صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تحلیل و بررسی پروسه صلح افغانستان - قسمت اول

-

تحلیل و بررسی پروسه صلح افغانستان - قسمت اول

در بحبوحه ی جنگی به درازای آن چه در افغانستان در حال وقوع است، تابش نور امید به صلح، هر چند کم سو، می تواند جذبه زیادی داشته باشد. پیشنهاد صلح رئیس جمهور غنی در انجام این کار موفق بوده است. طی چهار دهه گذشته، ابعاد جنگ در افغانستان به حدی وسیع بوده است که هر نوع ابتکار صلحی با گیر ماندن در دام منازعات داخلی، رقابت های منطقه ای و اغراض ژئوپلوتیکی تاسیسات امنیتی پاکستان نتوانسته است ره به جایی ببرد. از زمان لشکرکشی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979 و سرنگونی حفیظ الله امین، مردم افغانستان با پدیده صلح آشنایی ندارند.
اگر افغانستان مدرن را با سطوح پایین نوگرایی و توسعه تعریف کنیم، شواهد تاریخی فراوانی بر ناکارآمدی حکومت کابل در زمینه تحکیم قدرت در کشوری بزرگ و برخوردار از جغرافیای طبیعی خشن وجود دارد. قدرت و سیاست در افغانستان به شدت از پیچیدگی های قومی متاثر است. از این رو، شکاف های عمیق قومی-زبانی و طبیعت غیر متمرکز سیاست افغانستان، زمینه مساعدی را برای سوء استفاده پدید آورده است. حتی پس از سقوط طالبان در سال 2001، یکی از مشکلات ریشه ای در افغانستان، ناتوانی سازمان های وابسته به دولت در ارائه اداره سالم و توسعه سیاسی-اجتماعی برای بخش های متعدد کشور بوده است.
به طرز مشابهی، لایه های مختلفی از پیچیدگی های ژئوپلوتیکی همراه با الزامات استراتژیک دست نیافتنی به چشم می خورد. از نظر برخی، حضور نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق در گذشته و ایالات متحده در محیط امروز تنها به فعالیت های شورشی ها و جهادی ها در گوشه و کنار افغانستان مشروعیت دینی بخشیده است. مواضع مخالف جبهه¬ی روسیه و ایران معمای جنگ را در افغانستان پیچیده تر کرده است. همه¬ی گروه ها مایل به تشدید عملیات نظامی اند، با این امید که رقبایشان مجبور شوند با پذیرش شرایط بهتری به پای میز مذاکره بیایند. از این رو، درخواست صادقانه رئیس جمهور غنی از گروه های متخاصم درگیر مبنی بر این که به جای بردن جنگ به پایان دادن آن بیاندیشند، در شرایط موجود ظاهرا عقیم خواهد ماند.
یکی از ابعاد قابل توجه، تولید سالیانه نزدیک به 9000 تن تریاک در افغانستان است؛ این پدیده در اکثر ولایات افغانستان زمینه اشتغال را برای عموم مردم فراهم نموده و منافع مقرره ای را برای گروه های خاصی رقم زده است. تجارت مواد مخدر برای طالبان، جنگسالاران محلی و شبکه های جرمی سودآوری دارد؛ از این رو، منافع عده ای به طولانی کردن جنگ در افغانستان گره خورده است. طبق تخمین ها حدود 60 فیصد کل بودجه سالیانه طالبان از مجرای تجارت مواد مخدر تامین می شود. طبق شنیده ها، حملات هوایی اخیر آمریکایی ها که منجر به تخریب نزدیک به 70 فیصد لابراتوارهای کوکنار طالبان در اطراف کشور گردید، به طالبان 42 میلیون دالر خسارت مالی وارد کرد. گرچه حملات هوایی تجارت گسترده مواد مخدر در افغانستان را از بین نبرده است، ولی اثر تاکتیکی فوری خود را بر جای گذاشته است. پول مخدرات تنها منبع مالی طالبان نیست؛ آن ها از منابع متنوعی تامین مالی می گردند؛ نظیر خراج گیری، حق حفاظت از شرکت های مخابراتی فعال در اطراف، کمک های بلاعوض از سوی شخصیت های ساکن در کشورهای خلیج و دریافت حمایت های مخفیانه از