صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالبان و استفاده از حربه های تبلیغاتی

-

طالبان و استفاده از حربه های تبلیغاتی

پيشنهاد صلح رئيس جمهور غني به طالبان به احتمال زياد متاثر از نامه سرگشاده اين گروه به مردم آمريکا است که در آن گفته شده بود راه حل جنگ را تنها در گفتگوهاي صلح آميز مي توان جستجو کرد.
در 14 فبروري 2018 در نامه اي خطاب به مردم آمريکا و «اعضاي صلح دوست کنگره» طالبان از ايالات متحده خواستند به «اشغال افغانستان» پايان دهد و «حق قانوني طالبان براي تشکيل دولتي مطابق با باورهاي مردم» را بپذيرد.
تقديم پيشنهاد فوق از نظر زماني به اندازه محتواي نامه مهم بود، زيرا دقيقا پس از آن که طالبان مسئوليت مجموعه اي از حملات مرگبار را در کابل به عهده گرفتند، صادر شد.
ممکن است قبول مسئوليت حملاتي از اين دست، درست قبل از تقديم پيشنهاد صلح، غير منطقي به نظر برسد؛ زيرا موجب بالارفتن ريسک هاي فرايند صلح مي گردد. ولي آن چنان که توسط پاميلا کانستيبل استدلال مي شود «ترکيب  صلح خواهي و تهديد» تبديل به ويژگي بارز بيانيه هاي عمومي طالبان شده است و تا حدي معقول است طالبان بخواهند با انجام چنين حملاتي عجز و درماندگي دولت افغانستان و قدرت خود را به مردم و جامعه جهاني نشان دهند.
هر چند طالبان ثابت کرده اند که مي توانند ايمن ترين مکان ها را در کابل مورد حمله قرار دهند، ولي به خوبي واقف اند تا زماني که ايالات متحده خود را متعهد به تامين امنيت دولت افغانستان مي داند تصرف پايتخت شدني نيست.
در واقع، در زمانمندي پيشنهاد صلح از سوي طالبان فاکتورهاي متعددي مي تواند دخيل باشد. قبل از برگزاري کنفرانس کابل، دونالد ترامپ به نامه طالبان اين گونه واکنش نشان داد «در آينده هاي نزديک با طالبان قصد انجام هيچ مذاکره اي را نداريم» و رئيس جمهور غني نيز اعلام داشت که «دولت تنها با آن عده از طالبان گفتگو مي کند که دست شان به خون کسي آغشته نيست». به نظر مي رسد طالبان از برون سپاري ريشه هاي جنگ دوامدار در افغانستان عاجز اند.
شايد نامه طالبان به طور ضمني مهر تاييدي باشد بر قبول شکست در ميادين آينده جنگ و حرکت به سوي گفتگوهاي نهايي با دولت افغانستان.
از اين رو نبايد طالبان پيشنهاد صلح رئيس جمهور غني را نشانه ضعف اداره او و خروج احتمالي آمريکايي ها از افغانستان بر اثر نوميدي از پيروزي تلقي کنند.
ممکن است منتقدان همنظر نباشند ولي عده اي بر اين باورند که استقبال طالبان از خط لوله گاز ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند، که مورد حمايت واشنگتن نيز قرار گرفت، رئيس جمهور غني را بر آن داشت تا بار ديگر گزينه هاي چانه زني با طالبان بر سر صلح را مرور کند.
از آن جايي که پروژه فوق ظرفيت هاي توسعه اي عظيمي را براي افغانستان سبب مي شود، طالبان افغان وعده سپرده اند از اين پروژه در مناطق تحت کنترل شان حمايت و حفاظت خواهند کرد. طالباني که متهم به تخريب پل ها، جاده ها و مکاتب در اطراف کشور اند، به ندرت پروژه هاي تحت سرپرستي دولت افغانستان را مورد حمايت قرار داده اند.
بعيد نيست با استقبال از پروژه تاپي، طالبان در صدد زدودن برچسب ضد توسعه اي از چهره خود در ميان مردم افغانستان باشند.
