه های قومی سنی مثل تاجیک و ازبک نیز رخنه کرده اند، اما میزان آن به حدی نیست که این گروه ادعای نمایندگی از اکثریت قوم شان را بکنند. همچنان، طالبان در میان جامعه هزاره هیچ گونه حامی ندارند و به همین ترتیب در میان زنان افغانستان که طی ۱۸ سال گذشته به شکل بنیادی تغییر کرده اند به دلیل رفتار سختگیرانه شان در مقابل آنها هیچگونه جایگاهی ندارند.
بنابراین، ، بدون حضور دولت دموکراتیک، منتخب و شناخته شده جهانی که حمایت تمام اقوام افغانستان را با خود داشته باشد هیچ گونه مذاکره ای که در آن آینده افغانستان تعیین شود نمی تواند نتیجه مثبت داشته باشد. چشم پوشی از این واقعیت های حیاتی، تنها سبب بروز بن بست های تازه خواهد شد و آتش جنگ های دیگر را شعله ور خواهد ساخت. این یک علامت خیلی خوب است که اشرف غنی رییس جمهور افغانستان اخیرا با رهبران سیاسی افغانستان دیدار کرده است تا همه آنها یک موضع واحد در قبال صلح افغانستان داشته باشند. این حل و فصل و مذاکره در محوریت افغان ها می تواند یک صلح پایدار در افغانستان را ضمانت کند، هردو دولت افغانستان و گروه طالبان از فرصت ایجاد شده استفاده نمایند.
طالبان باید با دولت افغانستان گفتگو کنند و کابل باید در فضای سیاسی فعلی افغانستان جای برای طالبان دهد ، حکومت وحدت ملی در سال ۲۰۱۴ شکل گرفت . این تنها برای پایان بخشیدن به چهار جنگ طولانی خواهد بود.

دیدگاه شما