صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

فرهنگ و رفتارهای انتخاباتی در افغانستان

-

فرهنگ و رفتارهای انتخاباتی  در افغانستان

پیش درآمد
ازنیمه دوم قرن بیستم، پژوهشگران علوم سیاسی کوشیده اند عوامل موثر برمشارکت سیاسی را مورد بررسی قراردهند. مطالعات گذشته در حوزه مشارکت سیاسی اغلب روی رای دادن تمرکزمیکنند وآن را اساس حقوق دموکراتیک هرشهروندی در نظرمیگیرند (امام جمعه زاده ودیگران ، 16:1389) بیش از نیم قرن ازمطرح شدن تحلیل جامعه شناختی رفتارانتخاباتی شهروندان به صورت اکادمیک و جدی میگذرد . در جهان غرب مثل امریکا بیشترین مطالعات در این حوزه انجام شده است و در سایر کشورهای غربی مثل انگلستان ، فرانسه ، ایتالیا که دموکراسی و احزاب در آن جا نهادینه شده است ، احزاب و دولتها به طور جدی به حوزه مطالعاتی توجه کرده اند و از این طریق میخواهند تحلیل دقیقی از شرایط جامعه و رفتارشهروندان داشته باشند و برمبنای آن برنامه خود راتنظیم نمایند میزان قدمت و عمق این حوزه از مطالعات ،رابطه مستقیمی با میزان قدمت و عمق دمکراسی در هر کشور دارد .  گرچند مردم افغانستان بعد ازسقوط نظام طالبانی و تثبیت نظام جدید ی برپایه "جمهوریت " و نیمه دموکراتیک از اولین دوره انتخاباتی با کلمات و مفاهیم "انتخابات " ، "رای دهی" و"مشارکت " تا امروز‌‌ که بازار تنور انتخابات دوره چهارم در حال گرم شدن است ،تا حدودی اشنا شده اند .اما میزان معرفت و کاربرد این مفاهیم در عمق و جان رای دهنده گان در حدی نبوده است که به صورت "فرهنگ انتخاباتی " در ذهن و وجود شهروندان نهادینه شود زیرا تعریف و تحلیل دقیق و روشن از پدیده ای انتخابات نداشته و در نتیجه برداشتها ، تحلیلها و رفتارهای متفاوت و بعضا متناقض انتخاباتی از خود نشان میدهند . مشارکت سیاسی را میتوان به عنوان یک رفتار و هنجاراختیاریی انسانی همانند هرعمل اختیاری دیگر معلول باورها و اندیشههای افراد جامعه دانست . به عبارت دیگر مشارکت سیاسی ، ریشه در فرهنگ مشارکتی جامعه دارد . میزان مشارکت مردم در مشارکت سیاسی وابسته به میزان مقبولیت نطام سیاسی است . هرچه مشارکت سیاسی مردم در یک نظام سیاسی بیشترباشد ، مقبولیت نظام بیشتر است . در افغانستان میزان مشارکت مردم در ساختارها و نطامها ی گذشته و حال به دلایلی خاصی ، در مجموع پایین وضعیف بوده است .سطحی نگری مردم نسبت به موضوع مهم انتخابات و حتی برخود انحرافی و تجارتی با انتخابات ، واکنشهای غیر ملی و غیرمسوءلانه و قبول فروش آرای شان نا شی از عدم درک درست مبنا  و فلسفه ای انتخابات است .بعبارت دیگر ، انتخابات به عنوان عامل کنش وواکنش اساسی در حیات سیاسی و اجتماعی مردم تبدیل به هنجار و "فرهنگ انتخاباتی " نه شده است .
رفتارهای انتخاباتی شهروندان در افغانستان 
رفتارانتخاباتی به عنوان یک واکنش سیاسی بیانگر درجهای مشارکت سیاسی مردم در نظام اجتماعی است، رفتارانتخاباتی زمینهای است که براساس آن میتوان هویت سیاسی افراد را به صورت علمیمورد مطالعه قرارداد.امروزه مقوله بررسی "رفتارهای انتخاباتی "به صورت یک علم درآمده است. تحلیل درست از رفتارهای انتخاباتی و همچنین امکان موفقیت افراد و گروههای سیاسی در انتخابات بستگی دارد به شناخت رویکردها و نگرشهای علمیو نیز بهره گیری ازابزارهای تکنالوژیکی و رسانه ای در این زمینه دارد .باتوجه به میزان مقبولیت نظام موجود و جریانهای همسو از یک طرف وتجربه چندین انتخابات گذشته ای پارلمانی و ریاست جمهوری در افغانستان از جانب دیگر، نشان دهنده رفتارهای انتخاباتی متفاوت شهروندان و رای دهندگان، در قالبهای زیر میباشد :
الف – مخالفت و تحریم انتخابات  :
