صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اظهارات اخیر ترامپ در مبارزه با تروریسم ؛ از واقعیت تا بلوف سیاسی-رسانه ای

-

اظهارات اخیر ترامپ در مبارزه با تروریسم ؛  از واقعیت تا بلوف سیاسی-رسانه ای

دونالد ترامپ یکی از نامتعارفترین رئیسجمهور در تاریخ ایالاتمتحده بوده است. اظهارات او هر از گاهی جنجالهایی را در داخل و یا بیرون از ایالاتمتحده برپا مینماید. با توجه به سابقه شغلی و شخصیت و روانشناختی او، ایجاد تنش در روابط ایالاتمتحده با کشورهای دور نزدیک طی چهار سال گذشته به یک امر معمول تبدیلشده است. باری وی در مورد حضور نیروهای آمریکایی در کوریای جنوبی و جاپان گفته بود ما پلیس جهانی نیستیم و ما بدون هیچگونه مزد در حال دفاع از این دو کشور هستیم. بار دیگر ترامپ گفته بود اگر ما نباشیم ملتهای عرب در حوزه خلیجفارس نیم روز دوام نمیآورد که این موضوع باعث اعتراضات گسترده دوستان عربی آمریکا گردید. به همین ترتیب اظهارات او در مورد آمریکائیان آفریقاییتبار و لاتین تبار جدالهای سختی را برای او خلق نموده است. در آخرین ادعای جنجالی ترامپ در مورد افغانستان این موضوع بیان داشته شده است که ما نخواستیم که جنگ افغانستان را یکسره کنیم ما میتوانیم در یک هفته این کار را بکنیم. ما این کار را نمیکنیم زیرا ممکن است طی آن ده میلیون نفر کشته شود و یا حتی افغانستان از نقشه سیاسی جهان حذف شود. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا آمریکا واقعاً توانایی ختم جنگ را در افغانستان دارد؟ اگر این اظهارات صرفاً بلوف سیاسی است، پیامدهای آن کدام ها هستند؟
هرچند در کلیت امر واقعگرایی مسلطترین نظریه در روابط بینالملل است و این جایگاه را مدیون واقعیتهای موجود سیاست در جهان است؛ اما نظریه موازی که مخصوصاً در سالهای اخیر واقعگرایی را به چالش کشیدهاند دارد اهمیت بیشتر پیدا میکند. اینکه میلیونها نفر با شنیدن سخنان ترامپ در افغانستان یا هر گوشه دیگر جهان خشمگین شدند، نشان از برجستگی سازهانگاری در روابط بینالملل دارد. اگر ترامپ اینگونه اظهارنظر مینمود که مبارزه با تروریسم در افغانستان صرفاً بر اساس رویکرد نظامی نمیتواند به فرجام برسد زیرا این روش تلفات بسیار سنگینی را در پی دارد. صرفنظر از جهانبینی رئیسجمهور آمریکا، واقعیت امر این است که تخریب و نابودی بسیار سادهتر از سازندگی است. آمریکا با استفاده از بمب اتم در جنگ جهانی دوم جاپانی ها را وادار نمود که تسلیم شوند و سیاست خارجی و دفاعی جاپان تا اکنون نیز از آن حوادث وحشتناک جنگ دوم جهانی متأثر است. آمریکا بینظیرترین قابلیتهای نظامی تاریخ بشر را در اختیار دارد که میتواند با بهکارگیری آن تواناییها موجب مرگ میلیونها نفر شود ولو در هر گوشه از جهان استفاده شود. آمریکا در سال 2001 توانست با کمترین خسارات و تلفات، رژیم تروریستی طالبان را از افغانستان برچیند ویاران القاعدهای آنها را از افغانستان متواری نماید؛ اما روند دولت-ملت سازی بهگونهای که توقع میرفت اجرا نشد. مواد مخدر، فقر، فساد، تروریسم، بیکاری، جنگ از مهمترین چالشهای هستند که ایالاتمتحده نتوانست به گونه باید با اینها برخورد نماید. تجربه تاریخی بشر مخصوصاً در دو جنگ جهانی نشان داده است که کشتار انسان ها به پیمانه وسیع و میلیونی کار چندان دشوار نیست اما بنای یک ملت و یا دولت کار یک سال و یک دهه نیست بلکه فرایندی چند نسلی و حتی چند سدهای است که