نبرد تبليغاتي
ميدان کليدي در جنگ نامتقارن افغانستان به قلمرو فيزيکي محدود نمي شود، بلکه ذهنيت ها و قضاوت مردمان بومي را نيز در بر مي گيرد.
توماس جانسون، آمر تحقيقات دانشگاه نيروي دريايي، کمپاين هاي تبليغاتي طالبان بر ضد نيروهاي بين المللي را مستند سازي کرده است. گروه هاي شورشي در افغانستان در گذشته با انتشار وسيع مجلات جهادي، تبليغ از طريق راديوهاي هندلي، ديوار نوشته ها، پخش شب نامه ها و تبليغ از پايگاه هاي مختلف اجتماعي حداکثر استفاده را از مزاياي ادبيات حماسي جنگ برده اند. طبق گفته هاي جانسون، طالبان در راه اندازي حساب هاي فيسبوک و توييتر و استفاده از آن ها براي پروپاگندا از اين نظر در بين گروه هاي شورشي پيشگام محسوب مي شوند.
به طرز مشابهي، نايل کريشان اگروال نشان داده است علي رغم تحرير به چندين زبان مختلف چون عربي، دري، انگليسي، پشتو و اردو، دستگاه تبليغاتي طالبان توانسته است پيام واحد و منسجمي را به مخاطبين مخابره کند.
اما در آن چه مربوط به صلح است ادبيات غالب ظاهرا توانسته است چيره شود-«با چه کسي و راجع به چه چيزي بايد گفتگو کرد».
چون به باور طالبان دولت افغانستان تصميم گيرنده نهايي نيست، آن ها همواره بر گفتگوي مستقيم با ايالات متحده اصرار مي کنند.
جانسون احساس مي کند موضع فعلي طالبان با آن چه در ابتداي جنگ دو دهه اخير زمزمه مي شد مطابقت و همخواني دارد.
به اين معنا که طالبان در آغاز حملات نيروهاي ناتو به رهبري آمريکا به خاک افغانستان خواستار مذاکره با آمريکا بودند.
به هر حال، طالبان به طور علني بديل هاي زيادي براي حکومت کنوني پيشنهاد نکرده اند.
صرف نظر از ارجاعات مبهم به قانون شريعت و برقراري حکومتي از هر نظر غيروابسته به سلطه خارجي ها، ديدگاه طالبان براي دولت افغاني پس از خروج نيروهاي خارجي ناقص و سوال برانگيز است.  کينه طالبان و عقده جنگي که با دولت افغانستان و نيروهاي خارجي با خود حمل مي کنند به اين معنا است که سوال هاي مربوط به آينده تنها به جواب هاي سردرگم و غير شفاف ختم مي شوند.
آن گونه که توسط جانسون بيان گرديده است «کمپاين تبليغاتي طالبان به غير از انتقال تهديد، خشونت و تخريب هاي بيشتر، در ارائه راه حل معقول براي برون رفت از وضعيت کنوني موفق عمل نکرده است».
از اين رو، اداره رئيس جمهور غني و ايالات متحده در جنگ عليه طالبان نبايد از استراتژي تقابل تبليغاتي چندوجهي غفلت کند و برنامه هاي استنباط و استخراج از منابع مشابه منابع مورد استفاده طالبان در آن گنجانده شود؛ به عنوان مثال متون ديني نظير قرآن و حديث، يا ادبيات سکولار نظير شعر. يعني تلاش شود ادبيات حماسي جنگ از انحصار طالبان خارج گردد.
دعوت اخير رئيس جمهور غني از طالبان براي شرکت در مناسبت هاي دموکراتيک نظير انتخابات پارلماني و شوراهاي ولايتي يک اقدام قدرتمند ضد تبليغاتي ارزيابي گرديد.
هر چند اين پيشنهاد از سوي طالبان رد شد، ولي استدلال رئيس جمهور غني- اگر طالبان به خاستگاه قوي مردمي خود باور دارند انتخابات محک خوبي است- ادعاي طالبان مبني بر نمايندگي از تمامي افغان هاي سني مذهب را به چالش مي کشاند. راه اندازي کمپاين هاي ضد تبليغاتي از اين دست، تاثير رواني چشمگيري بر ابتکار صلح خواهد داشت.

دیدگاه شما