صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اختلافات احتمالی در مذاکرات بین الافغانی؛ از ترکیب هیأت تا موضوعات بنیادین

-

اختلافات احتمالی در مذاکرات بین الافغانی؛  از ترکیب هیأت تا موضوعات بنیادین

در منازعه فعلی افغانستان، بازیگران متعدد دخیل هستند. این بازیگران در سه سطح (جهانی، منطقهای و داخلی) به دنبال تأمین منافع خود هستند. آمریکا و طالبان از مهمترین بازیگران این منازعه هستند که یکی در سطح بینالمللی و دیگری در سطح داخلی به دنبال تحقق خواستههای خود هستند. در ظاهر امر آمریکا و طالبان به توافق نزدیک شدهاند و امکان دارد تا چند روز آینده توافق رسمی میان دو طرف به امضا برسد اما مشکل عمدهی که وجود دارد این است که هنوز به خواست سایر بازیگران این منازعه مانند دولت و مردم افغانستان، پاکستان مخصوصاً ارتش و اداره استخبارات آن کشور، هند، ایران، روسیه، اتحادیه اروپا و حتی چین، عربستان و ترکیه توجه نشده است. از اواسط سال 2018 میلادی به اینطرف مذاکرات جدی میان آمریکا و طالبان جریان دارد تا اینکه دو طرف به نحوی روی دو موضوع (خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و قطع رابطه طالبان با سایر گروهها تروریستی) به توافق رسیدهاند اما اختلافات طالبان با سایر بازیگران این منازعه هم چنان باقی است. در چند روز گذشته در رسانههای جمعی در مورد گفتگوهای بین الافغانی در خصوص حل منازعه افغانستان  بحثوجدل صورت گرفته است و بیشترین تمرکز روی مخالفت طالبان با ترکیب هیأت مذاکرهکننده افغانی صورت گرفته است درحالیکه مسائل بنیادین که همانا موضوعات مورد مذاکره میان طالبان و سایر جناحهای داخلی و بینالمللی را تشکیل میدهد، همچنان به قوت خود باقی است. پرسش اینجا است که مهمترین مسائلی که میتوانند درروند مذاکرات میان طالبان و سایر بازیگران داخلی، پیچیده و کشوقوس دارتر از مذاکرات میان آمریکا و طالبان باشند، کدامها هستند؟
با توجه به منطق خشونت پردازی طالبان، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان برای آن گروه یک موفقیت شعف آور تلقی میشود و به نحوی کشتار و خشونتورزی هجدهساله آنها را توجیه میکند. آمریکا در اوایل لشکرکشی خود به افغانستان تلاش نمود که از طریق تغییر رژیم در افغانستان، نظام سیاسی را به وجود بیاورد که حامی آمریکا میان آسیای جنوبی و مرکزی باشد. با توجه به اشتباهات آمریکا در روند دولت- ملتسازی در افغانستان و حوادث بزرگتری که در جهان در حال وقوع است، آمریکا به اهداف خود چنانکه در اوایل لشکرکشی به افغانستان ترسیم نموده بود، دست نیافت. حال آنچه خروج آمریکا را از افغانستان توجیه میکند، اقتضاات بینالمللی و تفکر حاکم بر کاخ سفید است تا فشارهای طالبان و سایر بنیادگرایان مسلح. آمریکا حتی در زمان ریاست جمهوری اوباما بهخوبی متوجه شده بود که درگیری آن کشور در افغانستان و عراق، توجه آمریکا را از برخی مسائل حیاتی به حاشیه رانده است و چین و روسیه دارد از این فرصت بهخوبی استفاده میکنند. اوباما بارها اذعان داشته بود که آمریکا در مبارزه با تروریسم هزینه مالی و جانی متقبل میشود درحالیکه چین در حال ثروتاندوزی و نوسازی است و این امر در منطق واقعگرایی به ضرر آمریکا تعبیر میشود؛ زیرا به هراندازه که چین قدرت بگیرد، به همان میزان از قدرت آمریکا کاسته میشود. بنابراین خروج آمریکا از افغانستان ناشی از یک محاسبه کلان در مقیاس جهانی است نه فشارهای طالبان چنانکه آمریکا در اوایل هزاره سوم خود را مسئول برقراری صلح میان اعراب و اسرائیل میپنداشت؛ اما در سالهای اخیر این پنداره فروکش کرده است. استراتژیستهای آمریکا بر این هستند که آمریکا باید دخالتهای خود را در خاورمیانه و تقابل با اسلام سیاسی را به حداقل برساند تا بتواند در برابر چین نوظهور مقابله نماید.
