صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خشونت علیه زنان در افغانستان - قسمت سوم

-

  خشونت علیه زنان در افغانستان - قسمت سوم

خشونت علیه زنان در افغانستان سابقه بسیار طولانی دارد. از آنجا که خشونت ارتباط مستقیم با زور، قدرت و منزلت دارد لذا زنان همواره مورد خشونت مردان زورمند قرار گرفته است. زنان بصورت فیزیکی و طبیعی معمولا نسبت به مردان زور و قدرت کمتری دارند، لذا در هنگام اعمال خشونت فیزیکی کمتر قادر به دفاع از خود می باشند. همچنین زنان در افغانستان از منزلت اجتماعی نازلتری نسبت به مردان برخوردار است. منزلت اجتماعی بالاتر مردان از لحاظ فرهنگی به مردان این حق را در جامعه افغانستانی داده است تا نسبت به زنان اعمال خشونت کرده و آنها را مورد امر و نهی قرار دهند.
خشونت علیه زنان در خانواده، از نظر آسيبى كه به آنان وارد مىشود به دو نوع كلى «بدنى» و «روانى» تقسيم  می گردد. در جامعه افغانستانی هر دو نوع از خشونت فراوان مشاهده می گردد.
خشونت بدنى شاخص های گوناگون دارد که در خانواده های افغانستانی تا حدودی رایج است. خشونت بدنی در قالب زدن زن با وسایل گوناگون از قبیل زدن با سیلی، چوب، مشت و لگد و ضرب و جرح با ابزار مختلف سخت و برنده، رفتار جنسى آزاردهنده و خشن، فشار و تحميل بدنى مانند اجبار كارى صورت میگیرد.
خشونت روانى، نوع دیگری از خشونت است که علیه زنان فراوان در خانوادههای افغانستانی اعمال می-شود. خشونت روانی به منظور فشار روانی صورت میگیرد و گاه چنان گسترده و مکرر انجام میشود که چه بسا باعث اقدام به خود کشی، یا دیوانه و روانی شدن زن میگردد.
یک نوعی از خشونت روانی خشونت گفتاری است که دارای شاخص های گوناگون است، مانند انتقاد بی-جا، تحقير  زن، خانواده پدری و تبار زن، بددهنى و فحاشى نسبت به زنان و تبار آنها، توهين، تمسخر، گوشه وكنايه، تکه انداختن و متلكپرانى، تهديد به انجام كارهايى كه به زن آسيب مىرساند، تهدید به طلاق، تهدید به زن دوم گرفتن، سرزنش کردن زن هنگام به دنیا آوردن دختر و...
نوع دیگری از خشونت روانی با شاخص های گوناگون در حالات چهره نمایان می‌‌گردد که در قالب علایم غيركلامى رخ میدهد. حالات چهرة حاكى از خشم، بىاعتنايى، تنفر، محل نگذاشتن، چهره به هم زدن، و... نوعى خشونت روانىِ با ظاهر آرام است. آهنگ صداى بلند، حالت بدنى هجوم برنده يا مسلط به خود گرفتن و تماس چشمى غضبناك و نفرتزا، بستر خواب خود را جدا کردن و... موارد ديگرى از حالات غيركلامى خشونتآميز است که زنان افغانستانی با آنها مواجه است.
خشونت روانى ممكن است جنبة اقتصادى و مالى داشته باشد که این نوع از خشونت نیز در مورد زنان افغانستانی فراوان اعمال می گردد. ندادن مخارج زندگى، تحت فشار قرار دادن زن از نظر مالی، تصرف اموال شخصى وی و از بين بردن اموال او، آسيبهاى روانى شديدى بر وى وارد مىكند. خشونت حقوقى عليه زن، استفاده از برترىها و امتيازهای حقوقى خود براى ضربه زدن به اوست. مثلاً طلاق دادن زن، يا ازدواج مجدد گاه براى آسيبزدن به زن صورت مىگيرد. ايجاد محدوديت در رفتوآمد به قصد آزار زن، جلوگیری از پيشرفت علمى، فكرى و اجتماعى نيز نوعى خشونت روانى است.
1.             معمولا خشونت های روانی در جامعه افغانستانی در همان حد گفتاری بسنده نمی شود، بلکه آهسته آهسته از حد گفتار عبور میکند. هر چند خشونتها عليه زن در خانواده ابتدا جنبة روانى دارد و در گفتار بازتاب مییابد اما بهتدريج ابعاد بدنى پيدا مىكند. از آنجا که زخم زبان بد تر از زخم شمشیر است لذا می توان ادعا کرد که خشونت روانى بسيار دردآورتر از خشونت بدنى است.
برای جلو گیری از خشونت علیه زنان لازم است نوع نگاه و اندیشه مردان نسبت به زنان تغییر یابد. در بسیاری از مناطق افغانستان در حال حاضر به زنان مانند کالا و برده نگریسته میشود. این نوع از نگاه باید تغییر یابد و به زنان باید با نگاه انسانی نگریسته گردد. البته تغییر نوع نگاه به زن نیازمند کار عمیق فرهنگی است که هم در مکاتب و هم در مراکز فرهنگی و هم از سوی رسانه ها کار جدی صورت گیرد. در مقابل زنان نیز باید تلاش کنند تا نسبت به همسران خود مهربان بوده و با همدیگر زندگی آرام را تجربه کنند و از بگو و مگو که معمولا به خشونت می انجامد پرهیز نموده و زمینه ناراحتی مردان را فراهم نکرده و غرور آنها را نشکنند.

 

دیدگاه شما