صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تحلیل و بررسی پروسه صلـح افغانستان

-

تحلیل و بررسی پروسه صلـح افغانستان

علی رغم داشتن سابقه بیست و پنج ساله به عنوان یک جنبش یاغی، نیات و اهداف آینده طالبان هنوز هم در معرض برداشت های متفاوتی است. قبل از آن که بخواهیم به تفسیر استراتژی طالبان بپردازیم، بسی مهم است بدانیم آن ها کی هستند؟ طالبان افغانستان به داشتن عنوان امارت اسلامی افغانستان افتخار می کنند. این خود تلاش آگاهانه ای است برای ایجاد یک دولت یکپارچه و متحد، تا از رهگذر آن بتوانند نسخه شریعت اسلامی مد نظرشان و عمدتا به وجود آمده از طریق غلبه نظامی طی سال های 1996—2001 را اجرا کنند. از این رو، ضمن نفی تمامی گرایش های ملی گرایانه، طالبان همیشه خواسته اند در عرصه سیاسی مشروعیت اسلامی خود را به نمایش بگذارند. قبل از حادثه یازده سپتامبر هم طالبان عضوی از سندیکای جهانی تروریزم بودند و میزبانی تروریست های مربوط به شبکه القاعده را پذیرفتند. بدین جهت، بزرگترین نگرانی از بازگشت دوباره آنان به قدرت در افغانستان، تبدیل خاک آن به محل تلاقی و تجمع گروه های تروریستی است. برای عده ای، طالبان افغانستان صرفا عاملین پاکستان اند که از آن ها به منظور تضعیف دولت افغانستان از درون، استفاده ابزاری صورت می گیرد. طرفداران این نظریه استدلال می کنند فرمول جنگ نامتقارن پاکستان هیولایی را تربیت کرده است که  دیگر از آن نمی توان انتظار تشکیل ساختار یک دولت مدرن را داشت.
ممکن است کسی بخواهد ساعت ها درباره استراتژی طالبان بحث کند، اما بهترین توضیح صبر طالبان برای خروج نیروهای آمریکایی و متحدینش از افغانستان است تا بعد از آن بتوانند با فراغ خاطر شرایط صلح را به نفع خود تعیین نمایند. تاکتیک های اتخاذ شده از سوی طالبان واضح است؛ حملات وحشیانه مرگبارشان، به خصوص در کابل، با هدف تضعیف قدرت حکومت افغانستان و تخریب روحیه مردم انجام می گیرد. به عنوان نمونه، در اواخر جنوری 2018، یک حمله انتحاری در کابل حدود صد نفر را کشت. یک ماه قبل تر از آن، بیش از 20 نفر در حمله ای که بر هوتل کابل اینترکانتیننتال صورت گرفت جان باختند. در اواسط آپریل، بیش از ده ها فرد نظامی در مناطق شمالی و شرقی افغانستان به دست طالبان کشته شدند. مردم افغانستان، گرفتار در دام این جنگ وحشیانه هم چنان رنج می برند. بر اساس گزارش فصلی منتشر شده توسط یک مقام ارشد یوناما تنها در فصل نخست سال 2018،  73 فرد ملکی کشته و 1495 نفر زخم برداشته اند. این نوع حملات عریان و تلفات گسترده ناشی از آن، از ضعف حکومت وحدت ملی پرده بر می دارد. خبر بدتر این که داعش در افغانستان حضور فعال دارد.
دانیال کوت، مدیر استخبارات ملی، در فبروری 2018 گزارش غیر محرمانه ای را به کمیته استخبارات سنای آمریکا ارائه کرد که در آن آمده بود. " احتمالا در این سال به خاطر بی ثباتی مداوم سیاسی، حملات پیوسته¬ی شورشی ها به رهبری طالبان، عملکرد ضعیف نیروهای امنیتی افغان و کاستی های مزمن مالی، وضعیت کلی در افغانستان رو به وخامت خواهد بود... نیروهای امنیتی افغان با کمک نیروهای ائتلاف احتمالا کنترل اکثر مراکز پرجمعیت را در اختیار خود خواهند داشت، اما بعد جغرافیایی و شدت تحرکات طالبان مراکز مذکور را تحت فشار قرار می دهد. طالبان معمولا کمپاین نظامی شان را در اواخر آپریل یا اوائل ماه می، وقتی که هوا رو به گرمی می رود از سر می گیرند. به خاطر منافع ناشی از توسعه قلمرو، به احتمال زیاد طالبان در سال جاری از موضع قدرت بیشتری وارد عمل شوند". با وجود لحن شدید آمریکا علیه طالبان، ایالات متحده هم اکنون به جوابگو نبودن راه حل نظامی برای جنگ در افغانستان اذعان نموده است و این خود تلاشی برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره محسوب می شود.
