صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رؤیای صـلح!

-

رؤیای صـلح!

این روزها گفتگو و مذاکره صلح با گروه مسلح طالبان وارد مراحل حدودا جدی تر خود شده است. طالبان گفتگوهای جدی با ایالات متحده امریکا با موافقت حامیان منطقه ای شان انجام داده و بربنیاد معلومات نشر شده به توافقهای نیز دست یافته است. ضلع دیگر این گفتگو مذاکره بین الافغانی است، ازاین رو هیئت متکثر الافرادی از سوی دولت افغانستان جهت اشتراک در نشست صلح قطر پیشنهاد شده بود ، تا نسبت به ضرورت صلح، خطوط سرخ صلح، قلمرو، میکانیزمها و الزامات صلح، به شور بپردازند. متآسفانه با کارشکنی دولت قطر وطالبان این نشست لغو شد. همین دلیل تبین جایگاه صلح، محورهای صلح و موضوعات غیر قابل گفتگو در مذاکرات صلح، از ضرروت های رسانه ای میباشد که باید به آن پرداخته شود.
ضرورت صلح
ضرورت صلح یک اصل پذیرفته شدهی عنعنوی، فرهنگی و دینی است که شهروندان افغانستان به آن معتقد بوده و به عنوان قربانیان اصلی جنگ خواهان ایجاد و برقراری آن درکشور میباشد. این ضرورت با توجه به کلیات آسیب های وارده از ناحیه جنگ به مردم و شهروندان این کشور هویدا بوده و تآکید برضرورت آن هیچ شک و تردیدی برنداشته و هیچ شخص و مقامی نمیتواند علیه آن، حرف و حدیثی را بیان نماید. چهار دهه جنگ و ویرانی، کشتار وآدم کشی بی پروا و گسترده انسانی، ویرانی وسیع و حشتناک زیرساخت های اقتصادی، اداری، توسعه ای و فرهنگی کشور، بی ثباتی منطقه ای و بین المللی از ملموسترین پیآمدهای جنگ است که افغانها آن را بدوش میکشند. مادران جوان داده، همسران همسر مرده و فرزندان پدر از دست داده غمبار ترین فجایع انسانی است که در اینکشور به صورت وسیع اتفاق افتاده و در حال جریان بوده و با آینده پر از ابهام و پیچیدگی درجریان نیز میباشد.
شمارش این موارد به صورت گذرا ضرورت صلح را در اینکشور عینی و ملموس نموده و ایجاد صلح را به مثابه یکی از رؤیاهای شیرین مردم افغانستان تمثیل مینماید. علاوه برضرورت های ملی که برشمرده شد، ضرروت صلح یک ضرورت دینی نیز است که دستور صریح خداوند برایجاد صلح، روشن و قاطع بیان شده است. آیه نهم سوره حجرات صراحت دارد که:« وإن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما فإن بغت إحداهما على الأخرى فقاتلوا التي تبغي حتى تفيء إلى أمر الله فإن فاءت فأصلحوا بينهما بالعدل وأقسطوا إن الله يحب المقسطين». این متن دینی علاوه برآن که برضرورت صلح تآکید مینماید، شیوه ها و میکانیزم های اجرایی صلح را نیز یاد آور شده است. صلح بربنیاد عدالت و قسط به همان اندازه اهمیت داده شده است که اصل «امر به اصلاح» در این متن دینی برجسته شده است. آن چنانکه اصل صلح و روش اجرای صلح برجسته شده است، ضمانت اجرای صلح و مقاتله با ناقضین صلح نیز برجسته و با اهمیت شمرده شده است. دراین متن دستور داده شده است تا کسان را که تن به صلح نمیدهند و بغاوت میورزند، اقدام به نابودی و کشتن آنان باید صورت بگیرد.
ضرورتهای منطقه ای و بین المللی صلح نیز از مسایل و موضوعات آشکار است که بداهت آن نیاز به تذکر و تبیین نمیباشد. آسیبهای که از ناحیه جنگ و پرروش تفکرات افراطی، تولید جنگجویان دایم الحرب، ویرانی و کم کاری در زمینه توسعه اقتصادی و رفاهی کشورهای درگیر منطقه ای و بربادی امکانهای پیشرفت و نابودی زیرساختهای انسانی و فکری کشورهای منطقه همه و همه از ضروری بودن ایجاد صلح و ریشهکن شدن جنگ حکایت دارد. اما اینکه چرا با این ضرورتها صلح بوجود نمی آید، خود داستان دیگر است و نیازمند جستجوهای دیگری است که لازم است در جای خودش طرح و بررسی شود.
امکان صلح
اما امکان صلح پدیده ای پرابهام است که تاهنوز نمیتوان افقهای روشنی برای آن، درنظرگرفت. عوامل پیدا و پنهان فروان وجود دارد که در مشتعل نگهداشتن این جنگ دخالت داشته و تاهنوز رضایت به صلح در استراتژیهای آنان به مشاهده نمیرسد. تمامیت خواهی مبتنی بربنیادهای ایدئولوژیک و افراطی گروههای اصلی جنگ در افغانستان، استراتژیهای مبتنی برجنگ و عدم ثبات منطقه ای کشورهای همسایه افغانستان و تلاقی استراتژیکی قدرتهای بزرگ بین المللی و بسیاری از عوامل ریز و درشت دیگر موجود می باشدکه هنوز برحفظ وضعیت جنگی اصرار دارد، افقهای روشنی برای صلح را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
