صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نیم نگاهی به مصادیق خشونت علیه زنان در افغانستان

-

نیم نگاهی به مصادیق  خشونت علیه زنان در افغانستان

مقدمه
یکی ازمعضلات حقوق بشر درجامعه افغانستان خشونت علیه زنان می باشد ، خشونت علیه زنان به مفهومی هرگونه عملی است که مبنای جنسیتی داشته و فرایند بالقوه آن منجر به آسیب جسمانی و روانی و یا رنج و محنت زنان گردد.
خشونت علیه زنان به اشکال گوناگون علیه زنان اعمال می شود اما عمده ترین اشکال آن خشونت های جسمی، روانی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی  و جنسی می باشد که مصادیق آن در قانون منع خشونت علیه زنان لیست گردیده و جرم انگاری شده است. طرح قانون منع خشونت علیه زنان و به تعقیب آن قانون منع آزار و اذیت زنان و کودکان که جدیدا توسط پارلمان کشور به تصویب رسیده است گام های جدید و نیکویی است که در طول سال های گذشته در زمینه منع خشونت علیه زنان از سوی دولت افغانستان بر داشته شده است.
بعد ازتصویب قوانین مربوط به منع خشونت علیه زنان و تآکد بر حفظ کرامت انسانی زن، حفظ سلامت خانواده و مبارزه علیه رسوم، عرف و عادات نا پسند که سبب خشونت علیه زن می گردد، حمایت از متضرر را متعهد گردیده است. بر اساس قوانین، آزار و اذیت و خشونت علیه زنان جرم بوده، هیچ کسی حق ندارد در محل سکونت،اداره دولتی یا غیر دولتی،و..... مرتکب آن گردد، در صورت ارتکاب مطابق احکام قوانین مجازات می گردد. اما باکما ل تاسف باید گفت که با وجود قوانین خشونت علیه زنان یکی از معضلات جدی اجتماعی ریشه دار ترین ستمی است که در زمان های مختلف برزنان اعمال شده است .
این معضله که ریشه در فقر اقتصادی، فرهنگ ها، عرف ها، باور ها و عدم آگاهی کافی افراد جامعه دارد، سال ها هزاران انسان بی دفاع را به خاطر زن بودن شان به قربانی می گیرد.
خشونت علیه زنان یک معضل جهانی است، یعنی محدود به کشورهای عقب افتاده و کشور مسلمان و غیر مسلمان نمی شود، بلکه در سراسر جهان روزانه تعداد زیادی از زنان  در زندگی خانوادگی و اجتماعی شان به دلایل گوناکون مورد خشونت قرار گرفته و از ازار اذیت جنسی، جسمی و روانی رنج می برند.
خشونت علیه زنان عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد، اما عامل اصلی خشونت علیه زنان تسلط مردان بر سرنوشت زنان می باشد که بر اساس ساختار نا برابر  اجتماعی و حاکمیت فرهنگ مردسالارانه، به زنان به عنوان جنس دوم و پایین تر از مردان نگاه می شود. این نوع تلقی و باور سبب تو جیه خشونت  علیه زنان شده و به آن مشرو عیت می بخشد. در کشور ما افغا نستان نیز خشونت علیه زنان سابقه طولانی دارد و زنان در همه دوران زندگی خود ممکن است با خشونت روبرو شوند. علاوه بر همسر، پدر و برادر و حتی فرزندان پسر نیز می توانند به زن خشونت کنند که این پیامد بد آموزی هایی است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل شده است.
عدم درک درست از مفاهیم خشونت
اگاهی و درک درست از مفاهیم مرتبط با خشونت علیه زنان ما را در امر مبارزه با این پدیده و بافتن راه حل های مناسب در این زمینه کمک می کند، چون فهم دقیق از مصادیق خشونت ما را توانا می سازد تا در رفتار های روز مره خویش از بکار گیری کلمات و رفتاری که شایسته مقام انسانی زن نمی باشد دوری جسته و به جای آن در رفتار های خود از واژه هایی استفاده نماییم که در خور و شایسته زنان می باشد.
خشونت چیست ؟
خشونت علیه زنان به حیث معضل جهانی و بدون مرز چالش و تهدید جدی فرا راه تأمین حقوق بشرمی باشد، به این خاطر نهاد های جهانی مانند سازمان ملل متحد و سازمان های مدافع حقوق بشر را نیز وادار نموده است تا در برابر این موضوع واکنش نشان دهند. قانون منع خشونت علیه زنان و قانون منع آزار و اذیت زنان و کودکان دوسند مهم ومعتبرند که در سطح ملی دولت افغانستان را مکلف می سازد تا در مبارزه علیه تبعیض و خونت علیه زنان به صورت جدی اقدامات عملی نماید تصویب این دو قانون از اساسی ترین کارهایی است که دولت افغانستان در جریان ده سال گذشته، در جهت رفع نبعیض و خشونت علیه زنان انجام داده است. خشونت علیه زنان انواع و اشکال گوناگون دارد :
مصادیق خشونت علیه زنان