بافت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن به گونه شکل بگیرد که باعث دوام و قوام آن شود. بااینحال میتوان گفت اظهارات اخیر ترامپ در مبارزه با تروریسم یک بلوف کلان سیاسی بود که روی دیگر سکه آن، واقعیتی را با خود حمل مینمود و آن اینکه آمریکا ظرفیت نظامی فوقالعاده دارد که بهکارگیری این تواناییها میتواند میلیونها قربانی در پی داشته باشد. بخش دوم پرسش مربوط به پیامدهای این اظهارات بود. بلوف سیاسی اعم از داخلی یا بینالمللی میتواند پیامدهای ذیل را در برداشته باشد:
الف- تشدید واگرایی: همانطوری که اظهارنظر سیاستمداران راسیست در درون کشور گاهی اوقات بنیان لرزان وحدت ملی را به فروپاشی نزدیک می نماید، بلوفهای سیاسی با کاربرد بینالمللی نیز باعث خدشهدار شدن روابط دوستانه ملتها میشود. به همان اندازه که راسیستهای داخلی بلوف میزنند که قباله این مملکت به نام ما نوشتهشده است و بقیه باید به مغولستان، تاجیکستان و ازبکستان بروند، اظهارات ترامپ به همان اندازه و حتی کمتر، روابط کابل و واشنگتن را دچار تنش مینماید. تعدادی از رهبران سیاسی افغانستان با غرب مخصوصاً آمریکا روابط دوستانه دارند که محصول حمایتهای مادی و معنوی واشنگتن از این سیاستمداران است و کمتر مسائل ارزشی مانند دموکراسی، حقوق زنان، لیبرالیسم و یا انسانگرایی غربی موجب این پیوند شده است بنابراین امکان تقویت روحیه ضد آمریکایی در افغانستای قوی است. افغانستان یکی از کشورهای جهان است که میلیونها نفر در آن بیسوادند و میلیونها نفر زیرخط فقر زندگی مینمایند و وقتی واگرایی میان کابل و واشنگتن تشدید شود، بهصورت ناخواسته تودهها بهسوی بنیادگرایی و گروههای تروریستی سوق داده میشوند. در این میان طالبان بیشترین سود میبرند زیرا به گونه رایگان موجسواری میکنند و برای مردم افغانستان اینگونه مینمایانند که این گروه بر حق است و آنها برای مام میهن می رزمند.
ب- محیط بینالملل قدرت محور است: صرفنظر از اینکه ترامپ چه گفته است، محیط بینالملل به گونه طراحیشده است که هر کشور بهاندازه توانایی (قدرت) و میزان هوش رهبران خود از فرصت بقا برخوردار است. بارها دیدهشده است که کشورهای ضعیف در مجامع بینالمللی نادیده گرفتهشدهاند و حتی گاهی اوقات قدرتهای بزرگ میان خود برخی دولتهای کوچک را تقسیم نمودهاند. بنابراین راز بقای دولت-ملت ها در افزایش تواناییهای آنها است. یک ملت در جامعه بینالمللی زمانی قدرتمند بوده میتواند که نخست بر چالشهای درونی فائق بیاید و با در نظر داشت اوضاع و شرایط بینالمللی به تصمیمگیری در قبال همسایگان و کشورهای جهان بپردازد. در افغانستان چالشهای متعدد وجود دارد که افغانستان را در مجامع بینالمللی کمتر فرصت بروز میدهد و این چالش ها عبارتاند از نگاه انحصاری و مالکانه به کشور و دشمنتراشی داخلی توسط راسیست ها و عدم در نظر داشت شرایط بینالمللی و موقف گیری احساسی در مقابل کشورهای دیگر. تا وقتی یک کشور به لحاظ داخلی به وفاق نرسد نمیتواند جایگاه بااعتبار در سطح جهانی برای خود دست و پا کند. در افغانستان متأسفانه روایت حاکم به گونه رقم خورده است که توده عظیم ملت را صرفاً بر اساس سلیقههای فردی و نژادی نادیده میگیرند که این موضوع مایه تضعیف ملی و بینالمللی کشور میشود. در بسیاری اوقات دیده میشود که در قبال همسایگان و جهان تصمیمات احساسی نسبت به عقلانیت غلبه دارد و این موضوع پی آیندهای زیانبار دارد.

دیدگاه شما