صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۲۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تأثیر متقابل حقوق بشر و صلح بر یکدیگر

-

تأثیر متقابل حقوق بشر و صلح بر یکدیگر

در آمد
مقاله حاضربه تأثیر متقابل حقوق بشر و صلح بر یکدیگر می پردازد. تجربه تاریخی جوامع بشری نشان داده است که صلح و حقوق بشر ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر داشته اند. چنین تجربه ای در دوران معاصر به گونه ای رشد و توسعه یافته است که ملت ها و دولت های جهان به این باور رسیده اند که حقوق بشر و صلح لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ به گونهای که نمی توان بدون رعایت حقوق بشر به صلح واقعی و پایدار دست یافت؛ و بدون وجود صلح نیز نمی توان انتظار داشت که حقوق بشر به طور کامل مورد احترام و رعایت قرار گیرد. از سویی دیگر در دوران معاصر این ارتباط به گونهای رشد و توسعه نموده است که برخورداری از صلح خود به عنوان یکی از نمونه های برجسته نسل سوم حقوق بشر مطرح بوده و حق برخورداری از صلح به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر مطرح شده است؛ به گونهای که تحقق عملی دیگر حقوق بشر وابسته به وجود آن در نظر گرفته می شود. به بیانی دیگر حق برخورداری از صلح اساس دیگر حقوق بشر را تشکیل می دهد؛ چرا که بدون تحقق حق برخورداری از صلح امکان اجرای نسل اول حقوق بشر (حقوق مدنی و سیاسی) و نسل دوم حقوق بشر(حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و حتی نسل سوم حقوق بشر (حقوقی همچون حق توسعه و حق برخورداری از محیط زیست شایسته) وجود ندارد.
تعریف حقوق بشر
با توجه به مجموعه اسناد بین النللی حقوق بشر حصوصا اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب 1948و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 16 دسامبر 1966 می توان گفت که حقوق بشر عبارت است از :
مجموعه قواعد، مقرات و اصولی است که به منظور شنا سایی حیثیت ذاتی و حقوق یکسان و غیر قابل انتقال کلیه اعضای حقوق بشر بر مبنای آزادی عدالت و صلح در جهان به ریمیت شناخته شده است.
اندیشمندان در باره این تعریف با تفصیل سخن گفته است که مهترین آنها عبارتند از:
آزادی تمام افراد بشر از بدو تولد و برابری از لحاظ حیثیت و حقوق برمبنای عقل،وجدان وبا توجه به روح برادری. بهره مندی ازتمام حقوق وآزادی ها بدوم توجه به نژاد ، رنگ، جنس،زبان، مذهب،عقیده،ملیت، وضع اجتماعی، ثروت یا هر موقعیت دیگر.حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی وممنوعیت برده داری و شکنجه. حق بهره مندی از داد رسی عادلانه و رجوع به محاکم صالح ملی و... وقانونی بودن جرم و مجازات و اصل برائت و ممنو عیت توقیف حبس یا تبعیدخود سرانه.با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر رفتار خصمانه کروه متحجر و سفاک طالب و یا داعش به کدام یکی از این معایار های بین المللی قابل تطبیق است بنا براین باورنداشتن به حقوق مصوب از طرف جامعه جهانی برای کرامت و حفظ حقوق انسانی و بین المللی موجب نقض پی در پی حقوق بشر از طرف این گروهای افراطی می گردد. 
