صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دانش‌آموختگان ؛ از کورسوی امید تا خلق چالش جدید

-

دانش‌آموختگان ؛ از کورسوی امید تا خلق چالش جدید

افغانستان به لحاظ توسعه انسانی در میان ملل جهان، جایگاه بسیار ضعیف دارد. چهار دهه جنگ، فساد اداری، سیاسی سازی دانشگاهها و سیاستهای نادرست و غیر مؤثر آموزشی و تعلیمیاز عمدهترین دلایل این مسأله به شمار میروند.
این کشور پس از سقوط رژیم تروریستی طالبان در 2001 روند آموزشی جدید را در پیش گرفت که طی نزدیک به دو دهه میلیونها دالر در این عرصه به مصرف رسیده است اما نتایج به گونه باید مطلوب نبوده است.
در این روزها تقریباً همه روز در صفحات اجتماعی در مورد جشنوارههای گروهی دانشآموختگان دانشگاهها و تحصیلات عالی کشور مطالبی را میخوانیم که این امر در ذات خود نویدبخش فردای روشن و توسعه محور است اما درعینحال پرسشی در مورد کیفیت تحصیلی این دانشآموختگان مطرح میشود که آیا این دانشجویان توانستهاند معیارهای تحصیلی موردنظر را تکمیل کنند؟ آیا دانشجویان مذبور طی دوره تحصیلی چهارساله توانستهاند مهارتها و دانش کافی را به دست بیاورند که بتوان با آن روند توسعه سیاسی و اقتصادی کشور را جان تازه بخشید؟
یافتن پاسخ به چنین پرسش نیازمند بررسی شاخصههای مختلف ازجمله مقدار پولی که در این مورد به مصرف رسیده است، مهارتهای آموزگاران و کسانی که بهعنوان استاد در این نهادهای تحصیلی ایفای وظیفه نمودهاند، سیاستهای آموزشی بهطور عام و نصاب تحصیلی (کریکولم) بهطور خاص است.
با توجه به میزان وابستگی مالی دولت افغانستان به نهادهای بینالمللی و کشورهای دیگر، این کشور در مقایسه با کشورهای دیگر جهان و حتی در مقایسه با کشورهای منطقه در خصوص آموزش و تحصیلات عالی بودجه ناچیزی را اختصاص داده است؛ اما رویکرد تقلیل گرایانه و منوط سازی تمامیناکامیهای آموزشی و تحصیلی کشور به مسأله بودجه نمیتواند پاسخ مناسب در این مورد باشد. برای معلوم نمودن میزان موفقیت و شکست سیاستهای آموزشی کشور نیاز است که در ابتدا مؤلفههای ذیل موردبررسی قرار بگیرد؛
الف- سطح سواد عمومی: هرچند در مورد اینکه چه کسانی را میتوان باسواد گفت، توافق عام در این مورد وجود ندارد.
در رویکرد عامه مردم، تمامیکسانی که از قابلیتهای نوشتن و خواندن برخوردار هستند را میتوان باسواد گفت اما این معیار را با توجه به پیشرفت جهانی و نیازمندیهای امروزی نمیتوان گفت قابلقبول است زیرا شاخصههای دیگر در کنار خواندن و نوشتن نیز اضافهشده است. مهارتهای عاطفی، اخلاقی، آگاهی از شرایط جهانی، تفاهم و درک تنوع جامعه بشری نیز در زمره معیارهای سواد درجشدهاند.
افغانستان از این حیث در میان کشورهای جهان جایگاه بسیار نامناسب دارد. ازیکطرف با درنظرداشت معیار سنتی سواد، اکثریت مردم افغانستان بنا بر دلایل مختلف نتوانستهاند از نعمت نوشتن و خواندن برخوردار باشند و این مسأله در میان زنان بیشتر از مردان رایج است که خود نشانگر شکاف عمیق جنسیتی در جامعه افغانستان است.
ب- بازدهی علمیدانشگاهها و دانشآموختگان کشور: وقتی بخواهیم کارنامه علمیپوهنتونها و مؤسسات تحصیلات عالی کشور را نگاه کنیم، کافی است به فرآوردههای علمی (تحت عنوان کتاب و مقالات علمی) این مراکز و دانشجویان آن نگاه کنیم.
کمتر اتفاق میافتد که استادان مراکز تحصیلی افغانستان قادر به نوشتن کتابهای علمیو مقالات معیاری در سطح منطقه باشند. البته گاهی اوقات استادان این مراکز کتابهای را بیرون میدهند که برگرفتهشده از کتابهای فارسی است که در ایران نوشته و یا ترجمهشدهاند و گاهی اوقات استادان پوهنتونهای افغانستان همت به خرج میدهند و با توجه به تواناییهای علمیخود کتاب و مقاله مینویسند اما در اغلب اوقات این دستنوشتهها از مشکلات نوشتاری (املایی و دستور زبان) رنج میبرند و در کنار آن علمیبودن این نوشتهها با اما و اگرهای جدی روبرو است.
