صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

زوال احزاب بزرگ سیاسی در افغانستان

-

 زوال احزاب بزرگ سیاسی  در افغانستان

تار و پود تاریخ تحولات معاصر افغانستان مخصوصاً دوران بعد از پیروزی مجاهدین را بازی احزاب بزرگ و مخصوصا حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، حزب و حدت اسلامی و جنبش ملّی افغانستان تشکیل میدهد. نقش احزاب نامبرده در این مقطع تاریخی به حدی پررنگ و چشمگیر بوده است که میشود تحولات افغانستان دهه هفتاد خورشیدی را به تعاملات و جنگ و صلح این چهار حزب خلاصه و تعبیر کرد.
اما هرچه زمان گذشته و میگذرد حضور و ایفای نقش احزاب چهارگانه کمتر و کمتر شده است. امروزه میشود با تأسف گفت که این احزاب، تاحدی زیادی کارویژه سیاسی خود را از دست داده اند. زوال احزاب سیاسی در افغانستان، میتواند عوامل عدیده و مختلفی داشته باشد که موضوع جداگانهای است و خارج از موضوع این نوشته. به نظر میرسد احزاب نامبرده نتوانسته است مانند احزاب سیاسی مدرن دیگر خود را با شرایط تطبیق داده و مطابق به ضرورتهای زمان بازسازی و ترمیم نمایند. علایم و آثار این زوال را در این اواخر بیشتر و آشکارتر قابل مشاهده است. نشانههای این افول و پیری در لوی جرگه مشورتی صلح عیانتر و عریانتر از قبل، قابل مشاهده است که موارد ذیل، نمونههای برای اثبات این مدعا است:
تحریم لوی جرگه از طرف شماری از احزاب سیاسی و مخصوصاً چهار حزب عمده؛ مانند حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، حزب وحدت اسلامی و جنبش ملّی راه به جای نبرد و خللی در جرگه صلح ایجاد نتوانیست. تصور این بود که غیبت این غایبان بزرگ، میتواند لوی جرگه مشورتی صلح را با چالشهای کلان و عدم مشروعیت غیر قابل جبرانی مواجه سازند اما این تحریم و غیبت، بسیار بیش از آنچه تصور میرفت کم تأثیر و بیمایه بود زیرا کسی جای خالی آنها را احساس نکرد و هیچ کسی از غایبان پرنام و آوازه جرگه یادی نکرد و تأسفی نخورد و اگر کسی هم ابراز تأسفی کرده باشد بیشتر برحال رهبران این احزاب بوده تا غریبی جرگه صلح.
همه به یاد داریم که در روزگار نه چندان دور، این چهار حزب از اکثریت قریب به اتفاق مردم افغانستان نمایندگی میکرد. این چهار حزب به نمایندگی از چهار قوم بزرگ افغانستان، چهار ضلع اصلی قدرت را میساخت و بر همین مبنا نیز مدعی بودند و نقش بازی میکردند. همه پذیرفته بودند که هرگونه تصمیمگیری مهم و سرنوشت ساز بدون حضور حتی یکی از این احزاب چهارگانه، ناقص و بی نتیجه خواهد بود و همین طور هم بود. در کنفرانس بن که تهداب حکومت جدید در افغانستان گذاشته میشد، همه این موضوع را به عنوان یک واقعیت مسلم و انکار ناپذیر، اعتراف داشتند و در حکومت موقت که اولین نمود عینی کنفرانس بود، چهار حزب مذکور، چهار رکن اصلی دولت بود اما کار بدان کشیده است که امروزه، غیبت چهارتایی آنها نیز لوی جرگه مشورتی صلح را از سنگینی نیانداخت و راه به جای نبرد.
شرکت گسترده افراد و نمایندگان از سراسر کشور و مخصوصا حضور پررنگ منسوبین احزاب نامبرده در لوی جرگه مشورتی صلح، نشان داد که دیگر حنای احزاب چهارگانه رنگی نخواهد داشت. چگونه میشود از حزب و تشکیلات سخن گفت که حزب به صورت رسمی نشستی را تحریم کند اما افراد و اشخاص منسوب به آن حزب بدون در نظرداشت موضع رسمی حزب، به طور گسترده اشتراک نمایند. باید پذیرفت که وفاداری افراد به احزاب، دیگر مانند گذشته نیست که نظر شخص رهبر تعیین کننده باشد.
براین اساس با تأسف باید گفت که احزاب چهارگانه بزرگ سیاسی در افغانستان پیر و زمینگیر شده است و روز به روز، بیشتر و بیشتر شأن و شوکت گذشته خود را از دست میدهند. بر عقلای قوم است که فکر به حال خود و حزب خودکنند قبل از آنیکه دیگران به حال آنان فکری کنند!

دیدگاه شما