سوی دولت هایی که علاقمند به استراتژی طالبان اند. از زمان اعلام "استراتژی جدید افغانستان" توسط دونالد ترامپ در آگوست 2017 – با محور درخواست از پاکستان برای انجام اقدامات جدی تر علیه تروریزم- آمریکا ادعا می کند برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره با دولت افغانستان، فشارهای نظامی بیشتری اعمال کرده است. در همین راستا، اداره ترامپ از تعلیق مبلغی نزدیک به 2 میلیون دالر کمک مالی به پاکستان، مادامی که اسلام آباد اقدام جدی علیه طالبان و شبکه حقانی انجام ندهد، خبر داد. با در نظرداشت شرایط موجود، تقویت حضور نظامی آمریکا در افغانستان برای ریشه کن کردن یاغیگری، صرفا با افزایش چندین هزار سرباز کافی نخواهد بود.
پس از نزدیک دو دهه ارائه کمک نظامی گسترده و آموزش توسط آمریکایی ها، نیروهای امنیتی افغانستان از مشکلات عملیاتی جدی رنج می برند؛ امری که سبب شده است طالبان بیش از نیمی از خاک افغانستان را در تصرف خود داشته باشند. یاغیگری به رهبری طالبان نیروی مرگباری است که با تغذیه از منابع مختلف موجود در افغانستان و پاکستان همواره سعی می کند با عوامل ضد دولت و شبکه های جرمی متحد شود. در حال حاضر این گروه بیش از هر زمان دیگری پس از 2001، افغانستان را تحت کنترل خود دارد.
مشارکت بین المللی، به شمول کشورهای همسایه و به خصوص پاکستان نقش کلیدی را با توجه به کمک های مالی و رهنمایی های مناسب بازی خواهد کرد. به ویژه آن که رشد اقتصادی برای ایجاد مشاغل جدید یک ضرورت است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که خاتمه جنگ به بهبود اقتصادی وابسته است و نباید سیاست ها و برنامه هایی که سرمایه گذاری بخش خصوصی و کارآفرینی را تشویق می کنند از یاد برد. در حال حاضر معلوم نیست طالبان به ضرورت این مساله تا چه اندازه ای واقف اند اما رهبری طالبان گاهی در سخنان خود به امور معیشتی مردم پرداخته است. بخش زراعت و صنایع غذایی وابسته به آن به باور کارشناسان در زمره حوزه های پیشتاز رشد اقتصادی و اشتغال زایی است. تعمیر و ایجاد زیرساخت ها پس از چندین سال جنگ یکی دیگر از اولویت های اقتصادی به شمار می آید البته به شرط آن که در بین افغان ها در تقدم اجرای پروژه های زیر ساختی توافق صورت بگیرد. به باور متخصصین داخلی و خارجی سرمایه های افغانستان چه در داخل و چه در خارج باید به خلق محیطی کمک کنند که منجر به شکل گیری یک اقتصاد بازاری شفاف و مورد حمایت کشورهای دونر گردد. گفته می شود بانک جهانی و سایر موسسات ذی نفع، در حال آماده سازی نوعی چارچوب برای مدیریت کمک ها پس از استقرار صلح در افغانستان می باشند و حتی برخی از این کمک ها قرار است برای استحکام پروسه صلح جهت دهی شوند. بی گمان هر نوع توافق صلحی باید جزئیات لازم را درباره شیوه حکومت داری، حقوق انسانی، نهادها در سطح ملی و بین المللی منتشر کند. و این امری است که به مذاکرات جدی و نفس گیر نیاز دارد. به عنوان مثال حقوق زنان برای دونرها و جامعه مدنی افغانستان یکی از محورهای مذاکرات است. تمرکز زدایی از قدرت و واگذاری استقلال بیشتر به حکومت های محلی می تواند به استقرار صلح کمک کند و آن را گسترش دهد. اصلاحات در سیستم قضایی نیز شامل این پروسه خواهد بود. متاسفانه یکی از نقاط ضعف جدی حکومت کابل ناتوانی آن در مقابله کارآمد با فساد و اجرای عدالت است در حالی که توده مردم از اجرای قوانین خشن اسلامی از سوی طالبان واهمه دارند.

دیدگاه شما