صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ما و اهمیت پرسشهای سقراط

-

ما و اهمیت پرسشهای سقراط

سقراط در سال 470 قبل از میلاد در آتن متولد شود، دوران پختگی عمرش را وقف سخن گفتن و مباحثه با همشریان آتنی اش نمود و در سن هفتاد سالگی به جرم فروپاشی اخلاق جوانان محکمه شد. دو مسئله بیش از دیگر موارد، تاثیر سقراط را ماندگار و برجسته می سازد، که در ذیل به آن اشاره می کنیم.
نخستین اهمیت سقراط طرح پرسش های بینادی است. پرسشهای سقراط وی را به تاثیرگذارترین و برجسته ترین فیلسوف در سنت غربی مبدل ساخت. سقراط مدعیان دانایی را مورد پرسش های پی در پی قرار می داد و با زیرکی و درایت خاص نشان می داد که مدعیان دانایی از دانش کافی برخوردار نیستند. سقراط سوال می کند.
شما برای شجاعت جانبازی می کنید؟
آیا میدانید شجاعت چیست؟
شما ازدینداری دفاع می کنید؟
آیا می دانید دینداری چیست؟
در نتیجه مدعیان دانش به سقراط تسلیم می شدند و می پذیرفتند که آنها از شجاعت، دینداری یا سایر فضایل مورد بحث آگاهی ندارند و‌‌ به نادانی خویش اعتراف می کردند. سقراط نیز بدون اینکه از مباحث تعریف جامع و مفصل ارائه کند، مباحث را درهمین نقطه پایان می بخشد تا نشان دهد که سقراط در پی ارائه نظر خود نیست و نمی خواهد نظرش را به جمع بقبولاند؛ بلکه هدف وی ازین مباحث چیزی دیگراست. سقراط برخلاف همه ی اهل خرد، پیام آوران ادیان و حکما برای بشریت پیام، آموزه و توصیه نیآورده است و در صدد آن نیست که ادعا کند نظریات وی از حقانیت برخورداراست تا بروجوب والتزام آن تاکید کند، بلکه وی از مخاطب و انسان پرسش می کند تا ما را به اندیشیدن وادارکند. او با پرسشهایش می خواهد ذهن خوابیده ما را به تفکر وادارد. هدف سقراط از پرسش فراتر ازهمه برانگیختن تفکر بالاستقلال است( تاریخ فلسفه سیاسی، جورج کلاسیکو، ص 86) پیام او یک سلسله دروس تعلیمی نیست بلکه کوشش او این است که به مردم بیآموزد چگونه بیندیشند. در دفاعیه سقراط فعالیتش را با چنین جملات وصف می کند.می گوید قصدش بیدار کردن مردم از خواب جهالت است."مرا خدا به یاری شهرشما فرستاده است- واگرچه مسخره می نماید- مَثَل شما مَثَل آن اسب بزرگ و اصیل است که به سبب فربهی به تن آسایی گراییده است و نیاز دارد که خرمگسی او را بگزد تا به جنبش درآید.
مرا نیز خدا برای آن فرستاده است که همواره شما را بجنبانم و برانگیزم و سرزنش کنم....اگرچه از سخنهای من خواهید رنجید وچون کسی که از خواب خوش بیدارش کرده باشند برخواهید آشفت(همان، ص 88)
در جای دیگر، با ادبیات دیگر سقراط فعالیتش را برجسته می کند.او خود را به زن قابله مقایسه می کند او میگویدهمانطوری که زن قابله در بیرون کردن طفل از شکم انسان مهارت دارد او در بیرون کردن علم ازذهن کسی که مورد پرسش قرار می دهد مهارت دارد(The history of western philosophy, Betrand Russell, page, 92 ). اگر تمدن بشری را به یک جاندار تشبیه کنیم. می توان ادعا کنیم که گردش خون در بدن جاندار یک امر حیاتی است و سبب ادامه حیات وی می شود. تا زمانیکه خون در بدن جاندار به گردش است و ساکت نشده است بیانگر آنست که جاندار زنده است. همانطوری که گردش خون دربدن جاندار حیاتی است پرسش در پویایی تمدن بشری امر حیاتی بشمار می رود. تمدنهای که نهضت پرسش گری در آن مروج است پویاتر، فعال تر و توسعه یافته تر است. سنتی را که سقراط در غرب پایه ریزی کرد تا اکنون بر پیکر تمدن غربی خون تازه و نفس تازه تزریق نموده ؛حیات و دوام آن را با شکوه تر میکند. برعکس، در تمدن ما سنت سقراطی غایب است. پرسش گری وجود ندارد. پیروی کورکورانه از سنتها تمدن ما را در معرض تفرقه های مذهبی، قومی، خون و باروت دوامدار قرارداده است. رهایی از برخی این معضلات وابسته است به ترویج فرهنگ پرسش گر تا خون تازه به رگ های تمدن خود تزریق کنیم.