ناباوری طالبان به صلح و نقض حقوق بشر
تشدید حملات انفجاری و انتحاری طالبان و به خاک و خون کشانیدن اطفال معصوم و شاگردان مکاتب در کابل و غزنی و به آتش کشیدن مرکز ثقافت اسلامی جهان اسلام، حکایت از سیاست جنگی و آتش افروزی طالبان دارد. بر اساس تعریف حقوق بشر و تعهد مجامع بین المللی باید این افکار ضد بشری طالبان که در جاجای افغانستان انجام می دهد محکوم به حیث ناقضین حقوق بشر معرفی کردد. کسانیکه داعی نما یندگی مردم را دارد که با طالیان مذاکره می کند با کدام معیار بین اللملی در میز مذاکره می شنیند باید از آنها سوال شود که با چه معیار وملاک و با چه کسانی می خواهد حرف از صلح و آشتی ملی بزند و ازطرفی دیگر کشورهای حامی صلح هم به کدام  معیار جهانی به گفتگوهای صلح با این گروه دلبسته اندمگر اینکه  در صدد بهره برداری سیاسی یکسویه است، که نباید مردم افغانستان را قربانی منافع زود گذر و مقطعی خود سازند.
واقعیت این است که طالبان هنوز هم با قتل و کشتار و راه اندازی جوی خون سودای امارت در سر دارد. مذاکرات امریکا انان را جری تر و افراطی تر ساخت .
هدف قرار دادن دستاوردها
از زمانی که مذاکرات امریکا با طالبان به گونهی رسمی آغاز شده است، یکی از مواردی که در همایشها و تبصرههای سیاسی بر آن بیشترتوجه میشود حفظ دستآوردهای ۱۷ سال اخیر است. تأکید بر حفظ دستآوردها در سطح یک کشور، آن هم کشور پسابحران و کمتر انکشافیافتهای چون افغانستان، زمانی اهمیت حیاتی مییابد که این دستآوردها موجب استحکام ثبات سیاسی، رشد و توسعه اقتصادی، رشد و توسعه سیاسی و در کل موجب تأمین حداقل رفاه اجتماعی همهگانی شده باشد. از این رو، ایجاب میکندکه مذاکره کننده گان با در ک این مقوله مهم و سر نوشت ساز که با خون هزاران انسان بدست امده غفلت نکند و این در حالی است که طالبان بارفتار شان در مناطق تحت تسلط شان به همگان نشان داده است که به هیج یک ازآنها پا بندبا ورمند نبوده و نیست.    
عدم پذیرش دستاوردها
هرچند در طول ۱۷ سال شاهد تحولات در عرصههای مختلف، اعم از سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بودهایم، لکن آزادی بیان، اصل قرارگرفتن انتخابات برای تعیین زعامت سیاسی، تفکیک قوا در دولتداری و شکلگیری نهادهای دموکراتیک عمدهترین دستآوردها در این مدت هستند، زیرا اینها به عنوان مؤلفههای جدید درتاریخ سیاسی کشور به حساب میآیند. از کنفرانس بن تا کنون ما شاهد برگزاری سه دور انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات پارلمانی بودیم که هرچند هیچ کدام از شفافیت کامل برخوردار نبوده. واز طرف دیگراصل تفکیک قوا که تهداب یک نظام دموکراتیک و غیرمستبد را میسازد، در معنای واقعی در ۱۷ سال تمثیل و لحاظ نشد.ولی در همن حد بعد از سالها بحران کاری کمی نبود با ید تلاش همگانی صورت بگیرد که تا این دست آورد هر چند کم حفظ گردد. با آن که رسانهها به گونهی کمسابقه رشد کردند و با استفاده از آزادی بیان که یکی از دستآوردهای درشت ۱۷ سال اخیر است، در نقد و اصلاح نظام سعی ورزیدند و در این راه قربانیهای زیادی دادند، اما این اصل کاربردی در نظامهای دموکراتیک کشورهای دیگر، نتوانست در کشورمادرنهادینهسازیمردمسالاری، حکومتداری خوب و مهار فساد اداری چنانکه توقع میرفت، تأثیرگذار باشد. درعین حال پیشرفت قابل توجه بود.
عدم پذیرش سیستم موجود
با آن که خوشبختانه امروز نسبت به ۱۷ سال قبل از رفتن دختران به مکتب کمتر ممانعت صورت میگیرد، در زمان طالبان دختران از رفتن به مکتب محروم شده بودند و قبل از ظهور طالبان و سالها پیش از آن دختران به مکتب میرفتند. با آن که حضور زنان در سیاست ضرب صفرشده بود، ولی امروزدر سراسر کشور ما شاهد حضور پررنگ زنان در ادارات دولتی هستیم.