1.خشونت فزیکی : خشونت فزیکی شایع ترین نوع خشونت علیه زنان به حساب می آید. این نوع خشونت، قربانی را به صورت جمسی آسیب می رساند ، این دسته از خشونت به هر گونه رفتار غیر اجتماعی اطلاق می شود که ممکن است از لمس کردن بدن زن شروع شده و گاهی تا مرحله تجاوز جنسی، جسم زن را مورد آزار قرار می دهد . اما آنچه در قانون منع خشونت علیه زنان به عنوان مصادیق این دسته از خشونت علیه زنان آمده است عبارتند از: لت و کوب، آتش زدن و یا استعمال مواد کیمیاوی، زهری و سایر موارد ضررناک؛ مجروح  ویا معلول نمودن. تجاوز جنسی،کاری اجباری؛ از مجموع این موارد افغا نستان در بخش خشونت جسمی و لت وکوب زنان مقام اول را دارا می باشد.
2.خشونت روانی: خشونت زبانی و روانی که از گسترده ترین نوع دیگر خشونت علیه زنان می باشد شرافت،آبرو ، غرور و اعتماد به نفس زن را به صورت جدی مورد تعرض قرار داده و متأثر می سازد، این نوع از خشونت که متاسفانه کمتر به عنوان خشونت مورد توجه قرار می گیرد، آثار منفی را بر شخصیت، روان زندگی شخصی و اجتماعی زن به جا می گذرد.
خشونت های زبانی و روانی علیه زنان هم در داخل خانواده و هم در محلات عامه به اشکال گوناگون اتفاق می افتد، توهین و تحقیر، تهدید به طلاق کردن ازدواج با زن دوم، آزار و اذیت خیابانی از مصادق بارز آن می باشد که روزانه صد ها زن آن را تجربه می نمایند، طبق گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان بیشترین نوع خشونت در کشور از این نوع می باشد. در خشونت های لفظی و روانی قربانیان خشونت از لحاظ روانی آسیب می بینند که متاسفانه در افغانستان کمتر مورد ارزیابی و توجه قرار می گیرد مصادیقی که در قانون منع خشونت علیه زنان به حیث خشونت روانی تصریح گردیده است عبارتند از:
دشنام، تحقیر وتخویف،مجبور نمودن به خود سوزی، خود کشی و یا استعمال مواد مضر؛ و... خشونت های روانی که برزنان اعمال می شود پیامد های نا گوار زیر را به دنبال دارد: سرخوردگی،اضطراب و استرس، ناامیدی، خود حقیر بینی، عقده نسبت به دیگران ، از کار افتادگی اداراکی، از بین رفتن اعتماد به نفس، انواع افسردگی ها و...
3.خشونت فرهنگی : دسته دیگری از خشونت علیه زنان خشونت هایی است که ریشه در فرهنگ جامعه دارد این نوع خشونت به نسبت ساختار فرهنگی انسان های زن را به قربانی می گیرد چون قدرت گسترده ای که عرف و فرهنگ جامعه افغانستان به مرد اهدا کرده است، سبب می شود تا مرد خود به عنوان رئییس خانواده احساس نموده و در حوزه خصوصی خانواده علیه زنان اعمال خشونت نماید. نظام پدر سالار نوعی سامان اجتماعی است که در آن اعمال قدرت خانگی و سیاسی در دست مردان است.
4.خشونت اجتمای : بخشی از خشونت  ها به خاطر ساختار اجتماعی جامعه بر زنان تحمیل می شود ، بر اساس ساختار اجتماعی جامعه افغانستان مردان از قدرت بیشتر و زنان از قدرت کمتر بر خوردارند. به همین خاطر زمانی که مرد احساس می کند که شالوده قدرت انحصاری و ریا ستش مورد تهدید است، دست به خشونت جسمی و روانی می زند؛ برای زن محدودیت و مشقت مالی ایجاد می کند وبا استفاده از اختیارات مطلقه خود حتی روابط او را با دوستان و افراد خانواده کنترول می کند، به حدی که می تواند عملا زن را در خانه اش زندانی کند.
مصداق های خشونت های اجتماعی عبارتند از مجبور نمودن به فحشا، ضبط وثبت هویت زن قربانی ونشر آن به نحوی که به شخصیت وی لطمه وارد شود،آزار و اذیت ، اجبار زن به اعتیاد به مواد مخدر، ممانعت از حق تعلیم، تحصیل ،کار و دسترسی به خدمات صحی.
5.خشونت اقتصادی : هم چنان که فقدان استقلال اقتصادی زنان یکی از مهمترین عوامل خشونت علیه زنان محسوب می شود، این وابستگی زنان به شوهران شان با عث می شود تا زنان در سطح اجتماع در مو قعیت پایین تر نسبت به مردان قرار گرفته و به حضور و نقش آنان در تصمیم گیری های خانوادگی اهمیت داده نشود.
جرم انگاری خشونت علیه زنان : با در نظر داشت این که خشونت علیه زنان در سطح جهان به عنوان عمل ضد حقوق بشری قلمداد شده است، اما متأ سفانه در افغانستان عملا در اکثر موارد تا هنوز به خشونت علیه زنان به حیث یک موضوع خانگی و فامیلی نگریسته می شود،که این امر سبب عدم دخالت و پیگیری قضا یای خشونت علیه زنان توسط نهاد های عدلی وقضایی به ویژه پولیس که مدافع امنیت و حریم شهروندی می باشد می گردد.این در حالی است که خوشبختانه تمام مواردی که به عنوان مصادیق خشونت علیه زنان در قانون منع خشونت علیه زنان و قانون منع آزار و اذیت زنان جرم انگاری شده است.

دیدگاه شما