صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دربارۀ لیست سیاه جنایتکاران جنگی

-

 دربارۀ لیست سیاه  جنایتکاران جنگی

واژۀ «لیست سیاه جنایتکار جنگی» در افغانستان، متأسفانه، از وضعیت حقوقی خود بیرون شده است بیشتر رنگ سیاسی و معاملات سیاسی پیدا کرده است؛ زیرا که همواره در طی چهار دهه آنچه جنگ در افغانستان رخ داده است، «جنگ سیاسی» بوده است. پس نتیجه خیلی روشن است: «جنایتکار جنگی» برآیند ذات «جنگ سیاسی» است و جنگ سیاسی نتیجهای جز معامله سیاسی ندارد.
تمام مفاهیم و تصمیمگیریهایی دربارۀ برخورد با جنایتکار جنگی در چنبرۀ رویکرد سیاسیای است که توان مقاومت رویکرد صرفاً حقوقی و حقوق بشری آن کم است. پس آنچه روشن و آشکار است این است که «سیاست زدگی» چه در نظام حقوق بینالمللی چه در نظام حقوقی داخلی چیرگی دارد بر احترام و کرنش در برابر «ارزشهای حقوقی» یا «ارزشهای حقوق بشری» که ناظر به رسیدگی پروندههای جنایتکاران جنگی است.
درآمدن و برآمدن لیستهای «جنایتکاران جنگی در جنگ افغانستان» از سوی مراجع بینالمللی همواره شبیه به «پربازی» یا «ورقبازی» است که ورقها در روی میز بازی از سوی بازیگران فقط بازی میشوند و آن روی حقوق بشری یا حقوق بینالمللی آن پیرو بازیهای سیاسی است.
از آنجایی که قرارداد قرار دادن جنایتکاران جنگی از کف اختیار ارادۀ کارگزاران راستین حقوق بشری بیرون است، بنابراین کارگزاران سیاسی چیرگی دارد بر بازیهای حقوق بشری وگرنه در طی این سالها «لیستهای سیاه» بر روی میز سازمان ملل بیرون و درون نمیشدند. انگیزهها بهروشنی آفتاب روشن است چونکه بازیگران جنگ در افغانستان همانهایی هستند که بازیگران ورقهای «پر» یا «ورقبازی» هستند.
بنابراین دو مفهوم «حقوق بینالملل» و «سیاست بینالملل» همواره در تنازع با همدیگر قرار دارند که هرگاه ما از بیرون دایرۀ مبارزه و تنازع، این تنازع و درگیری را نگاه کنیم، صحنۀ تماشایی خواهد بود. آنچه در این «تنازع بقا» سیر تاریخ جنایتهای جنگی را در جهان نگاه کنیم، پشت صحنۀ «جنگهای افغانستان»، «مصالحه در افغانستان» و «لیست سیاه جنایتکاران جنگی» «رسیدگی به پروندههای نقض حقوق بشری در افغانستان»، «دادگاه دادرسانۀ جنایتهای در افغانستان» و غیره برملا و آشکار میشود.
آنچه در این تنازع و درگیری پایمال است، ارزشهای حقوق بشری است که در زیر سم «سیاست» له میشود و آنچه پایمال است، حقوق از دست رفتۀ قربانیان جنگی است. پس روی میز بازی چند ورق قرار داد که عبارتاند از «قربانیان جنگی»، «ناقضان حقوق بشر»،  «جنایتکاران جنگی»، «سیاستبازان عرصههای جنگ که جنگ را مدیریت میکنند» و «حقوق بینالمللی بشردوستانه»، «حقوق بشر» و....
بنابراین قربانیان جنگی در افغانستان بیشتر قربانی مصالح سیاسی هستند و جنایتکاران جنگی شریک «پربازی»هایشان، چوکه جنایتکاران جنگی ورقهای بازیگران سیاسی هستند تا همواره «توس» باشد؛ وگرنه اینقدر ته و بالا شدن لیستها و درآمدن و برآمدن در دستور کار سازمان ملل متحد قرار نمیگرفت. همین قاعده همواره در تاریخ جنایتهای جنگی پابرجا بوده است؛ از جنگ جهانی گرفته تا افغانستان و دیگر کشورهایی که قربانی دادهاند و جنایت رخ دادهاند.
در قضیۀ افغانستان، مصالح حقوق بشری قربانی مصالح سیاسی بوده است؛ زیرا که پشت صحنههای جنگ همواره به سود سیاست مدیریت میشود تا سود داد و دادرسی. شاید جالب باشد اینکه جنایتکاران ورقهای «توس»، «شاه» و «ملکه» هستند که سرآمدان مهرههای جنگ هستند؛ دیگران سر به دارانی که در خط نخست جنگ قربانی میشوند تا بازیها به سود سیاست پایان یابد.

دیدگاه شما