صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پیش شرط های صلح پایدار در افغانستان

-

پیش شرط های صلح پایدار در افغانستان

صلح به معني آشتي سازش و دست کشيدن از جنگ را مي دهد و در اصطلاح محيط خود و مردم خود را در امن آوردن صلح است. به اين معني که حاصل آرامش فکري متکي بر ثبات و برخورد مثبت با چالش هاي محيط توام با رضايت خاطر افراد در جامعه است. صلح به مفهوم ضد جنگ است که جنگ موارد کينه، دشمني، توطئه، انتقام جويي، سرخوردگي، بي ثباتي و نظاير آنها را بوجود مي آورد، اما مسئله اين است که هريک از موارد مزبور به تنهايي مي تواند صلح را براساس تعريف سازمان ملل، فرهنگ صلح عبارت از مجموعه ي ارزش ها، نگرش ها، رفتارها و روش هاي زندگي است که خشونت را نفي مي کند و از منازعه و درگيري پيش گيري مي کند و مي کوشد ريشه هاي درگيري را شناسايي کند و از طريق گفتمان و گفتگو بين افراد، گروه ها و ملت ها آنها را حل کند.
راه هاي رسيدن به صلح عادلانه و پايدار در يک جامعه بايد فرهنگ صلح ايجاد گردد. فرهنگ صلح به معناي احترام به کرامت انساني، رعايت حقوق بشر، پايبندي به آزادي مشروع انسان ها، جلوگيري از نفرت، خشونت، جنگ و حل منازعات از طريق شيوه هاي مبتني بر عدم خشونت مانند آشتي، مذاکره، ميانجي گري و مصالحه است. در فرهنگ صلح تلاش مي شود تا از هر راه ممکن زمينه زندگي مسالمت آميز و احترام متقابل با يکديگر و همپذيري از پيش شرط هاي صلح پايدار در  کشور ما فراهم گردد.
1ـ حکومت داري خوب
حکومتداري خوب ـ با ويژگي هاي؛ مشارکت، برابري، پاسخگويي، حاکميت قانون، موثريت و شفافيت و صلح لازم و ملزوم يکديگرند. بدون حکومتداري خوب نمي توان توقع تامين صلح پايدار در يک کشور را داشت. بايد دانست که بدون فراهم کردن زمينه رفاه و بهزيستي اجتماعي در يک کشور نمي توان صلح را براي درازمدت در آنجا تامين کرد.
2ـ تأمين منافع ملي و جمعي
يکي ديگر از پيش  شرط هاي رسيدن به صلح دايمي اين است که دولت براي تامين منافع ملي و جمعي تلاش کند و چتر حمايتي را براي همه شهروندان کشور به صورت عادلانه و به دور از رفتاري هاي تبعيض-آميز، پهن نمايد.
منافع ملي واقعي مردم افغانستان وابسته به جمهوريت و حقوق شهروندي است و به همين جهت نظام مبتني بر انتخابات، جمهوريت، حقوق بشر، حقوق زنان و آزادي بيان جزء اساسي و خط سرخ دولت و مردم افغانستان تقلي مي گردد.
دولت بايد در جهت برآورده کردن نيازمندي هاي ضروري جامعه که امنيت، اشتغال، تحصيل، رفاه و آباداني کشور است، از تمام ظرفيت ها و توانمندي هاي خود استفاده کند.
دولت روابط متقابل مثبت را در ميان همه اقشار جامعه ايجاد کرده و به همه ارزش ها و باروهاي شهروندان احترام بگذارد و همه آنها را تشکيل دهنده و از عناصر اصلي هويت ملي  و جمعي هم ساکنان کشور بداند.
2ـ معيارهاي تشخيص دوست و دشمن
آنچه که براي تامين صلح پايدار در کشور کمک مي کند، تشخيص و درک درست از دوست و دشمن براي يک دولت است. دولت بايد براي دوست و دشمن تعريف ارائه کند و بگويد که دوستان دولت داراي چه معياري است؟ و نيز براي دشمنان هم تعريف ارائه دهد که داراي چه معيارهاي است.
