صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جذبه دولت‌های فرومانده برای تروریسم؛ حضور گروه اسلامی ترکسـتان شرقی در افغـانستان

-

جذبه دولت‌های فرومانده برای تروریسم؛  حضور گروه اسلامی ترکسـتان شرقی در افغـانستان

در میان اندیشمندان علوم سیاسی و پژوهشگران امنیتی هنوز در مورد این پرسش که آیا دولتهای فرومانده عامل اصلی تروریسم در جهان به شمار میروند یا دولتهای حامی تروریسم، اتفاقنظر وجود ندارد. قبل از فروپاشی شوروی در اوایل دهه 1990، جهان در جریان دو جنگ جهانی و نیمه دوم قرن بیستم شاهد فعالیتهای تروریستی بود.
در آن زمانها پس از رخ داد هر واقعه تروریستی، اذهان عمومی و کارشناسان مسائل امنیتی به دنبال سر نخ در کشورهای دشمن میشدند و در اکثر موارد، دولتها پشت این نوع حملات قرار داشتند. پس از فروپاشی شوروی، بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی شاهد جنگهای داخلی بودند.
عدمحمایت مالی و تسلیحاتی از کشورهای کمونیستی در این دو قاره در دهه نود میلادی موجب سرنگونی نظامهای سیاسی و افتادن کشورها در دامان جنگ داخلی بود.
وقتی شیرازه دولت مرکزی از هم پاشید، زمینه برای هسته گذاری و رشد گروههای غیرقانونی مانند قاچاقچیان مواد مخدر، مافیای اقتصادی و سیاسی، گروههای تبهکار، گروههای تروریستی اعم از مذهبی و ناسیونالیستی فراهم شد. در دهه نود میلادی افغانستان درگیر جنگ داخلی طولانیمدت شد که این جنگ علاوه بر نابودی زیرساختهای کشور، موجب مهاجرت میلیونها نفر به کشورهای همسایه، محروم شدن بخش بزرگ کودکان از آموزشوپرورش، شکلگیری تفکر بنیادگرایانه و تروریستی در کشور شد.
تا سال 2001 مراکز مطالعاتی و اندیشمندان سیاسی کمتر در مورد رابطه دولتهای فرومانده و رشد تروریسم، کارکرده بودند زیرا تا آن زمان گفتمان حاکم چنین بود که گروههای تروریستی توسط دولتهای مشخص برای مقاصد سیاسی و امنیتی استفاده میشود.
واقعه 11 سپتامبر 2001 بسیاری از اندیشمندان سیاسی مخصوصاً جناح لیبرال را بر آن داشت که راجع به نقش دولتهای فرومانده در گسترش و تقویت تروریسم تحقیق نمایند.  یکی از نتایج این چرخش گفتمان در مورد تروریسم، افزوده شدن دولتهای فرومانده بهعنوان یکی از فاکتورهای تهدیدکننده امنیت بینالملل بود. اندیشمندان علوم سیاسی برای این مدعای خود کشورهای افغانستان، سومالیا، عراق، سوریه، لیبیا و یمن را بهعنوانمثال ذکر میکنند.
فروماندگی این دولتها نهتنها باعث شده است که نظامهای حاکم در این کشورها از ارائه کارکردهای عام دولت عاجز باشند بلکه برای کشورهای همسایه و منطقه نیز تهدید به شمار میرود. عدم کنترل سیاسی و امنیتی بر تمامی بخشهای کشور باعث میشود که گروه تروریستی بینالمللی در همسویی و همکاری گروههای داخلی در این کشورها به هسته گذاری، افزایش، آموزش و گسترش فعالیت بپردازند.  برای نمونه فروماندگی دولت مرکزی در سومالیا باعث شده است که گروه تروریستی الشباب نهتنها در خاک آن کشور فعالیت کند بلکه تمام شاخ آفریقا از ناحیه آن متأثر بوده است. حملات تروریستی در چاد، اتیوپی، کنیا، اریتره و دزدیهای دریایی در آبهای یمن و باب المندب اکثراً توسط گروه تروریستی الشباب مستقر در سومالیا ناشی میشده است. به همین ترتیب فروماندگی دولت افغانستان برای گروههای تروریستی نظیر طالبان، القاعده، داعش شاخه خراسان، جنبش اسلامی ازبکستان، جنگجویان چچینی، تروریستهای مورویی فیلیپین و گروه تروریستی دولت اسلامی ترکستان شرقی امکان فعالیت فراهم نموده است. اخیراً تصاویری از اعضای گروه تروریستی دولت ترکستان شرقی به رسانهها رسیده است که نشان میدهد این گروه در افغانستان فعالیت دارد.
