صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سفر ملابرادر به پاکستان؛ جاده جنگ و صلح افغانستان به اسلام‌آباد منتهی می‌شود

-

سفر ملابرادر به پاکستان؛  جاده جنگ و صلح افغانستان به اسلام‌آباد منتهی می‌شود

طالبان پس از ماهها مذاکره با زلمی خلیلزاد در یکقدمی توافق صلح با آمریکا قرار داشتند اما رفتار غیرمترقبه دونالد ترامپ آب سردی بود بر رؤیای قدرت گیری طالبان در افغانستان. پساز این که نشست کمپ دیوید توسط رئیسجمهوری آمریکا لغو شد، رهبران طالبان بارها به ازسرگیری گفتگوها تأکید نمودهاند و برای اینکه خواستههای خود را در این راستا به کرسی بنشانند به مسکو، پکن، تهران و اسلامآباد سفر نمودهاند. طی سالهای اخیر در اروپا، مخصوصاً کشورهای شرقی قاره سبز، هر حادثه مهم و معمولاً ویرانگر وقتی به وقوع میپیوندد در اذهان نخبگان سیاسی اولین متهم کرملین و شخص پوتین تداعیگر میشود؛ یعنی همه حوادث به پوتین ختم میشود و این موضوع ناشی از در پیشگیری سیاست خارجی فعال و تهاجمی روسیه طی دو دهه گذشته بوده است. در افغانستان پس از حمله شوروی در 1979 و حمایت غرب و متحدان منطقهای آن از مجاهدین، روندی را رقمزده است که سرنخ بسیاری مسائل به اسلام گرهخورده است. در دهه نود میلادی دستگاه اطلاعاتی و نظامی پاکستان با تمامقد به حمایت از طالبان پرداختند. پس از سرنگونی رژیم تروریستی طالبان در 2001 پاکستان سیاست دو رویه را در قبال افغانستان در پیشگرفته است و افکار عمومی به این باور رسیده است که ریشه تمامی چالشهای نظامی و امنیتی افغانستان به اسلامآباد منتهی میشود. پرسش اینجا است که چرا جاده جنگ و صلح افغانستان به اسلامآباد منتهی میشود و کدام عوامل نقش پاکستان را در روند جنگ و صلح کشور برجسته ساختهاند؟
نقش اسلامآباد را در روند جنگ و صلح افغانستان میتوان ناشی از چند عامل کلیدی دانست که قرار ذیل است:
الف- پاکستان پناهگاه اصلی طالبان به شمار میرود: بسیاری از کسانی که در صفوف تروریستها در افغانستان به نبرد میپردازند، یا در پاکستان زاده شدهاند و یا در آنجا در مدارس مذهبی آموزشدیدهاند. تهاجم شوروی به افغانستان باعث گردید میلیونها نفر به پاکستان فرار نمایند. بسیاری از مهاجرین افغان در پاکستان توانایی مالی نداشتند تا فرزندان خود را در مکاتب دولتی بفرستند و آنها بابت رایگان بودن تدریس و خدمات مالی دیگر فرزندان خود را به مدارس مذهبی فرستادند که به کمک سعودیها به فعالیت آغاز نموده بودند. در این مدارس آموزههای خشونت و جهاد برای کودکان تدریس میشد که در دوران جنگ سرد این موضوع مورد استقبال آمریکا و متحدان آن نیز بود زیرا آنها نیازمند جهادگرایانی بودند که در برابر شوروی بدون محاسبه عواقب آن مبارزه نمایند. پس از این که در دهه نود میلادی جنگ داخلی در افغانستان شعلهور گردید، نسل اول کودکان افغان که به مدارس مذهبی پاکستان فرستادهشده بودند آمادگی ذهنی و فیزیکی نبردهای مسلحانه را کسب نموده بودند. بسیاری از این کودکان توسط دستگاه اطلاعاتی پاکستان آموزش نظامی مخصوصاً بمبگذاری، ساخت بمبهای دستی و سایر بخشهای عملیات نظامی را فراگرفتند و سپس با امکانات و تجهیزات ارتش پاکستان به صفوف تازه تشکیل طالبان در افغانستان پیوستند. در زمان زمام داری طالبان در نیمه دوم دهه نود میلادی، این گروه اهمیت خود را بیشازپیش برای اهداف جاهطلبانه پاکستان در منطقه ثابت نمود. حمله آمریکا به افغانستان موجب شد که بسیاری از رهبران و اعضای دونپایه طالبان به پاکستان فرار نمایند و سپس خانوادههای خود را نیز به آنجا ببرند. طی دو دهه گذشته خاک پاکستان مخصوصاً مناطق قبایلی آن کشور پناهگاه امن تروریستها مخصوصاً طالبان بوده است. از اینکه پناهگاه طالبان در خاک پاکستان قرار دارد، این گروه را تحت نفوذ مستقیم ارتش و اطلاعات و پاکستان قرار میدهد. با توجه به نیازمندی متقابل طالبان و پاکستان، این گروه بهراحتی نمیتواند