اگر کشورها و گروه هاي ضد دولت مرکزي است بايد تشخيص داده شده و معيارهاي را آنان باز تعريف کند و در بحث تعامل و روابط مثبت با تحرکات ضد دولتي، اين کشورها و گروه ها ديگر معني ندارد و در تفسير و تعبير برادران ناراضي و کشورهاي دوست تجديد نظر صورت گيرد. کشورها و گروه هاي که دوست دولت است بايد با آنان روابط نيک و تعاملات سازنده داشته باشد و روابط متقابل در جهت حمايت از آنان و قدم برداشته شود و دولت را در جهت تامين صلح دايمي و پايدار تقويت کنند.
3ـ مانع دخالت کشورها در نا امني
يکي ديگر از پيش شرط هاي که مي تواند براي تامين صلح و آرامش در کشور کمک کند، تحت فشار قرار دادن کشورهاي مداخله گر است.
صبنا بر تحليل بسياري از آگاهان مسايل سياسي، از دولت ها خواستار شدند که تا با استفاده از حضور آمريکا و ديگر قدرت هاي بزرگ جهاني در افغانستان، بر کشورهاي مداخله گر، فشار وارد کند تا از حمايت طالبان و از ادامه ناامني در افغانستان، دست بردارند، اما دولت افغانستان براين خواسته ها توجه نکرد. رفتار سياسي ضعيف دولت افغانستان با کشورهاي ذي دخل سبب شده است که اين کشورها با استفاده از طالبان به عنوان ابزار اعمال فشار بر افغانستان به کشتار شهروندان غير نظامي اين کشور همچنان براين بازي سياسي تا برآورده شدن خواسته هايش در افغانستان ادامه خواهد داد. دولت هاي ذي نفوذ در سال هاي گذشته ميلياردها دالر براي مبارزه با ترويزم از آمريکا دريافت کرده است، اما در مقابل هيچ اقدام مثبتي براي تامين امنيت در منطقه انجام نداده است، مي تواند از آمريکا به عنوان شريک استراتيژيک بخواهد که با قطع کردن کامل کمک هاي نقدي به آنان فشار وارد کند. آمريکا در امر صلح پايدار و آغاز مذاکره مستقيم بين دولت افغانستان و طالبان نهايت تلاش خود را به کار گرفته است. آمريکا يک متحد استراتژيک دولت افغانستان است و در طول ساليان گذشته با هم منافع مشترک داشته و به طور مشترک مبارزه عليه تروريزم و افراطيت را دنبال کرده است و در اين راه قرباني هاي فراواني داشته اند و اکنون براي برقرار صلح نيز به طور متحد و مشترک همکاري دارند.
نتيجه گيري
در نهايت صلح پايدار و آشتي مورد حمايت دولت و مردم افغانستان که مبتني بر تامين امنيت و آرامش و آباداني افغانستان است. پيش شرط هاي که براي صلح در نظر گرفت و روي آن تاکيد کرد. مذاکرات صلح، بايد در سطح بين الافغاني مطرح باشد، حکومت مرکزي به عنوان جانب اصلي برخي اقداماتي مثبت را جهت صلح با گروه هاي مخالف داشته و همکاري کرده و اعتمادسازي را در راستاي موفقيت صلح انجام داده است.
دولت بايد در چارچوب قوانين کشور اعلام آمادگي کند، اما از طرف ديگر که گروه هاي مخالف دولت و مردم افغانستان، خشونت را کاهش داده و تن به برقراري آتش بس بدهند و آغاز مذاکره مستقيم که کليد اصلي اعتمادسازي است و موفقيت صلح را تضمين مي کند. صلح بدون يکي از طرفين(دولت و طالبان)، صلح يک جانبه و غير عملي است که متاسفانه تاکنون پروسه اي که آغاز شده به طور عمده بين نمايندگان ايالات متحده آمريکا و گروه طالبان ادامه پيدا کرده و جانب دولت افغانستان در آن دخالت نداشته است که اين نوع مذاکره بي معني خواهد بود، در مذاکرات صلح بايد جانبه اصلي دولت افغانستان باشد.

دیدگاه شما