این گروه بنیادگرا که بیشتر خود را حامی آمال مسلمانان چین مخصوصاً اویغورها میداند، طی دونیم دهه گذشته با طالبان در ارتباط بوده است.
ازآنجاییکه چین، روسیه، اتحادیه اروپا، ایالاتمتحده و برخی کشورهای دیگر این گروه را در زمره گروههای تروریستی قرار دادهاند و اکنون گفتگوهای صلح میان طالبان (حامی اصلی این گروه در منطقه) و آمریکا در مرحله حساس رسیده است و از جانب دیگر رابطه طالبان با پکن و کرملین در بهترین حالت خود قرار دارد، پرسشی که در این باب مطرح میشود این است که در صورت به امضا رسیدن توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان ازیکطرف و حفظ روابط حسنه طالبان با کرملین و پکن از جانب دیگر، سرنوشت گروههای تروریستی همسو با طالبان مخصوصاً جنگجویان ترکستان شرقی چه خواهد شد؟
با توجه به فعالیتهای گروههای تروریستی دیگر و سپس اضمحلال این گروهها یا ادغام آنها در قالبهای حکومتی یا تروریستی میتوان چنین گفت که حتی با امضا شدن توافق صلح میان طالبان و آمریکا نمیتوان امیدوار بود که خشونتهای سیاسی در کشور صفر شود بلکه در صورت به اجرا گذاشته شدن مفاد توافق صلح، سقف خشونتها در کشور پایین خواهد آمد و برخی اعضای تندرو طالبان یا جبهه جدید شکل خواهند داد یا به گروه تروریستی فعال دیگر مانند داعش و القاعده سوق پیدا خواهند کرد.
آنچه در مورد گروه ترکستان شرقی میتوان گفت این است که در صورت امضا شدن توافق صلح میان آمریکا و طالبان، گروه تروریستی ترکستان شرقی در ابتدای مرحله به دنبال این میشود که چهکار کند، با گروههای دیگر بپیوندد یا به گونه مستقل خود را از نو آرایش کند.
درصورتیکه آمریکا و طالبان بتوانند توافق اصلح امضا کنند، این امکان بسیار قوی خواهد بود که طالبان از پکن فاصله بگیرند و این کار برای آنها فرصت میدهد که رابطه دوستانه خود را با گروه ترکستان شرقی حفظ کنند و در آن صورت پکن مجبور میشود که روی اسلامآباد بیشتر حساب کند و با وعدههای مالی و تسلیحاتی اسلامآباد را ترغیب نماید که بر گروه تروریستی ترکستان شرقی بیشتر فشار وارد کند؛ بنابراین میتوان گفت آنچه فصل مشترک طالبان و گروه ترکستان شرقی را تشکیل میدهد همانا تفکر بنیادگرایانه آنها است.
ازاینرو روابط این دو گروه در آینده نزدیک دچار خدشه نخواهند شد.
امضای توافق صلح میان آمریکا و طالبان هنوز هم این فرصت را برای طالبان فراهم میکند که بدون هراس از حمله آمریکا به حمایت از فعالیتهای گروههای همسو در افغانستان ادامه دهند.
بنابراین تا وقتی دولت افغانستان از حالت فروماندگی رهایی پیدا نکند، نمیتوان چنین استنباط کرد که به امضا رسیدن توافق صلح میان طالبان و آمریکا موجب بیرون راندن گروههای تروریستی بینالمللی از افغانستان میشود؛ زیرا تا وقتی دولت مرکزی بهصورت یکپارچه بر تمامی بخشهای کشور تسلط پیدا نکند، گروههای غیرقانونی ازجمله تروریستها به فعالیتهای خود در مناطقی که از کنترل دولت خارج است، ادامه خواهند داد.
اکنون تروریستهای بینالمللی به مقیاس وسیع در کنار طالبان و داعش در افغانستان به فعالیتهای خود ادامه میدهند. این تروریستها شامل اعراب، چچینی، اویغوری، ازبکستانی و پاکستانیها هستند که هرکدام با اهداف نسبتاً متفاوت ولی ایدئولوژی نزدیک به هم فعالیت مینمایند.
تا وقتی فروماندگی دولت افغانستان به پایان نرسد، امکان بیرون رفتن یا نابودی این گروههای تروریستی از کشور وجود ندارد زیرا حاکمیت اسمی کشور مانع از آن میشود که کشورهای دیگر برای نابودی این تروریستیها به افغانستان بیایند و از جانب دیگر عدم کنترل بر بخشهای کشور امکان فعالیتهای این گروهها را فراهم مینماید.

دیدگاه شما