ولی با آنهم، ضرورت تعقیب صلح از اولویت دارترین آجنداهای ملی است که ضرورت است با دلسوزی و جدیت دنبال شود. تنها گزینه ای که به نقش آفرینی مردم ما در جهت تآمین صلح و کمک به تقویت پروسه ملی صلح، میکند، حضور جدی، با حساسیت و متحدانه جمعیتهای سرزمینی است که به دست اندر کاران و مدیران اصلی جنگ بفهماند که صلح یک ضرورت است و به آنان بقبولاند که منافع شان را بر بنیادهای انسانیتر دیگر، جستجو نموده و در عرصههای اقتصادی و انسانی صلح آمیز،  باز تعریف نماید. در این میان، به گروههای جنگی و افراط گرایان تمامیت خواه و ایدئولوژیک نیز، باید فهمانده شود که بنیادهای دینی آدمکشی تان از هیچ توجیه و مستمسک دینی برخوردار نبوده و از اقدامات افراطی و خشونت آمیزآنان مشروعیت زدایی شود. به نظر میرسد که این مساله از اساسی ترین مسایل است که علمای دینی، رسانهها و مطبوعات و سایر نهادهای اجتماعی از هر وسیله ممکن استفاده نموده و منطق صلح را شرح و تقویت بخشیده و منطق جنگ و آدم کشی و تخریب را به اضمحلال بکشاند. ترکیب هیئت با حجم نسبتا وسیع که قرار بود درگفتگوی مقدماتی صلح شرکت کند، یکی از سنجیده ترین راههای بود که منطق صلح از سوی طیفهای متنوع اجتماعی برای رسانه ها و نمایندگان کشورهای جهان تشریح می شد. گروههای افراطی که ظرفیت پذیرش تعداد معدودی از تکثر جامعه افغانستانی را حتی در هیئت خودش برنمیتابد، بدیهی است که در برابر تکثر واقعی جامعه افغانستان، کم آورده و از تشکیل آن ممانعت به عمل آوردند.
خطوط سرخ صلح
علاوه برابهامات و افقهای ناروشن صلح، اما؛ گفتگوها و مذاکرات نسبتا جدی صلح که در این مرحله از تاریخ کشور رونما گردیده است، روزنه های است که ضرورت است با جدیت هرچه تمامتر تعقیب و دنبال شود. صلح به مفهوم واقعی خود درآجندای ملی قرار گرفته و ارزشهای ملی، دینی و دست آوردهای اجتماعی و سیاسی شهروندان کشور افغانستان به عنوان خطوط سرخ صلح و بنیادهای غیرقابل معامله درگفتگوها و مذاکرات در نظرگرفته شود. تکثر اجتماعی، آزادی عقاید و تفکر، آزادیهای مدنی و شهروندی، حفظ حقوق بشر و حقوق زن درعرصه اجتماعی، جمهوریت و اسلامیت نظام سیاسی، حمایت از نهادهای دولتی چون اردو و پلیس ملی، نیروهای امنیتی، نهادهای تقنینی و قضایی درعرصههای سیاسی و سایر دست آوردهای متآخر کشور، از محورهای با اهمیت ملی است که نباید مورد معامله و دستبردهای مذاکره و صلح قرار بگیرد.
صلح منطق بسیار روشن دارد که گروههای درگیر جنگ براین محور باید توافق کنند که مدیریت کشور براساس چرخش و بربنیاد اراده های واقعی مردم و شهروندان مسلمان کشور سامان بیابد. براساس این محور پذیرفته شده ملی است که گروهها و جمعیتهای متنوع و متکثر کشور با رضایت و مقبولیت مردمی در هرم مدیریت سیاسی، تقنینی و قضایی کشور، وارد کار و زار اداری و مدیریتی گردد. زور، خشونت، استبداد و تمامیت خواهی از هیچ منطق دینی و ملی موجه و استدلال پذیر برخوردار نبوده و نمیتوان با چنین منطق، رفاه، عدالت و عمل به آموزههای دینی را تآمین نمود. با پذیرش محور جمهوریت نظام سیاسی و واگذاری تعیین مدیران ارشد کشور به انتخاب و گزینش مردم و شهروندان کشور است که میتوان عدالت، رفاه و آزادی های انسانی و بشری شهروندان را تآمین و به صلح و امنیت پایدار کشور دست یافت.
بدیهی است که اگر چنانچه گروههای افراطی و خشونت طلب به پذیرش این محورها باور نداشته باشد، صلح با آنان امکان پذیر نبوده و حکایت صلح، روایت افسانه ای بیش نخواهد بود که هر ازچند گاهی از سوی حمایت گران منطقه ای و بین المللی گروههای آدم کش، طرح و در سایه طنینهای رسانه ای آن، به تعمیق و استحکام استراتژیهای جنگی شان میپردازند. بنابراین لازم است که ملت و دولت افغانستان خونهای پاک و ریخته شده مردم، اطفال، زنان و به خصوص نیروهای دفاعی کشور را پاس داشته و از دست آوردهای آن با قاطعیت و صلابت حمایت نماید.
ششش

دیدگاه شما