صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فقدان سیاست کنترل جمعیت در افغانستان

-

فقدان سیاست کنترل جمعیت در افغانستان

پیش درآمد
یازدهم جولای هر سال به عنوان روز جهانی جمعیت نام گذاری شده است. این روز توسط برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال 1989 بنا نهاده شد و از روز پنج میلیارد نفر در یازدهم جولای 1987 الهام گرفته شده است که در آن تاریخ جمعیت جهان به پنج میلیارد نفر رسید. از آن زمان به بعد، جمعیت جهان به رشد خود ادامه داده است. افزایش جمعیت، یکی از مشکلات اصلی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود که جمعیتشان حدود پنج برابر جمعیت کشورهای توسعه یافته است. سیاست جمعیتی یکی از مهمترین ابزارهای برنامه ریزی در هر کشور براساس میزان نیاز ها و ضرورت ها به تخصص ها و آموزش نیروهای انسانی در جهت تامین نیاز های علمی وتحصصی می باشد. درافغانستان اما به دلایل مختلفی سیاست جمعیتی مشخصی وجود ندارد .عدم وجود این سیاست ریشه در عدم وجود آماردقیق ازمیزان واقعی جمعیت افغانستان است که بشتر به تخمین ها و حدس وگمان ها نسبت به میزان جمعیت اشاره می گردد.
الف – عدم باورمندی به مدیریت علمی و  سیاست آماری درسطح ملی  :
لازمه ای برنامه ریزی و رفتن به سوی تغییرات اساسی و مدیریت نوین ، باورمندی به مدیریت علمی ، مدرن و به روز شدن است .درافغانستان نظام های سنتی به دلیل نداشتن درک و باورمندی به مدیریت های علمی در سطح کلان و ملی و عادت به مدیریت سنتی ارباب ورعیتی خودرا از برنامه ریزی های بلند مدت و متناسب با شرایط علمی دیگرکشور ها بی نیاز می دانستند یا همانند دوره شاهی ، زندگی بسته و عقب ماندگی های علمی و اجتماعی را وسیله ای کنترل اجتماعی تلقی می کرد . نظام های دچاربحران و ناامنی نیز به دلیل اولیت های امنیتی باور و فرصتی به سیاست های آماری نداشته است . درطول تاریخ همه نظام های حاکم و هیچ دولتی نخواسته یا نتوانسته است امارعلمی و دقیق از میزان جمعیت کشور تهیه نمایند ، همه آمارها تقریبی و بر اساس حدس و گمان ها ارایه شده است.
ب- عدم توانمندی دراجرای سیاست های صحیح آماری:
یکی از عوامل عدم وجود سیاست جمعیتی ، فقدان آمار درست از جمعیت افغانستان است . برای میزان کنترل جمعیت و اتخاذ سیاست افزایش یا کاهش آن در قدم اول باید آمار دقیق و صحیح از جمعیت در کشور داشت . نظام های نیمه دیموکراتیک در افغانستان اگر باورضعیفی به سستیم آمار و مدیریت علمی هم داشته اند به دلیل وجود بحران های  امنیتی مثل جنگهای طولانی ومشکلات اقتصادی ، فرصت و توان اجرای سیاست های آماری را نداشته اند . درهجده سال اخیر بهترین فرصت ایجاد و اجرای سستیم اماری و گرفتن آمار جمعیت افغانستان، دوره ریاست جمهوری حامد کرزی بوده است که باکمک جامعه جهانی و سازمان ملل می توانست این مهم را انجام دهد که این فرصت هم مثل بسیاری از فرصت های دیگرازدست رفت.
ج- نبود فرصت ها و توانمندی های علمی و اماری در وضعیت موجود:
دردوره حکومت وحدت ملی اگر باورمندی نسبی به وجود و ضرورت آمار جمعیتی وجود داشته باشد ، به دلیل افزایش نا امنی ها ، فشارهای اقتصادی و بحران درون حکومتی دیگر نه فرصت ایجاد دیتابیس عمومی و امارگیری دقیق ، علمی و سراسری باقی مانده و نه عزم و اراده ای قوی دراجرای آن مشاهده می گردد. تنها فرصت ممکن ، زمان توزیع تذکره های الکترونیکی بود که دولت می توانست با کمک کشورهای خارجی در ضمن توزیع سریع واجرای شفاف این پروژه مشکل آماری را نیز در کشور حل کند و گامی اساسی درجهت مدیریت  علمی کشور بردارد ، آن فرصت هم سوخت.
د- پیامد های منفی عدم سیاست شفاف آماری:
نبود وجود آماردقیق ازجمعیت کشور و میزان درصدی گراف سنی ، سطح تحصیل و بی سوادی ، درآمد سرانه ملی پیامد های منفی مشخصی را دربر خواهد داشت که به مهمترین شان اشاره می گردد:
یک – عدم توانمندی در برنامه ریزی های کلان در سطح ملی:
