صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حملات بهاری طالبان، بیانگر عدم تعهد در قبال صلح

-

حملات بهاری طالبان، بیانگر عدم تعهد در قبال صلح

در ذهن مردم افغانستان، نام گروه طالبان آمیخته با جنگ، قتل و خونریزی است، حملات بهاری به عنوان یک مفهوم انتزاعی توأم با خشونت، در ادبیات طالبانی، طی مدت نزدیک به دو دهه است که از مردم افغانستان قربانی میگیرد، فصل بهار به عنوان یک فصل سرسبز و شادی آور در افغانستان؛ اما هرساله غم می آفریند، ساختار فکری و فرایند ایدئولوژیکی این گروه که همیشه خشونت را در دل خود میپروراند، قربانی آن مردم افغانستان است. ظلم و بی عدالتیهایی که از آدرس این گروه بالای مردم افغانستان تحمیل گردیده هیچگاه دفن تاریخ نخواهد شد، مظالم آنان در ابعاد گوناگون زندگی مردم سایه افگنده است، سربازگیریهای به زور از قریه و قصبات افغانستان، محروم نمودن فرزندان این سرزمین از نعمت تعلیم و تحصیلات عالی مدرن. این گروه درهای مکاتب را در مناطق تحت سلطه خویش بالای مردم افغانستان بسته است و با رویکرد هدفمندانه، آنان را از تحصیل باز میدارند، خشونت علیه زنان اعم از شلاق زدن و انحصار زن در درون خانه و محرومیت شان از حق تحصیل، کشتار دسته جمعی مردم و قطاع الطریقی در معابر عمومی که باعث وحشت و دهشت عابران میشود سر جای خودش باقی؛ اما باید یاد آور شد که یکایک این فجایع ثبت تاریخ خواهد شد و نسل آینده افغانستان با ژرف نگری در مورد عملکرد این گروه  قضاوت خواهند کرد. یاد آوری نکات فوق در شرایط کنونی از آن جهت حایز اهمیت است که این گروه در دمادم گفتگوهای صلح با دولت و مردم افغانستان قرار دارد، قبلا ندا سر میداد که اداره کابل یک اداره نا مشروع است و ما با نمایندگان دولت وارد مذاکره نمیشویم و طرف مذاکره ما گروههای سیاسی و مردم افغانستان است؛ اما چنین اظهارات، برای مردم افغانستان هنوز مبهم است، اگر ساز مذاکره با احزاب سیاسی و مردم را سر میدهند؛ پس تداوم جنگ و خشونت، همزمان با گفتگوهای صلح چه پیامی دارد؟ طبق گزارش سازمانهای ناظر بر کشتار غیر نظامیان، هر ساله به تعداد زیادی از غیر نظامیان قربانی حملات ددمنشانه این گروه افراطی می شود. اگر دولت طرف اصلی درگیری و منازعه این گروه قرار دارد؛ پس قتل و کشتار مردمی که طرف جنگهای مسلحانه آنان قرار ندارد چه توجیهی دارد؟جنگهای دوام دار آنان در شاهراهها، که باعث توقف هزارن موتر میگردد و مردم در میان دود و آتش در معرض تهاجم قرار میگیرند آیا ماهیت نظامی دارد؟
حملات انتحاری در کلان شهرها که محل کاسبی هزاران شهروند این کشور است و در هر حمله صدها تن از شهروندان کسبه کار قربانی میگردد آیا آنها همه نظامیان هستند؟ حملات انتحاری در داخل ورزشگاهها و مساجد که محل ورزش و عبادت مردم است آیا آنها پایگاه نظامی اند؟ جابجایی ماینهای چسپکی در موترها و قرار دادن آنها در مزدحم ترین نقاط شهر توجیه نظامی دارد؟ پیاده کردن محصلین و مردم عامه در شاهراههای مواصلاتی در جمع تقابل نظامی قرار میگیرد؟ هزاران موارد این چنینی که در کارنامه این گروه ثبت است با کدام توجیه منطقی و عقلانی قابل چشم پوشی است؟ عمیق که می اندیشیم تزلزل در اظهارات نمایندگان این گروه و تخطیهای گفتاری تا عملکردشان همانند آفتاب روشن است، آنان ساز مخالفت و عدم مذاکره با نمایندگان دولت را سر می دهد و خواهان مذاکره با احزاب سیاسی و نمایندگان مردم افغانستان هستند ولی در مروز زمان ثابت خوهد شد که آن ها باور به صلح و مذاکره ندارد. این گروه ادعا دارد که با مردم افغانستان در جنگ نیست؛ بلکه هدف جنگی آنان تأسیسات نظامیان افغان و خارجی ها است، در حال که در عرف ملی و بین المللی معمولا طرفهای درگیر جنگ و منازعه بر سر میز مذاکرهی صلح مینشینند نه اینکه با کسانی وارد مذاکره شوند که جنگی با آنان ندارد و همه میداند هدف جنگی آنان، تخریب ساختارها و کشتار مردم افغانستان است و در زمان حاکمیت سیاه شان نیز این را ثابت ساختند و اکنون نیز شاهد هستیم که در کنار نیروهای امنیتی که آنان نیز فرزندان این مرز و بوم اند، نیروهای ملکی نیز به شهادت رسیده اند؛ اما عدم وضوح هدف مشخص این گروه در قبال جنگ و اظهارات بی بنیاد شان مردم را به تفکر وا میدارد که به کدام گفته های شان باور کند؟ اگر با مردم در جنگ نیستید، پس چرا طرف مذاکره تان نمایندگان مردمی باشد اگر با دولت در جنگ هستید پس چرا از صلح با نمایندگان دولت ابا میورزیدید؟در یک نتیجه گیری منطقی اگر محاسبه گردد، ساز و کار این گروه در قبال جنگ و صلح کاملا بی هدف است و هر آنچه که باید مبنای هدف تفکر طالبانی قرار دارد، تأمین خواستههای اساسی کشور پاکستان است تا حرفهای نگفته آنان را از زبان خود بیان کنند؛ لذا آنها به خوبی میدانند که دولت متشکل از مردم است و بالعکس همین مردم در همکاری با دولت نیز قرار دارند؛ لذا طالبان بنا بر محاسبه خود شان نیز پذیرفته اند که با مردم افغانستان در جنگ اند و اگر طرف مذاکره شان مردم هم باشد قبول است چون خود شان نیز با رفتار سیاسی شان اقرار کردند که مردم نیز در جمع اهداف نظامی این گروه قرار دارند.
اکنون که در فصل بهار قرار داریم و سبزههای این فصل زیبایی و شکوه خاصی به منظره کشور میبخشد، این گروه در صدد گسترش حملات چریکی شان در سراسر افغانستان اند، تکرار چنین رویکرد غیر انسانی از جانب این گروه در حالی صورت میگیرد که خودشان پذیرفته اند، مذاکرات صلح به نتایج ملموسی رسیده است که قناعت نمایندگان آنان را در دور ششم مذاکرات با نماینده آمریکا حاصل نموده است و در حدود یک هفته آینده نیز قرار است که شورای رهبری مصالحه، متشکل از تمام اقشار مردم افغانستان و دولت وارد این مذاکره شوند که یقینا گامهای عملیتر در راستای صلح برداشته خواهد شد؛ اگر هم احیانا به اراده ملت پاسخ قناعت بخش در قبال صلح و خواستههای اساسی مردم نداشته باشد، بیشتر از قبل تشت رسوایی شان از بام می افتد و زمینه انزوای شان نسبت به هر زمان دیگر افزایش خواهد یافت؛ لذا حرف اساسی این است که در این بحبوحه و گیر و دار صلح، گسترش حملات انتحاری به جز انگیزه شر طلبی و به دستور بادار شان حرکت کردن توجیه دیگری ندارد؛ بنا بر این از مردم افغانستان انتظار میرود که از همین حالا به بعد نیز رفتار و رویکرد این گروه را زیر ذره بین واقعیت نگری و حق خواهی قرار دهند؛ همه میدانیم که پاکستان از همین حالا متوجه خطر انزوای بین المللی خود شده و با تحقق صلح کماکان این خطر برای پاکستان بیشتر متصور است؛ لذا مقامات حکومت پاکستان، این روزها خود را به زمین و آسمان میکوبند تا به قول خود شان که در دولت همه شمول افغانی، نقش آنان تضعیف نگردد و از طریق گروه فرمانبردار طالبان، در صدد نفوذ بیشتر بر بخش عمدهی لایههای امنیتی – اقتصادی است؛ لذا اکنون پاکستانیها خطر باخت را در وجود شان کاملا حس کرده اند؛ به همین دلیل به طالبان دستور میدهند تا هر چه بیشتر با ایجاد رعب و وحشت در سرزمین افغانستان، باعث فشار بر روحیه مردم گردد که در میز مذاکره، سنگینی ترازوی صلح به نفع پاکستان خم شود. در وضعیت موجود تأکید بر حملات بهاری و خلق بحران و وحشت ریشه در خواستههای پاکستانی ها دارد تا کبوتر صلح را زخمی نموده و از پرواز آن بر قله-های بام پاکستان جلوگیری نماید، تنها در این صورت است که این کشور نفس راحت میکشد، آنها میخواهند که نظام افغانستان کاملا دست نشانده و کاملا وابسته به خود شان باشد مثل دوران حاکمیت سیاه طالبان، اگر چنین هم نشد حد اقل خواهان بیشترین نفوذ در تمام لایههای حکومت است که انشالله با هوشیاری مردم افغانستان و تصمیم هوشمندنه دولت افغانستان، این نقشه شان نیز نقش بر آب خواهد شد و افغانستان مسیر توسعهی خویش را خواهد پیمود.

دیدگاه شما