تحریم و مخالفت با نفس انتخابات از جانب مخالفین یا ریشه سیاسی دارد که جریانهای ضد امنیت، حضور و مشارکت مردم افغانستان در انتخابات، ازجانب اربابان ، حامیان سیاسی و نظامیاش وظیفه دارند تا جریان برگزاری انتخابات را به چالش بکشاند و به هرشکل ممکن در برابر اجرای انتخاباتی مقاومت نمایند. یا این مخالفتها ریشههای فکری و اعتقادی داشته و مخالفان نظامهای مردم سالار و دموکراسی ، فقط به نظام اسلامی متاثر ازتفسیر و برداشت خودشان از اسلام باور دارند. دشمنان مردم و دموکراسی این نوع نظام و انتخابات را فراوردههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب و مخالف ارزشهای دینی و اسلامیمیدانند .
ب-  بی تفاوتی در برابر انتخابات :
عدم مشارکت تعدادی از شهروندان در انتخابات به دلایل مختلف مثل نارضایتیهای اجتماعی، تجربههای منفی از مشارکت قبلی در انتخابات که تغییری در اوضاع نیامده باشد، تحت تاثیرقرارگرفتن تبلیغات مخالفین یا دوستان منفی باف ، پیدانکردن کاندید موردنظر و دلخواه و غیره منطقی به نظر نمیرسند و عدم حضوریا حضور ضعیف  در مشارکت ملی انتخابات با همه عیب و ایرادهای ممکن کاری ازپیش نمیبرد . توجیه و دلیل تراشی  بر بی تفاوتی مبنی بر اینکه حضور یاعدم حضور در نتیجه ای انتخابات بی تاثیر است ، شخص مورد نظر پیش ازپیش انتخاب گردیده و ازاین قبیل دلایل ، رفع مسئولیت ازفرد بی تفاوت نمیتواند.این نوع ازگرایش و رفتاردر برابر مشارکت مهم و سرنویشت ساز یعنی انتخابات ، زمینه را برای فرصت طلبها و مخالفین انتخابات بیشترفراهم میکند . بعضی ازمردمان نه با انگیزههای اجتماعی و مسئولیتهای ملی و میهنی بل باتشویق، تطمیع و حتی تهدید دیگران و باانگیزههای غیر شفاف در انتخابات  و رای دادن اشتراک میکند . این نوع از مردم در حالت تزلزل و بی ثباتی دارای موضع مشخص و رفتارقابل پیش بینی در برابر تکتهای انتخاباتی نمیباشد .این نوع ازمردم ، در برابرتبلیغات و مانورهای انتخاباتی آسیب پذیربوده وکنش گری قابل اعتماد به حساب نمیآیند. تیمها و تکتهای انتخاباتی نیز میتوانند این نوع آراء سرگردان را به نفع خود شان جهت دهند. در نهایت حضور این نوع از جماعت نه آدای مسئولیت و نه تاثیرگذاری بر نتیجه و فرایند انتخابات میباشد ، بل با انگیزههای پولی ، منطقه ای ، حزبی و مذهبی ، باتحلیل ظعیف و منطق نه چندان روشن در مسیرانتخابات کشانیده میشوند .نتیجه ای این نوع رفتار بر روند کلی و نتیجه ای انتخابات بی تاثیر نمیباشد اما خودشان تحلیل و جهت گیری مشخصی در قبال این نوع رفتاری ازخودشان نمیدهند و حتی پیامد ونتیجه را هم با انگیزه و مطالبات مشخصی تعقیب نمیکنند ، مگراینکه دوباره ازجانب جریانها و جناحهای سیاسی تحریک گردد.
ج - مشارکت فعال :
مطابق بادیدگاه انتخاب عاقلانه آنچه باعث رای دادن میشود برداشتی از میزان تامین منافع بامشارکت در انتخابات است . فرضیه بنیادی این نظریه آن است که رفتار سیاسی را میتوان به عنوان نتیجه انتخابهای افراد که به دنبال نفع شخصی خود بودند فهمید ، براساس این الگو رای دهندگان ، از میان برنامههای اعلام شده ، آن راکه تامین کننده منافع آنان است بر میگزینند. طرفداران این نظریه معتقدند که رای دادن تصمیم فردی ، مستقل از پایگاههای  اجتماعی  و احساسات و عواطف است. ویژگی رفتاری "مشارکت فعال " خودانگیزشی ، احساس مسئولیت ملی و تعقیب اهداف و آرزوهای بزرگ در تکتهای انتخاباتی میباشد که بیشتر به برنامهها ، شناخت عملی تکتها و افراد آن براساس معیارهای  منطقی و تحلیلهای واقعبینانه میباشد .
عوامل جامعه شناختی موثردرامرمشارکت انتخاباتی : جامعه پذیری سیاسی ، خانواده ، فرهنک سیاسی و طبقه اجتماعی میباشد . براساس دیدگاه کارکرد گرایی این نوع رفتاردر زمان و پس ازپروسه انتخابات کارکردهای اشکاری راتعقیب میکنند.
درافغانستان کسانی که در تکتهای انتخاباتی حضور فعال دارند یا در رسانهها و سازمانها وانجمنهای اجتماعی به صورت فعال ، مسئولانه و خودجوش سهم فعال میگیرند ، بعد ازانتخابات نیز براساس نظریه کارکردگرای مطالباتی مشخصی را نیز تعقیب میکنند .برتمامیتکتها ومسئولان اجرایی مرتبط با انخابات است که برای تقویت مشارکت مردم و رای دهنده کان در این پروسه ملی برنامههای کلان ملی و فراتکتی پیشکش و تعقیب نمایند .

دیدگاه شما