صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دستاوردهای کنونی و بازی‌های سیاسی

-

دستاوردهای کنونی و بازی‌های سیاسی

اتحاد و همپذیری به عنوان عامل اصلی پیوند دهنده انسانها در جامعه مدنی و سیاسی شاهکلید گشایش بسیاری از چالشهای سیاسی – مدنی در یک جامعه سیاسی است، وقتی  حرف از جامعه سیاسی به میان میآید منظور از تمام افراد و اشخاصی است که زیر چتر حاکمیت واحد دارای قلمرو مشخص و تعریف شده در همزیستی، دارای حقوق و مکلفیتهای نسبتا مساوی در آن قلمرو میباشند؛ که بنا بر رعایت اصل عدالت و انصاف در بعضی موارد متناسب به تخصص و قابلیتهای اشخاص تفاوتهای حقوقی قائل اند تا شیوه اداره و مدیریت به صورت درست و اساسی اجرا گردیده و هر شخص بنا بر توانایی و میزان تخصص خویش از مکافات و مزیت-های بیشتری نسبت به بعضی دیگر برخوردار باشند که چنین شیوهی اگر به صورت شایسته و بایسته رعایت گردد و کار به اهل کار سپرده شود عین عدالت و برابری است؛ البته در صورتی که فرصت و امکانات عام المنفعه نیز در سطح جامعه به صورت مساوی و برابر توزیع شده باشد، در این صورت تمام اشخاص تحت قلمرو این حکومت در تمام اکناف جامعه سیاسی، دلبستگی و احساس تعلق نسبت به حاکمیت موجود دارند و در تهدیدات داخلی و بین المللی بر علاوه اشخاص درون حکومت، تودهها نیز از رژیم موجود حاکم، به صورت قاطعانه ایستادگی و پشتیبانی مینمایند؛ زیرا حاکمیت و حکومتداری در قلمرو یک کشور جزء لاینفک زندگی اجتماعی است و تودهها ناگذیر اند تا زیر چتر یک حکومت زندگی کنند.
در اینصورت اگر حکومت، به صورت اساسی و عادلانه متمرکز خدمتگذاری به منافع عمومی بود و حاکمان آن، ملزم به رعایت قوانین و مقررات موجود بودند، مورد قبول تودهها قرار گرفته و دوام آن در برابر هر گونه تهدیدات داخلی و خارجی مضاعف میگردد، اگر دلبستگی تودهها به حاکمیت موجود منفی باشد، در این صورت نا رضایتی عمومی روز به روز اوج گرفته و سبب بحرانهای داخلی میگردد که در سطوح ملی و بین المللی اقتدار خویش را از دست میدهند و بعضا حاکمان چنین حکومتی بازیچه و ابزار دست ابر قدرتها قرار میگیرند که در نتیجه به اضافه افزایش نارضایتیهای داخلی در نهایت منجر به انقلاب و شورش گردیده و با خشم مردم حاکمیت سقوط داده شده و حکومت جدید اعلان میگردد؛ چنانچه امارت خود خوانده طالبان با فقدان پشتوانه مردمی مورد تهاجم نیروهای ملی و بین المللی قرار گرفت که در نهایت منجر به سقوط آنان گردید در تاریخ معاصر افغانستان از گذشتههای دور تا کنون به یاد داریم که یگانه عامل سقوط حکومتها و کوتاه مدت بودن آن، دلیل بر نبود پشتوانه مردمی بوده است؛ زیرا بسیاری از حاکمان این سرزمین با کودتا به قدرت رسیدند و یا هم توسط ابرقدرتهایی که منافع شان از طریق افغانستان در سطح بین الملل تأمین میشد گماشته شده بودند.
در هر دو حالت اکثریت تودهها از موجودیت رژیمهای وقت، رضایت نداشتند که در بعضی اوقات منجر به در گیریهای مسلحانه و انقلاب گردیده بود و عمر حکومتها با در گیری و شورشهای مسلحانه تودهی پایان می-یافت؛ زیرا رژیمهای موجود وقت، در بسا موارد با عدم درک از حساسیتهای اجتماعی جامعه سنتی و دینمدار افغانستان اقداماتی را مرتکب میشد که موجی از حساسیتهای اجتماعی را در قبال داشت که در نهایت فوران خشم مردم، تقابل جنگهای جبهه به جبهه را در قبال داشت، حاکمان آن وقت نیز، بنا بر عدم پایگاه اجتماعی در بین تودهها، جهت حفظ و دوام حاکمیت شان دست به دامان ابرقدرتهایی میگردیدند که توسط آنها به قدرت رسیده بودند، واضح است که صرفا وجهه حقوقی و بین المللی بخشیدن به یک حکومت و قدرت نمی-تواند مقبولیت اجتماعی آن را تضمین نماید و ابر قدرتها نیز تا زمانی از رژیم موجود حمایت میکردند که منافع و اهداف خود شان از این مجرا قابل تحقق بود؛ اما زمانی که پای منافع شان از افغانستان کوتاه میگردید، رژیم تحت حمایه شان نیز رو به افول نهاده و در نهایت با کودتاه یا انقلاب سقوط مینمود.
