صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۴ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

هم‌زمانی جنگ و مذاکـره؛ راه دشوار صلح در افغانستان

-

هم‌زمانی جنگ و مذاکـره؛ راه دشوار صلح در افغانستان

تجربه تاریخی کشورهای دیگر در خصوص به پایان رسانیدن منازعه نشان میدهد که قبل از برقراری صلح فراگیر، ابتدا آتش برقرار میشود و سپس در مورد چگونگی حل منازعه و تقسیم قدرت و یا بازنویسی قانون اساسی، طرفهای درگیر باهم به گفتگو میپردازند اما هستند نمونههای مذاکراتی که در عین جنگ وجود داشته است ولی این نوع مذاکرات کمتر منتج به نتیجه مطلوب شده اند. در نهمین دور مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان، قرار بر این شده است که بهزودی معاهده میان دو طرف به امضا برسد که در آن جدول خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه با سایر گروههای تروریستی درج خواهد شد. در هفته گذشته انتظارات شهروندان مبنی بر ختم جنگ و برقراری صلح در کشور افزایشیافته بود اما حمله گروهی طالبان بر شهر قندوز در شمال کشور، این امیدهای ایجادشده را نقش بر آب نمود زیرا تهاجم گروهی طالبان بر یک شهر نشان از پایان گرفتن خشونت در کشور نیست بلکه حاکی از موج تازه خشونتها و کشتار در کشور است. پرسش اینجاست که همزمانی جنگ و مذاکره که توسط طالبان در پیشگرفته شده است، برای ثبات سیاسی و صلح در کشور حاوی کدام پیامها است؟
ایالاتمتحده که یکی از بازیگران اصلی منازعه فعلی در افغانستان به شمار میرود، در مبارزه با تروریسم رویکرد واحد نداشته است و با آمدن دونالد ترامپ سیاست آمریکا در قبال افغانستان حالت دمدمیبه خود گرفته است. رئیسجمهور ترامپ بارها گفته است که میخواهد نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کنند زیرا آمریکا بهمثابه پلیس جهانی نیست که در گوشهکنار جهان به پاسبانی بپردازند. پسازآن که سناتورهای ارشد ایالاتمتحده از وزارت دفاع و خارجه آن کشور خواستند در مورد پیامدهای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و اینکه آمریکا بار دیگر از ناحیه افغانستان موردحمله قرار نمیگیرد، تضمین دهند، رئیسجمهوری آن کشور بهطور غیرمترقبه اعلان نمود که آمریکا افغانستان را ترک نمیکند و مصالحه با طالبان به معنی ختم جنگ در افغانستان نیست. ازآنجاییکه طالبان منطق خشونت را اصلیترین روش برای کسب قدرت سیاسی در افغانستان میدانند، پس از اظهارنظر ترامپ مبنی بر ماندگاری آمریکا در افغانستان، به موج جدید خشونتها در کشور دستزدهاند که مهمترین آنها حمله گروهی طالبان بر شهر قندوز است. با توجه به روند جاری جنگ و صلح در کشور میتوان پیامدهای این رویکرد جنگی و مذاکراتی طالبان را در خصوص ثبات سیاسی و صلح در کشور چنین برشمرد؛
الف- طالبان بهتنهایی کلید جنگ و صلح نیستند: در شرایط فعلی تمامیفعالیتهای تخریبی و کشتار در گوشه و کنار کشور به طالبان نسبت داده میشود اما واقعیت امر چنین نیست. هماکنون در افغانستان دهها گروه مسلح غیرمسئول وجود دارد که در جنگ، ترور، ربایندگی، اخاذی در بزرگراهها، گروگانگیری و قاچاق مواد مخدر، آثار باستانی و اسلحه دست دارند. معروفترین این گروهها، طالبان هستند که بسیاری این اعمال به نام آنها ثبت میشود. ماهیت گروهها و جنبشها در جهان سوم طوری است که آنها بیشتر به بنیانگذاران و رهبران کاریزماتیک خود وفادار هستند تا به یک ساختار نظاممند و عقلایی. طالبان هماکنون به دوشاخه عمده تقسیمشدهاند که هرکدام آنها مجموعههای کوچکتر را در خود