آزادی
مردم رنجیده افغانستان که سالها از حکومتهای خودکامه و خاندانی رنج میبردند و یگانه آرزویشان شکلگیری دولت ملی و فراگیر بود تا بتواند زمینه حکومتداری خوب، رشد و توسعه اقتصادی را به این کشور فقیر فراهم سازد، ۱۸ سال قبل به شعارهای جامعه جهانی که ختم جنگ و نهادینهسازی دموکراسی بود، امید بستند. مردمسالاری و تفکیک قوا در قانون اساسی، راهاندازی انتخاباتهای ریاست جمهوری و ایجاد پارلمان بود، پروسه نظامسازی به صورت کامل و موفقانه به پیشرفت و سرانجام بعد از دو انتخابات که زمینه تداوم حاکمیت حامد کرزی را طبق صلاحدید خارجیها فراهم کرد،اکنون پس از ۱۷ سال مردم این سرزمین نه تنها از جنگ و ناامنی رنج میبرند، بنابراین میتوان گفت که برای دستیابی به صلح پایدار، علاوه بر پایان بخشیدن به جنگ در پی مذاکرات جاری، آرزو دارد که دست آوردهای این سالها به هیچ قیمتی نباید نا دیده گرفته شود. درجمعبندی این نوشته باید گفت که اکثر مردم افغانستان خواهان حفظ نظم و اصل دموکراتیک بودن نظام، آزادی بیان و حقوق شهروندی به شمول حقوق زنان هستند.
نقض قاعده بین المللی
1.افرادی که در جنگ شرکت نداشته و یا شر کت داشته اند  اما به نحوی مخاصمه را تر ک کرده و دیگردر آن شرکت نمی کنند،مورد حما یتند و باید حریم شان رعایت گردد.
2.با رزمندگانی که در بند واسارت قرار گرفته اند و نیز سایر اشخاص محروم از آزادی باید انسانی رفتار شود و اعمال هر گونه خشونت با آنان ممنوع است و چنانچه آنان مورد تعقیب قضایی قرار گیرند باید برای شان تمام امکانات مرتبط با دادرسی عادلانه فراهم گردد.
3. جمعیت های غیر نظامی و اموال ایشان و نیز اماکن غیر نظامی مورد حمایتند. نیروهی در گیر باید در حال میان جمعیت غیر نظامی و اموال ایشان از یک سو و اهداف نظامی و غیر نظامی از سوی دیگر تفکیک قائل شوند وبه هیچ وجه نباید جمعیت های غیر نظای ، اموال آنان و اماکن غیر نظامی مورد تعرض قرار گیرند.و موارد دیگر که نباید مورد تعرض قرار گیرد اماکن عبادی و اکادمی و... که در هیچ مذهب قابل دفاع نیست. در فرهنگ طالبانی بار ها مورد تعرض قرار گرفته است بنابر این با این چنین موجودات بدوی می توان به صلح دوام دار رسید کسانی که به هیچ معیار و قوانین بین المللی پایبند نیست.
نتیجه :
موارد که مورد برسی قرار گرفت به اشکال مختلف از جانب طالبان نقض شده است اکثریت حملات که این گروه انجام داده است در ساحه های غیر نظامی بوده که شامل مکاتب مساجد و..... می گردد وبیشترین تلفات را مردم ملکی متحمل شده است که همه این موارد یکی از مصادیق نقض حقوق بشر به حساب میاید با این حساب دولت که نمایند گی از ملت میکند نا چا ر است که رضایت نسبی مردم ، جامعه مدنی و احزاب سیاسی را باید با خود داشته باشد هر چند احزاب دراین مقطع دچار سردرکمی شده است بنا براین تقابل این دو دیدگاه درمقابل هم دیگر قرار گرفته است براساس قاعد پذیرفته شده بین المللی عملا پرسه صلح با این ریکرد طرف مقابل غیر ممکن است.

دیدگاه شما