برخی از کارشناسان بر این باورند که لغو گفتگوی های صلح آمریکا با طالبان از سوی ترامپ یک ضایعه برای آمریکا، طالبان، و مردم افغانستان است. ممکن است دلایل ناشناخته زیادی برای لغو این مذاکرات وجود داشته باشد، ولی آن چه ترامپ عنوانی تصمیم خود نوشت، مبنی بر کشته شدن یک سرباز آمریکایی از سوی طالبان، چندان منطقی به نظر نمی رسد؛ زیرا دو هفته قبل تر از آن دو سرباز آمریکایی در شمال افغانستان نیز کشته شدند. از سویی این مذاکرات صلح همراه با آتش بس نبود تا نقض آن از سوی دو طرف به مذاکرات جاری ضربه بزند. به نظر می رسد یکی از دلایل تصمیم ترامپ، نوعی عدم هماهنگی از سوی مقامات ایالات متحده در مورد این توافق بود. نزدیک ترین افراد امنیتی مربوط به اداره ترامپ، برخی از سناتورهای آمریکایی و بسیاری از فعالان سیاسی به امضای چنین توافقی روی خوش نشان نمی دادند. احتمال دیگری که در این بین می رود، فاش شدن استفاده تبلیغاتی ترامپ از این مذاکرات برای انتخابات پیش روی آمریکا است. دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی سال 2016، همواره سخن از توافقاتی بهتر از آن چه اوباما در دوره ریاست جمهوری اش با ایران داشت سخن می گفت. مذاکرات وی با کوریای شمالی نیز در همین راستا ارزیابی شد. گفته شده است چون ایالات متحده آمریکا پس از امضای این توافق تعهدات آماده ای برای طالبان در قبال صلح نداشت، مجبور به لغو آن در آخرین دقایق شد. شاید بتوان گفت نبود یک نوع انسجام و هماهنگی در واشنگتن به خصوص درباره خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان سبب خروج آمریکا از این نوع مذاکرات گردید.
این که لغو چنین مذاکراتی چه پیامدهایی را برای آمریکا و دولت مورد حمایتش در افغانستان خواهد داشت، نیازمند گذر زمان هستیم ولی مطالعه حضور نظامی آمریکا نزدیک به دو دهه در افغانستان نشان داده است که عملیات نظامی ره به جایی نمی برد. در اداره اوباما افغانستان بالاترین حضور نیروهای آمریکایی را تجربه کرد و عملیات های زیادی را به رهبری نیروهای آمریکایی علیه طالبان و سایر نیروهای یاغی به چشم خود دید. این که ناامنی هر روز بیشتر می شود و خشونت ها نسبت به گذشته افزایش می یابد، یک مساله را به ما وعده می دهد، آمریکا و طرف های جنگ در افغانستان دوباره مجبور اند به میز مذاکرات برگردند.
عده ای از آمریکایی ها بر این عقیده اند که خروج آمریکا از افغانستان منطقی است اگر دولت آن ها به کمک متحدینش بتواند قوای خود را بر دشمنان اصلی اش مثل چین، روسیه و ایران متمرکز کند. امری که هدف نهایی از صلح با طالبان در حلقات سری داخلی عنوان می شد ولی اکنون از دست رفته است. ترامپ به خاطر آن که در چشمان مردم آمریکا ضعیف جلوه نکند به مذاکرات صلح با طالبان پشت کرد ولی آیا از لازمه آن قوت و دقت استراتژیک نیز هست؟ برخی با دیده تردید به این مساله می نگرند.

دیدگاه شما