جایدادهاند. حتی اگر رهبری طالبان با آمریکا و دولت افغانستان مصالحه نمایند، هیچ ضمانتی وجود ندارد که نیروی جنگی طالبان دست از اسلحه بردارند. بسیار از جنگجویان طالبان برای رسیدن به اهداف شخصی مانند انتقامگیری از رقبا و یا امرارمعاش با طالبان پیوسته اند. افرادی که با این انگیزهها به طالبان پیوستهاند، در صورت امضای معاهده صلح میان رهبران طالبان ازیکطرف و دولت افغانستان از طرف دیگر، به چنین پیمانی تمکین نخواهند کرد. علاوه بر این، طالبان به لحاظ فکری جنبش یکپارچه و یکدست نیستند. تندروترین افراد این گروه بههیچعنوان حاضر به مصالحه با آمریکا و دولت افغانستان نیستند زیرا طرز فکر آنها چنین اجازهای نمیدهد که بتوانند با دولت تحت حمایه امریکا و فنسالارهای تحصیلکرده در غرب به توافق برسند. بارها دیدهشده است که وقتی گروههای شورشی به روند صلح پیوستهاند، تندروترین بخش آن گروه یا اعلام استقلال کردهاند و یا با سایر گروهها یکجا شدهاند. شبیهترین نمونه قضیه طالبان را میتوان شورش قبایلی در غرب و شمال غرب عراق مانند الانبار، دیاله و رمادی گفت که میانسالهای 2006 و 2008 به اوج خود رسیده بود اما تعامل آمریکا با رهبران این شورشها، موجب گردید تندروترین افراد شورشی به القاعده شاخه عراق و سپس داعش بپیوندند. پیوستند شاخه سیاسی طالبان به فرایند صلح در افغانستان به معنای پذیرش تمام زیرمجموعه نظامیطالبان به فرایند صلح در کشور نیست. علاوه بر آن تمامیگروههای مسلح دیگر که بنام طالبان به فعالیت خود ادامه میدهند، بعداز مصالحه راه خود را در پیش خواهند گرفت و یا با گروههای دیگر ادغام خواهند شد.
ب- رویکرد دمدمیمزاج در مبارزه با تروریسم موفق نخواهد شد: آمریکا مخصوصاً در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در مبارزه با تروریسم فراز و فرودهای زیاد داشته است و این امر بی باوریها و غیرقابلپیشبینی بودن رویکرد آمریکا را افزایش داده است. طالبان برای شدت بخشیدن حملات انتحاری و گروهی خود دلیل ساده دارند و آن عبارت از این است که خشونتورزی بیشتر طالبان وگروههای دیگر وادار به امتیازدهی بیشتر به طالبان مینماید. رویکرد موجی آمریکا باعث بیاعتمادی بیشتر نسبت به آن کشور میشود. آمریکا گاهی تحتفشار افکار عمومیدر آن کشور، اعلام میدارد که تمام نیروهای خود را از افغانستان خارج مینماید و گاهی با توجه به رویکرد بازیگران داخلی در آن کشور بیان میدارد که آمریکا در افغانستان منافع دائمیدارد و این کشور را ترک نمیکند.
ج- توجه یکجانبه به صلح و نادیده گرفتن انتخابات: در شرایط فعلی دولت افغانستان تمامیتوان خود را در راستای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بسیج نموده است و مسأله صلح را به پس از انتخابات موکول نموده است و طالبان و بعضی از حلقات دیگر که انتخابات را به ضرر خود میداند اصرار دارند که صلح در اولویت قرار گیرد؛ زیرا وقتی انتخابات برگزار شود آنها با یک حکومت مشروع و مردمیروبرو هستند که ساقط نمودن آن ازیکطرف دشوار و از طرف دیگر نزد جامعه بینالمللی ایجاد مسئولیت میکند. طالبان برای برگزار نشدن انتخابات ریاست جمهوری تمامیتلاشهای خود را به خرج میدهند ولو به قیمت کشته شدن هزاران نفر در کشور باشد؛ بنابراین بر دولت افغانستان و نخبگان سیاسی کشور است که با توجه به منافع جمعی به روند انتخابات و گفتگوهای صلح نگاه عقلانی داشته باشند و از رویکردهای حیثیتی و احساسی بپرهیزند زیرا منافع جمعی با هیچچیز قابلمعاوضه نیست و همیشه در تاریخ کشور ثبت خواهد شد.

دیدگاه شما