بنا بر این بعد از مدتهای طولانی که انتظار یک حکومت فراگیر ملی را میکشیدیم و همگی تا سقوط امارت طالبانی لحظه شماری میکردیم، جرقهی ایجاد گردید. مردم افغانستان با همکاری نیروهای بین المللی از هوا و زمین مشترکا بالای طالبان حمله تهاجمی نمودند و این رژیم تاریک تاریخ معاصر کشور را بر انداختند و سر انجام در کنفرانس « بن » تمام نمایندهگان تام الاختیار مردم افغانستان بالای نظام موجود توافق کردند و شیرازه آن را با اراده مردم تهداب گذاری کردند؛ لذا اکنون که نزدیک به دو دهه است از مزایای دموکراسی بهره مند هستیم و مردم با آغوش باز نظام را مورد حمایت قرار دادند از مزایا و آبادانی کشور بهره مند شدیم، مخروبهها تبدیل به ساختمانهای سر به فلک کشیده گردید، ویرانههای کوچه و بازار به سر سبزی و شادابی مبدل گردید، دود و باروت پس کوچههای شهرها جای خود را به تکنولوژی و فناوری واگذار کرد و کماکان کار و در آمد در داخل خاک افغانستان برای بسیاری از مردم مهیا گردید.
نظام کنونی بر خواسته از اراده قاطبه مردم افغانستان است و در هر امری در تمام برهه های زمانی این مردم از نظام و دست آوردهای آن حمایت خواهند کرد؛ زیرا حفظ و دوام آن با خون مردم آبیاری شده است. اکنون که برخی از چهرههای سیاسی گذشته که شریک قدرت بودند و هستند باید در رقابتهای سیاسی خطوط سرخ نظام را رعایت کنند، از نشست مسکو تا روند لاهور، مردم افغانستان نظارهگر اعمال و رفتار این اشخاص خواهند بود، تک تک رفتار سیاسی زعیمان سیاسی زیر نظر قضاوت مردم قرار دارد، نباید به بهانه صلح هر گونه بهایی پرداخت کنیم تا شریک قدرت سیاسی شویم، در دور دوم نشست مسکو شاهد بودیم که طالبان به قول خود شان در برابر « سیاستمداران کابل نشین» با روش تحقیر و توهین به میز مذاکره حاضر شدند و از آنان خواهان پیروی از امارت طالبانی شدند؛ بنا بر این در ضمیر این چهرهها مقاومت و ایستادگی در برابر توهین طالبان موجود نبود که در نهایت با سرخوردگی به کابل برگشتند. روند لاهور نیز جلسهی تشریفاتی و فاقد دستاورد بود، در این نشست پاکستانی ها به هدف دستیابی به اهداف و خواستههای خود شان سیاستمداران افغان را دور میز مذاکره کشانید تا از انزوای پروسه صلح که در غیاب این کشور جریان دارد جلوگیری کند. همه شاهد هستیم که پروسه صلح با میزبانی کشور قطر و گاهی با دعوت مسکو به پیش برده میشود؛ اما کشور پاکستان به عنوان محور پرورش تروریزم، چندان نقش برجستهی در جهان ندارد؛ به همین دلیل آنان بخاطری که نقش خود را برجسته سازند چنین جلساتی را ترتیب میدهند تا خوراک رسانهی داشته باشند و از این طریق تأثیر خود در صلح افغانستان را به رخ جهانیان بکشاند؛ بنا بر این انتظار میرود که مخالفین سیاسی آقای غنی با رعایت خطوط سرخ، آب را به آسیاب دشمن نندازند تا همگی آرد شویم.
طالبان را نیز خوب میشناسیم که با همه بزرگ نمایی شان تا کنون هیچ ولایتی را در اختیار ندارند. آنان صرفا با جنگهای پارتیزانی و روشهای ارعاب و وحشت حضور شان در کشور را برجسته میسازند، قدرت طالبان در برابر نیروهای دفاعی و امنیتی بسیار اندک و ناچیز است اگر همگی دست به دست هم داده و متفقا در راستای حفظ منافع عمومی و دستاوردهای نظام قدم برداریم قطعا برنده امتیازات روند صلح خواهیم بود؛ در غیر اینصورت اگر با در نظرداشت منافع خصوصی و عودت به قدرت، از دائره بازی خود را خارج سازیم، طبیعی است که قدرت را از دست خواهیم داد و حتی نظام و دستاوردهای آن نیز زیر سئوال خواهد رفت؛ لذا از فرصت کنونی که حمایت جامعه جهانی را نیز با خود داریم باید به صورت قاعده مند در بازیهای سیاسی بهره لازم را ببریم در غیر آن، بازنده خواهیم بود و یکبار دیگر مورد قضاوت تاریخ و مردم افغانستان قرار خواهیم گرفت.

دیدگاه شما