مدیریت و برنامه ریزی در سطح کلان ملی در بخش های مختلف احتماعی، اقتصادی و فرهنگی دربلند مدت یاکوتاه مدت درصورتی ممکن و اجرایی خواهد بود که آمار دقیق از میزان جمعیت و نیازمندی های ملی وجود داشته باشد. بدون آمار معتبر و علمی هیچگونه برنامه ریزی ممکن نخواهد بود. سخن ازپیامد های منفی و مثبت افزایش جمعیت یاکاهش جمعیت وقتی ممکن است که اول بیس وبستری علمی و اماری درمورد جمعیت ، جمعیت شناسی و نیازمندی های علمی وجود داشته باشد.
دو – ایجادسوء تفاهم سیاسی، شکاف اجتماعی و بی اعتمادی ملی:
در کشور چند ملیتی مثل افغانستان بعد ازبحران های چندین دهه و فضای بی اعتمادی درصورت می توان اعتماد سازی کرد و میزان مشارکت اجتماعی و حضور اقوام مختلف در ساختار قدرت به تتناسب جمعیت اقوام را بالا برد که معیار آماری معتبر و قابل قبولی وجود داشته باشد و اگرنه میزان اعتراضات و نارضایتی های ملی بالا خواهند رفت؛ چنانچه درحکومت های قبلی و فعلی اتهام تبعیض و بی عدالتی درگزینش افراد درپست های دولتی به نفع قوم خاصی به شدت مطرح است و جواب قناعت بخشی هم ارایه نمی گردد ، چون توجیه و تناسب مشخصی  هم واقعا وجود ندارد.
سه- تخمین هابه جای واقعیت:
هیچگاه آماردقیقی از کل جمعیت و همیچنین ترکیب جمعیتی افغانستان وجود نداشته است ، هرقوم روایت خاصی از میزان جمعیت خود در کل جمعیت افغانستان دارد ، اما اداره مرکزی احصائیه افغانستان اعلام کرد که جمعیت تقریبی کشور در سال جاری خورشیدی به بیش از سی و دو میلیون نفر رسیده است که این ۴۶ درصد افزایش را نسبت به آمار تخمینی پانزده سال گذشته نشان میدهد. نظر احصاییه یکی ازپیچیده ترین وضعیت را میزان کل و تناسب افوام ساکن در افغانستان دارد . درصورت گمانه زنی و تخمین ،  نه می توان طرفدار افزایش جمعیت بود که آثار و تبعات خاص خود را دارد مثل فقر وبیکاری، افزایش جرم وجرایم جنایی، نارسایی های تربیتی، آلودگی هوا ومحیط زیست و استرس های اجتماعی .
تحقیقات سازمان ملل حکایت از آن دارد که جز در برخی از کشورهای شرق آسیا، که بر اثر اتخاذ سیاستهای صحیح، افزایش جمعیت هنوزعامل افزایش فقر نبوده، در اغلب کشورهای دیگر گسترش فقر، بیکاری ، دسترسی به انرژی و آسیبهای اجتماعی نسبت مستقیم با میزان رشد جمعیت دارد. آنچه در افزایش جمعیت کشور بیش از هر چیز موجب نگرانی است، افزایش شهرنشینی و تراکم بیش از حد در شهرها و جوانی جمعیت است. جوانی جمعیت یکی از شاخص های برآورد میزان توسعهی اقتصادی محسوب میشود1
اما علل رشد بی رویه جمعیت در افغانستان چیست؟ چرا بعد از سال 2001 میزان رشد جمعیت هر سال افزایش یافته است. شاید بتوانیم دو دلیل عمده برای رشد بی رویه جمعیت در افغانستان ذکر نماییم. یکی نداشتن آگاهی در مورد تنظیم خانواده. بر اساس گزارشی که صندوق جمعیت سازمان ملل اعلان کرده، نود در صد زنان در این مورد آگاهی ندارد. آموزش های قابلگی، اطلاع رسانی در مورد تنظیم خانواده و آموزش های مورد نیاز دیگر می تواند تا حدودی رشد جمعیت را کاهش دهد. علت دیگر و مهمتر برای رشد بی رویه جمعیت را صنعتی شدن دانسته اند. توسعه در افغانستان بدون شک چند پارچه بوده است لذا لازم است که توسعه را در بخش های مختلف و بدنه جامعه تزریق کنیم تا هم نخبگان و هم توده مردم از آن بهره مند شود و شکاف میان نخبگان و مردم نیز کاهش یافته و از این طریق جلوی رشد بی رویه جعیت را بگیریم. 2
درنهایت موافقان ومحالفان افزایش جمعیت هریک دیدگاه ها ونظریات خود را براساس دلایل خاصی دارند . مثل گری بکر که استدلال می کنند همینطور که جمعیت جهان بیشتر میشود، درجه تخصص بینالمللی بین ملتها افزایش بیشتری مییابد به شیوههایی که پیشبینی آن از قبل دشوار است. دیگر فایده غالبا ادعا شده از ناحیه جمعیت بیشتر این است که نوابغی مثل انیشتین و داروین و سایر نو آوران خلاق به جهان عرضه خواهد شد و کشفیات این افراد نادر به همه نفع میرساند.3

دیدگاه شما