صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

صلح با تأکید بر کرامت و ارزش های انسانی

-

صلح با تأکید بر کرامت و ارزش های انسانی

در آمد
تاریخ بشر از آغاز تا کنون، مملو از منازعات، منا قشات، درگیری ها و جنگ های بزرگ و کوچک بوده است. جنگ ها که بخش بزرگ و البته غم انگیزی از تجربه زندگی اجتماعی بشر را روایت می کنند، چنان با تار و پود تاریخ جهان عجین شده اند که بسیاری از متفکران و صاحب نظران جنگ را جزء جدا نا شدنی و گریز نا پذیر روابط میان اقوام و ملل در طول تاریخ دانسته اند. یکی از دغدغه های مهم ادیان الهی، به ار مغان آوردن عدالت و صلح پایدار میان اقوام و ملل گونا گون بوده است در این مسیر، گرچه ایده ریشه کن کردن جنگ یک آرمان دست نیافتنی به نظر می رسد، ولی محدود کردن دامنه آن، آرزویی دست یافتنی است. پس صلح نه تنها نیاز بشری، که تحقق آن از آرمان های اساسی آن در سر تا سر تاریخ زندگی اش در زمین بوده است؛ زیرا تحقق تمام ارزش های عالی انسانی در سایه وجود فضایی آرام و به دور از کشمکش و نا امنی و تنازع ممکن است . این مسئله از ادوار قدیم تاریخ مورد توجه اغلب مکاتب بوده است اما در این میان بسیاری از این مکاتب نتوانسته اند حق مطلب را برای تحقق صلح انسانی و پایدار ادا کنند. در این میان اسلام به عنوان مکتب الهی با تکیه بر اصل کرامت و ویژگی های انسان و لیبرالیسم اخلاقی با تکیه بر او مانیسم، به ارائه طرح صلح پایدار روی آورده اند. اسلام بانگاهی فراگیر و کمال طلبانه انسان و نیازهای او چون صلح را مورد توجه قرار می دهد .
ماهیت صلح
برای مفهوم صلح تعاریف متعددی درکتب و فرهنگ نامه های سیاسی درج شده است. این تعاریف عمدتا اشاره به حالت طبیعی، عادی و بدون جنگ دارد صلح حالت آرامش داخلی در یک کشور و روابط عادی با کشور های دیگر، فقدان جنگ و نیز فقدان نظام تهدید. صلح در عرف سیاسی به حالت عدم مخا صمه بین کشورها اطلاق می شود.
در اسلام مفهوم صلح دارای دومعنا ست یک معنای آن آشتی و مسالمت ، سازش و ساز گاری است و کلمات صلح و صالح که به معنای رفتار مطابق با عدل، انصاف ، شایسته و بدور از هر گونه فساد است و نیز واژه اصلاح به معنای صلح و الفت از از همین ریشه است. در یک دسته بندی کلی می توان گفت که صلح در سه معنا به کار می رود معنای لغوی که به معنای دوستی، آشتی و سازش است، معنای حقوقی که پایان یافتن ناسازگاری و نزاع بین دو یا چند نفر است . در معنای سیاسی آن که پایان اختلاف و جنگ بین دو کشور با همزیستی مسالمت آمیز بین کشور ها را نیز صلح می نامند.ُ
شاخصه های صلح طلبی در اسلام
در همه ادیان الهی و در دین اسلام مهم ترین مبنای فکری خود را در تبیین نحو تعامل افراد انسانی با محور قرار دادن اصل صلح و ثبات در جوامع ، ارائه می نماید. قرآن در یک فرخوان عمومی ، جامعه را به صلح فرامی خواند. ویژگی های صلح طلبی را این گونه معرفی می کند.
واقع نگری
اسلام وجود تفاوت ها را در جامعه بشری امری طبیعی و ناشی از تفاوت در خصوصیات آفرینش ، منطقه زندگی، اخلاق و عادات و دیگر عوامل طبیعی می داند.تفاوت و اختلاف را عامل افزایش شناخت انسان ها از یکدیگر معرفی کرده است .عواملی نظیر برتری طلبی و بی عدالتی و....که ثبات و آرامش جامعه بشری را بر اساس مزیت ها و موقعیت های فردی و اجتماعی بر هم می ریزد را مذمت می نماید. براین اساس استراتژی اسلام در جهت بر پایی صلح وا قع گرایانه در جامعه، اصل پذیرش گثرت در عین وحدت است چراکه با وجود اختلافات نژادی و حتی اعتقادی ، می توان بر اصولی چون اصل همزیستی مسالمت آمیز ، اصل حفظ حرمت انسانی،
همه جانبه گرایی
اسلام به همه ابعاد و محورهای مختلف ارتباطی انسان را تو جه دارد و تمامی آنچه را انسان در تنظیم روابط خود بدان نیاز دارد بر اساس سلم، صلح و پرهیز از خشونت و تعارض تنظیم می نماید. از ین بعد به تنظیم ارتباط مخلوق با خالق به عنوان اصلی ترین محور ارتباطی انسان می پردازد انسان در این قوس صعودی می تواند کمالات و شایستگی های خود را بپروراند ازسوی دیگر انسان محدود هیچ گاه نمی تواند به همه جوانب مادی و معنوی افراد جامعه احاطه یابد تا بتواند با آگاهی، دستورالعمل هایی را که متناسب با صلح و سلم در جامعه است ارائه نماید .
اصول راهبردی صلح