با توجه به این موضوع، خروج آمریکا از افغانستان حداقل در کوتاهمدت نمیتواند به روند صلح دائمی در افغانستان کمک نماید. جزماندیشی طالبان در مذاکرات بین الافغانی آنها را وادار میکند که از خواستههای اساسی خود که برای آنها هویتبخش تلقی میشوند، کوتاه نیایند. مهمترین اختلافات طالبان و سایر بازیگران در مذاکرات بین الافغانی قرار ذیل خواهد بود؛
الف- نوع نظام سیاسی و قرائت از دین: طالبان مانند سایر اسلامگرایان تندرو در تلاش برای برقراری حاکمیت سیاسی دینی در جامعه هستند که مبنای آن را به قول طالبان شریعت تشکیل میدهد. هرچند سایر بازیگران در تلاش برای کمرنگ کردن اسلام از حیات سیاسی کشور نیستند بلکه تفاوت در نوع قرائت میان این گروها مایه اختلاف است. طالبان به لحاظ فکری سنخیت نزدیک با دیوبندیها دارند که خیلی شباهت زیاد با سلفیون جهان عرب در مورد نظام سیاسی و حکومت دارند. قرائت منحط و سختگیرانه از اسلام توسط طالبان، زمینه تعامل و همزیستی در جامعه چند هویتی افغانستان را از بین میبرد. افغانستان یک کشور اسلامی است اما مذاهب مختلف مانند اهل تسنن حنفی مذهب، شیعیان دوازدهامامی، شیعیان اسماعیلیه و سنیان صوفی مشرب در افغانستان پیرو دارند و علاوه بر این، سیکها و اهل هنود نیز در افغانستان زندگی دارند که قرائت طالبانی از اسلام در کشور زمینه زیست مسالمتآمیز را از بین میبرد. جمهوریت و نظم سیاسی مردمسالار خواسته اکثریت مردم افغانستان را تشکیل میدهد درحالیکه طالبان با مردمسالاری سر سازش ندارند. با توجه به چند قومی بودن افغانستان، مشارکت سیاسی و دسترسی به منابع ملی همیشه از چالشبرانگیزترین موضوعات در افغانستان بوده است. طالبان با توجه به جهانبینیشان بر آن هستند که تمامی هویتها از حقوق و مزایای شهروندی یکسان برخوردار نیستند و هر آنچه را که طالبان بر اساس قرائتشان از دین، ارائه دهند درست است و مابقی باید آن را بپذیرند یا ترک کشور کنند.
ب- مکانیسمهای جابهجایی نخبگان در قدرت سیاسی: در جهان معاصر دو روش در راستای گردش قدرت معمولتر به نظر میرسد که مردمسالاری یکی از آنها است. هرچند نوع نظام سیاسی در کشورهای مردمسالار متفاوت به نظر میرسد اما آنچه جوهره کار را تشکیل میدهد نفس تعلق حاکمیت به شهروندان است. روش دوم در گردش قدرت، اقتدارگرایی است که خود به چند دسته دیگر تقسیم میشود. اقتدارگرایی دینی یکی از روشهای استبدادی در مدیریت و جابجایی قدرت سیاسی است که طالبان به آن ارادت دارند. طالبان در تلاش برای برقراری امارت اسلامی در افغانستان هستند اما اکثریت مردم خاطره بسیار تلخ از امارت اسلامی در دهه نود میلادی دارند و دوباره نمیخواهند چنین تجربهای داشته باشند. ازآنجاییکه جمهوریت و امارت اسلامی قابلجمع نیستند، توافق میان بازیگران در مذاکرات بین الافغانی اگر ناممکن نباشد حل اقل بسیار دشوار به نظر میرسد. علاوه بر این اختلافات، طالبان نسبت به افغانستان نگاه مالکانه و انحصاری دارند و خود را صاحبان اصلی افغانستان میدانند و برای بقیه هیچ حقی قائل نیستند. این نوع نگاه برتریطلبی نژادی-قومی هرگاه با برتریطلبی دینی ترکیب شود، نتیجه بسیار تلخ از آن ناشی میشود که همانا انعطافناپذیری و عدم تمکین در برابر خواست اکثریت شهروندان کشور است.
با توجه به دلایلی که ذکر گردید، اختلافات در مذاکره بین الافغانی عمیقتر و بنیادیتر از اختلافات آمریکا و طالبان در خصوصاً خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و چگونگی قطع رابطه طالبان با سایر گروههای تروریستی، است. بنابراین مذاکرات بین الافغانی بسیار نفسگیر خواهد بود و حتی در برخی حالات به بنبست خواهد رسید.

دیدگاه شما