بارها دیدهشده است که دانشجویان مؤسسات تحصیلات عالی اعم از دولتی و خصوصی در خواندن و نوشتن متون بسیار ساده و ابتدایی در رنج هستند.
با توجه به این معیارهای که بیان گردید، بهطور عام نمیتوان روند آموزشی کشور مخصوصاً تحصیلات عالی را موفق قلم داد نمود. البته هستند استادان و دانشآموختگانی که میتوان آنها را در زمره بهترینهای علمیمنطقه دانست ولی تعداد این افراد موفق بسیار محدود است. این عدم موفقیت تحصیلات عالی در کشور پدیده تک علی نیست بلکه عوامل متعدد در این امر نقش داشتهاند که به مهمترین آنها در ذیل اشاره میشود؛
الف- سیاسی سازی مؤسسات تحصیلات عالی و پوهنتونهای کشور: در کنار سیاسی سازی قومیت، مراکز آموزشی افغانستان نیز سیاسی شده است که مهمترین نماد آن جذب استادان در دانشگاههای کشور بر اساس روابط سیاسی و حتی قومیصورت میگیرد.
بارها دیدهشده است که برخورد سیاسی با مسأله جذب استادان جدید و ارتقای ظرفیت استادان موجود در این نهادها، صورت میگیرد که برآیند این مسأله جذب افراد بر اساس روابط سیاسی-قومیاست و کسانی که حتی بلندترین شاخصههای علمیرا دارا هستند اما بنا بر دلایل سیاسی از ورود به این مراکز آموزشی بازمیمانند. نخبگان حاکمان در افغانستان به این مسأله پی بردهاند که تحصیلات عالی افغانستان از ناحیه نیروی انسانی با مشکلات عظیم روبرو است اما برخورد سیاسی و قومیبا این مسأله مانع از آن شده است که بهصورت درست در این مورد برخورد نمایند.
ب- فساد اداری و تجاریسازی تحصیلات عالی کشور: فساد اداری در افغانستان ابعاد مختلف زندگی جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. نهاد آموزشی کشور نیز از این مشکل در امان باقی نمانده است.
مسأله فساد اداری بیشتر در مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی رایج است تا دانشگاههای دولتی. وقتی در جریان سمستر (ترم) درسی به صنوف درسی بسیاری از این مؤسسات مراجعه شود، تعداد بسیار کم از دانشجویان در آنجا حاضر خواهند بود اما وقتی در جریان امتحانات در همان صنوف مراجعه صورت بگیرد دیده میشود که تعداد دانشجویان چند برابر شده است.
در بسیاری حالات وقتی دانشجویان دانشگاههای خصوصی در امتحان ناکام میمانند، میتوانند در برابر پرداخت مبلغ معین پول کامیابی به دست بیاورند بدون اینکه بهصورت معیاری امتحان مجدد را سپری نمایند. حتی در برخی حالات دانشجویانی که بابت غیر حاضری مداومشان محروم امتحان شدهاند، در برابر پرداخت پول دوباره شامل امتحان میشوند.
این موارد نمونههای آشکار فساد اداری و تجاریسازی تحصیلات عالی در افغانستان است که روند آموزش را بهشدت آسیبزده است. وقتی در مراکز آموزش تحصیلات عالی کشور دانشجویان در برابر پرداخت پول، بتوانند از نوشتن پایاننامه معاف شوند، چگونه میتوان انتظار داشت که چنین نیروی بتواند بهعنوان محرکه توسعه و پیشرفت در جامعه باشد.
بنابراین تحصیلات عالی و نیروی انسانی دانشآموخته در یک کشور میتواند زمانی مثمر ثمر واقع شود که بهصورت درست و با در نظر داشت اقتضاات زمانی به فراگیری علوم مدرن پرداخته باشند؛ اما وقتی این نیروی انسانی موسوم به دانشآموختگان با استفاده از روشهای فساد اداری، تحصیلات عالیه خود را سپری کرده باشند، این موضوع نهتنها موجب قدرتمندی و امید پیشرفت در جامعه نخواهد بود بلکه بهعنوان مانع دست و پاگیر در ادارات دولتی و حیات جمعی عمل خواهد کرد زیرا آنها از مهارت و توانایی کافی در راستای خدمت گذاری برخوردار نیستند و آنها با استفاده از فساد اداری چنین روندی را طی کردهاند که درنتیجه آنها موجب فربهشدن چرخه فساد اداری در کشور خواهند شد.

دیدگاه شما