دومین مسئله برجسته سقراط پرسش از ارزشهای اعتقادی است.
یا به تعبیر دیگر حمله کردن به اعتقادات است. پرسش های او به جای یقین و باور مذهبی شک را در جامعه ترویج می داد ازین سبب او متهم به فاسد کردن اخلاق جوانان و بی اعتقادی به خدایان شده بود. سقراط باور داشت" که باید ذهن گشوده داشت و اعتقادات خود را دائما مورد پرسش و تردید قرارداد. حتی اگرعقایدی داریم تاکنون در برابرهرتدقیقی پایدارمانده اند، باز ممکن است استدلالهای قانع کننده ای علیه آنها اقامه شود که تاکنون پیش نهاده نشده اند(تاریخ فلسفه سیاسی، جورج کلاسیکو، ص 91). سقراط با پرسشهایش باورها را به لرزه می آورد. اواندیشه ی را ترویج می کرد که همواره  درباره اعتقادات خویش مشکوک باشیم."در طول تاریخ به افراد بسیاری برمی خوریم که حاضر بوده اند جانشان را بر سراعتقادانشان بگذارند. اما، در اغلب موارد، مثل مورد شهیدان دین، این افراد از اعتقاداتی پیروی می کرده اند که می دانستند درست و صادق است. اما به عکس، سقراط از اصولی پیروی می کرد که همچنان نسبت به آنها تردید داشت و حاضر بود درباره شان چون و چرا کند(همان، ص،91). زیرپرسش قرار دادن و انتقاد کردن ارزشهای اعتقادی در هر جامعه کار سنگین و انقلابی است. سقراط نیز جانش را درین راستا از دست داد؛ ولی از شک کردن و مورد انتقاد قرار دادن باورهای اعتقادی دست برنداشت. برخی از سنت های اجتماعی و ارزشهای اجتماعی به مرور زمان دارای ریشه های قوی و تنومند در جامعه می شوند و باوجود زیان بار بودنش کسی نمی تواند علیه آن اقدام کند.
افغانستان از جمله کشورهای است که ارزشهای اجتماعی به شدت منحرف و زیان بارچون مصارف گزاف عروسی ، فاتحه گیری، ختنه سوری و حتی مصارف بیش از حد در راستای اعمال مذهبی روز به روز درآن پر قدرت شده و خطرات مهلک را بر زندگی شهری، تحصیلات و رفاه اجتماعی وارد می کند ولی کس جرأت ایستادگی در مقابل آنرا ندارند.
اساسا در فرهنگ ما جایگاه و ارزش والا به کسانی داده می شوند که بیشتر در اطاعت از ساختارهای موجود می کوشند نه در مقابله با آن.
یکی ازعوامل تاثیر گذاری بر توسعه کشورهای غربی تفکر انتقادی است که در طی سالیانی درازی بارور شده و از عنعنات انحرافی جلوگیر کرده است. تفکر انتقادی که به شکل پخته ی آن در دنیا غرب جا باز کرده است، ریشه تاریخی دارد و به مرور زمان به چنین گفتمان مسلط مبدل شده است.
تفکر انتقادی صرف نظرازاین که به تساهل و مدارا در جامعه کمک می کنند شریف ترین و گرامی ترین باورهای زمانه اش را مورد پرسش قرار داده و خطا های موجود را برجسته سازی می کند.
متاسفانه، درکشورهای خاورمیانه به ویژه در افغانستان پرسش گری کار مشکل است و به ویژه پرسش از اعتقادات کار فوق العاده سنگین است. بدین سان، بدون هیچ تحرک؛ سالهاست زندگی رقت انگیزدرین سرزمین ادامه دارد. سنت پرسشگری درتاریخ ما پیشینه با عظمت، گسترده و تاریخ ساز ندارد. آغاز کردن از یک نقط صفر کار بس بزرگ و دشوار است. برای پرسش گر نیز تاوان سنگین و پرهزینه دارد و ازین سبب چنین حادثه ی حادث نمی شود.

دیدگاه شما