خواستههای اسلامآباد را نادیده بگیرد. علیرغم اینکه پاکستان در مذاکرات صلح افغانستان به گونه مستقیم مشارکت نداشته است اما سایه سنگین نفوذ آن کشور در این گفتگوها محسوس بوده است. این موضوع که ملابرادر به اسلامآباد سفر نموده است اهمیت نمادین دارد و بعد دیپلماتیک این گروه را تقویت مینماید. در عمل مناسبات پاکستان و طالبان دچار تحول نشده است زیرا بسیاری از اعضای بلندپایه طالبان در خاک پاکستان قرار دارد و نیاز جدی وجود ندارد که آنها از کشور دیگر به پاکستان سفر کنند تا مسائل خود را با پاکستان در میان بگذارند. پاکستان هنوز پناهگاه طالبان به شمار می رود، برجسته سازی سفر ملا برادر به پاکستان، یکی از تاکتیک های طالبان است که می خواهند وجهه بین المللی خود را بیش از پیش تقویت نمایند.
ب- نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیکی پاکستان بر طالبان انکارناپذیر است: مناطق قبایلی پاکستان و بخشهای جنوبی و شرقی افغانستان به لحاظ فرهنگی و زبانی اشتراکات بسیار زیاد دارد و این موضوع میتواند زمینهساز همکاری میان مردم آنطرف خط دیورند با طالبان در افغانستان شود. مناطق قبایلی پاکستان از ظرفیت خشونتورزی بسیار بالا برخوردار است که این موضوع به طالبان کمک میکند که به سربازگیری و تبلیغات ایدئولوژیکی بپردازند. علاوه بر اینها، قرائت افراطی از اسلام و قوام گیری مکتب دیوبندیه در پاکستان باعث شده است که بسیاری از مدارس آن کشور به شمول جمعیت العلمای آن کشور که رابطه بسیار نزدیک با طالبان دارد، در راستای ترویج اسلامگرایی با سبک شبهقاره که تا حدودی متفاوتتر از اسلامگرایی جهان عرب است، اقدام نماید. طالبان بیشتر با افراطگرایی شبهقاره هند همخوانی دارد تا اسلامگرایی خاورمیانهای. با توجه به عامل فرهنگی و ایدئولوژیکی، طالبان و بخش عمده جمعیت شمال غربی پاکستان در رابطه دین- سیاست، جنگ و صلح، نوع برخورد با هویتهای دیگر برداشت تا حدودی یکسان دارند. این اشتراکات باعث میشود که ازیکطرف طالبان با پاکستان مخصوصاً مدارس مذهبی همسو با ارتش آن کشور احساس همخوانی و تعلقخاطر نمایند و از طرف دیگر ابزارهای کنترل طالبان را در دستان نظامیان پاکستانی قرار میدهد که در تلاش برای بهرهگیری از آن در رقابت منطقهای با هند است.
ج- عامل جغرافیایی و مرزی: افغانستان با شش کشور جهان دارای مرز مشترک است که طولانیترین و جنجالیترین مرز افغانستان سرحدات جنوب و شرقی کشور است که در شمال غربی پاکستان قرارگرفته است. طولانی بودن مرز میان افغانستان و پاکستان ازیکطرف و رویکرد دعوایی افغانستان به خط دیورند از طرف دیگر باعث شده است که کنترل مرزی مخصوصاً در راستای جلوگیری از قاچاق مواد مخدر، اسلحه و عبور و مرور تروریستها با مشکل روبرو شود. طالبان و سایر گروههای تروریستی با استفاده از این عوامل توانستهاند طی سالهای گذشته به راحتی از مرز دو کشور رفتوآمد داشته باشند. هرچند کنترل مرزی برای دولت افغانستان دشوار است اما پاکستان در این راستا دغدغه دیگر نیز دارد و آن عبارت است از زمینگیر نمودن دولت مرکزی در افغانستان است تا جلو ادعای تاریخی افغانستان را بر بخشهای قبایلی پاکستان بگیرد.
با توجه به دلایلی که در بالا ذکر گردید، میتوان گفت جاده جنگ و صلح افغانستان به اسلامآباد منتهی میشود. این موضوع برای پاکستان اهمیت بسیار زیاد دارد؛ زیرا ازیکطرف میتواند در افغانستان اعمالنفوذ نماید و از طرف دیگر جلو دعوای تاریخی ناسیونالیستهای را میگیرد که بدون در نظر داشت اقتضاات تاریخی و شرایط زمانی بر بخشهای پاکستان ادعای سرزمینی دارند. علاوه بر آن، این موضوع برای پاکستان اهرم فشاری میشود که از طریق آن آمریکا و متحدان آن را تحتفشار قرار میدهد تا اهمیت ژئوپلیتیکی آن کشور را نادیده نگیرند و در این راستا برای پاکستان باج بدهند که شامل حمایت از پاکستان در برابر هند و کمکهای مالی و نظامی به آن کشور است.

دیدگاه شما