اسلام نه تنها بر صلح و همزیستی مسالمت آمیز تأ کید کرده و مبانی نظری صلح طلبی را بر فطرت انسانی استوار می سازد، بلکه در مقام اجرا، مکانیسم ها و راهکار های سازنده ای را در حفظ صلح و بسط و توسعه آن ارائه می نماید که در قالب اصول راهبردی سیاست  صلح طلبی اسلام قابل طرح است . دین اسلام با تکیه بر اسمان و عقیده صحیح و به مثابه یک نظم دهنده رفتاری سعی دارد به اصلاح ساختار نظام اجتماعی بپر دازد و پس از آن به حل تنش های درون یک واحد اجتماعی بپردازد و سپس تنش های برونی آن را بر مبنای رفتارصلح آمیز و بر اساس عدالت حل نماید و امنیت و آرامش را برای جهان به از مغان آورد.
 مبانی هستیشناختی
هر اندیشة نظاممندی بر دو پایة جهانبینی(شناخت عالم هستی و قوانین حاکم بر آن) و ایدئولوژی (مجموعه قوانین جهت تنظیم رفتارهای انسان) استوار گشته است و ایدئولوژیها همواره، از نوع نگرش انسان به جهان هستی متأثر بوده است. به همین دلیل لازم است آنچه در نظام تشریع و قانونگذاری مورد توصیه قرار میگیرد با نظام تکوین و قانونمندیهای جاری در نظام آفرینش متناسب باشد؛ یعنی بین قوانین حاکم بر خلقت و قانونمندیهای حاکم بر جامعه، گسستی وجود نداشته باشد. ازاینرو، میتوان جهانبینی را اولین پایة معرفتی انسان و در نتیجه، بنیان رفتارهای انسان دانست. در این بخش به برخی اصول حاکم بر هستیشناسی اسلامی که بنیان صلحگرایی را سامان میدهد اشاره میشود.
کرامت انسانی
کرامت، بهمعنای بزرگواری، شرافت، نفاست و عزّت است  اسمی برای احسان و انعام خداوند است. وی این وصف را در مورد انسان بهمعنای اسمی برای اخلاق و افعال محموده میداند این واژه در قرآن در مورد خداوند انسان بهکار رفته است.
بنابراین، انسانی که کریم خلق شده است؛ بایدرفتاری کریمانه را در پیش گیرد، از هرگونه تعرض، ظلم و ستم و جنگ و ستیز، پرهیز کند و این رفتار خود عاملی برای ازمیان برداشتن منازعات بشری خواهد شد.از سوی دیگر، نگاه انسانی و کرامتمدار انسان به همنوعان خود، مانع از تعدی به انسانها است. اگر در نگاه اسلامی، انسانها موجودات ارزشمندی هستند که در اصل کرامت انسانی با یکدیگر تفاوتی ندارند، وظیفة هر انسانی، ازمیانبرداشتن عوامل نابودکنندة زمینههای ارتقای روحی و اخلاقی و فرهنگی انسانها، همچون جنگهای خانمانبرانداز است. انسان کریم، خلیفة خدایی است که مظهر سلام و امنیت و آرامش است و رسیدن به این مقام والا، جز با تخلق به مبانی و اسلوبهای سلم و صلح و داشتن روحیة صلحمداری میسرنخواهد بود.
موانع فرا روی صلح
گفتگوهایی که مدت ها است درغیاب دولت افغانستان میان طالبان و امریکا صورت میگیرد می توان گفت که بخشی از چالشهایی است که فراراه صلح قرار گرفته است چراکه دور ماندن حکومت از روند گفتگوهای صلح و تصمیمگیری قدرتهای بزرگ نسبت به آینده افغانستان را تقویت کرده است. دولت و ملت تآکید بر ارزشها و دست آوردهای گذشته دارد این امر میسر نیست مگر با مذاکره مستقیم با دولت افغا نستان. این در حالی است که در داخل کشور نیز عدم ایجاد یک اجماع فراگیر ملی و قومیشدن آشکار این روند، شناسه ملی و افغانستانشمول آن را مخدوش کرده و به آن آسیب زده است. بطور کلی می توان گفت که موانع عبار ت است از:
1. ملی نشدن گفتگوهای صلح: واقعیت این است که سیاستمداران افغانستان و جریانات  های دخیل در قضایای مهم کشور بخصوص پروسه صلح  کشور، نگاه های متفاوت، مختلف و گاهی متضاد به روند صلح و مخالفان مسلح طی سالهای گذشته داشته و در حال حاضر نیز اجماع سیاسی برای چگونگی گفتگوها، میزان سهم دادن و مشارکت مخالفان مسلح در روند سیاسی، وجود ندارد.
2. دخالت کشورهای خارجی: مداخله کشورهای خارجی در این پروسه ملی بار ها سخن به میان آمده است رویدادهای جاری افغانستان نیز تایید می کند که پروسه صلح و روند امنیت در افغانستان،در گرو کشورهایی است که منافع کلانی در افغانستان دارند.
3. فرایند صلح و گروه های باج گیر. آگاهان معتقدند که گروه ها و طیف های مختلفی فرایند ثبات و امنیت افغانستان را مورد تعرض و تهدید قرار داده اند؛ گروه های مرتبط با مواد مخدر، بازماندگان گروه طالبان، وابسته گان نظامی مربوط به استخبارات منطقه و جهان و نیز افراد و گروه هایی که از فرصت پیش آمده بهره می گیرند و با ایجاد نا امنی در صدد باج گیری از دولت هستند و از این رهگذر به سودهای کلان و هنگفت سیاسی و اقتصادی دست یافته اند. گفته میشود، کسانیکه طی سالهای اخیر به روند صلح می پیوندند، بیشتر مربوط به این گونه جریان هاست که با عوامل منفعت پرور در درون دستگاه های دولتی، در تبانی و زد و بند قرار دارند.

دیدگاه شما