صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انگیزه‌ها و پیامدهای تشدید تنش میان ایالات متحده و ایران

-

انگیزه‌ها و پیامدهای تشدید تنش میان ایالات متحده و ایران

پس از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در اثر حمله آمریکا، ایران ایالات متحده را تهدید به انتقام کرد و دو روز بعد انتقام خود را عملی ساخت. سپاه پاسداران مدعی است که با شلیک 22 موشک بر پایگاههای نظامی ایالات متحده در عین الاسد و اربیل، 80 نفر را برای انتقام از خون سلیمانی کشتهاند. هرچند ایالات متحده تا کنون کشتهشدن نیروهای آمریکایی را در این پایگاهها رد نمودهاند و شواهدی مبنی بر کشته شدن فردی در این حملات موشکی ایران، وجود ندارد. به هر حال، حتا نفس اقدام سریع به انتقام و شلیک 22 موشک به صورت مستقیم از خاک ایران به پایگاههای ایالات متحده در عراق، ایران را به لحاظ سیاسی، در موقعیت بهتر از یک هفته پیش قرار داده و ایالات متحده در پیچ دشواری قرار گرفته است.
پرسش آن است که عامل یا انگیزهی تشدید تنش میان ایالات متحده و ایران در این حد و نیز پیامدهای این تشدید تنش برای منطقه چه خواهد بود؟ در ارتباط با انگیزهی تشدید تنش از سوی ایالات متحده که با کشتن سلیمانی و معاون حشد شعبی عراق آغاز شد، چند عامل ذیل دخیل بوده است:
1. کمپین پیشاانتخاباتی: تقلای ترامپ برای کسب اعتبار در انتخابات ریاست‏جمهوری پیش‏رو، یکی از عواملی است که او را وادار به چنین اقدام ماجراجویانه کرده است.
2. فرآیند استیضاح ترامپ: نکتهی دیگری که باز با مسأله انتخابات ریاست‏جمهوری ایالات‏متحده بیارتباط نیست، مسأله و فرایند استیضاح ترامپ از سوی کنگره است. تکمیل فرایند استیضاح ترامپ، میتواند بر شانس وی در انتخابات بسیار تأثیر منفی در حد باخت انتخابات، بر جای بگذارد. جنگ کنترلشده، میتواند این فرآیند را عملا منتفی سازد یا در حدی به تأخیر اندازد که پیش از انتخابات تکمیل این فرآیند عملی نگردد.
3. منافع شخصی و تجاری ترامپ. یقینا، تشدید بحران (البته کنترلشده) در خاورمیانه به افزایش قیمت نفت منجر خواهد شد. اما ایالات متحده برای چندین سال ذخیره نفتی دارد و از این ناحیه متضرر نخواهد شد، اما فروش تولیدات نظامی آمریکا چندین برابر خواهد شد. ترامپ در فروش تولیدات نظامی ایالات متحده، منافع شخصی دارد.
4. لابی صهیونیستی: لابی فعال صهیونیستی نیز در ایالات متحده از کشاندن پای ایالات متحده به جنگ با ایران سود خواهد برد و بنابراین، حاضر به حمایت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده در این زمینه خواد بود.
اما پیامدهای جنگ هم برای ایالات متحده و هم ایران و بلکه کل منطقه، ویرانگر خواهد بود. حال، احتمال تداوم و تشدید بحران و جنگ تمام عیار تا چه اندازه محتمل است؟ ممکن است تنش جاری تا حدودی اوج گیرد، اما با توجه به برخی فاکتورها در محاسبات سیاسی و اقتصادی دو طرف و با عنایت به عوامل ساختاری در سیاست هردو کشور، بعید به نظر میرسد که تنشهای روبه فزونی، به یک جنگ تمام عیار میان ایالات متحده و ایران منتهی شود. 
پاسخ ایران به جنگ، بیش از آنکه اعلام جنگ علیه آمریکا باشد، با دو انگیزه انجام شده است: نخست، انگیزه و هدف کلان که عبارت است از تلاش برای محدودیت حضور ایالات متحده در خاورمیانه، و دوم، انگیزه آنی که نیاز به پاسخ به افکار عمومی در داخل ایران نسبت به کشته شدن سلیمانی بود. از همان آغاز مشخص بود که ایران تلاش میکند اقدام ایالات متحده را بیپاسخ نگذارد و این انتقام در حد تحرکات معطوف به ضربه زدن به منافع، مراکز و نیروهای آمریکایی در منطقه و ز مینگیر ساختن آنان در خاورمیانه باشد، اما هرگز به فکر رویارویی تمام عیار با ایالات متحده نبوده است.
تا کنون، تشدید تنش تا حدودی به نفع ایران تمام شده است. البته ترامپ نیز به رغم کوتاه آمدن از تهدیدهایی سه روز پیش خود، منفعت خود را از ماجراجویی اخیر برده است. هرچند ترامپ در بیانیه خود پس از حملات موشکی ایران، رویکرد صلحجویانه را در پیش گرفت و از لحن تهدیدآمیز قبلی که از امکان حمله بر 52 هدف در داخل ایران، صحبت کرده بود، فاصله گرفت، با این حال، کشتن سلیمانی برای اهداف انتخاباتی او میتواند یک کمپین مفیدی تلقی شود.  
از سوی دیگر، حمله ایران به پایگاههای ایالات متحده در عراق، نبض سیاست در عراق را تا حدودی به نفع ایران برگردانده است. حمله ایران به پایگاههای آمریکا با اطلاع قبلی به دولت عراق انجام شده و دولت عراق نیز بر خلاف موضعش در قبال کشته شدن سلیمانی و معاون حشد شعبی، نسبت به حملهی ایران اعتراضی نکرده است. آیتالله سیستانی رهبر مذهبی عراق نیز که به لحاظ سیاسی نماینده طیف فکری نجف است و با نوع تفکر سیاسی قم فاصله داشته است، پس از کشته شدن سلیمانی، به رهبر ایران پیام تسلیت فرستاد و از سلیمانی به عنوان سردار عالیقدر و شهید عالیمقام نام برد و از نقش کمنظیر او در پیکار با عناصر داعش در عراق یاد کرد.
روابط تنشآلود کنونی ایالات متحده و ایران به کدام سو خواهد رفت و برای منطقه چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟ چنانکه اشاره شد، هیچ یک از دو طرف، هرگز به سمت یک جنگ تمام عیار تمایل پیدا نخواهند کرد. از یک سو، جنگ تمام عیار میان ایالات متحده و ایران، بیتردید ضربات سنگین و غیر قابل وصفی را بر ایران وارد خواهد ساخت. اما از سوی دیگر، این جنگ ضربات سنگینی بر اقتصاد ایالات متحده نیز وارد خواهد کرد. ایران نیز با توجه به محدودیتهای ایالات متحده و احتمال برآورد هزینههای سنگین جنگ با ایران برای آمریکا، تا حد زیادی اطمینان دارد که آمریکا با ایران وارد جنگ تمام عیار نخواهد شد. به جز هزینههای انسانی و مالی ایالات متحده در عراق و سوریه، بیست سال است که این کشور قادر به رهاسازی خویش از جنگ افغانستان نبوده است. تنها جنگ افغانستان علاوه بر هزینههای انسانی فراوان، تا کنون در حدود یک تریلیون دالر هزینه بر آمریکا تحمیل کرده است.
در چنین وضعیتی، وارد شدن در یک جنگی که به مراتب پرهزینهتر از جنگ در افغانستان، عراق و سوریه است، به لحاظ اقتصادی برای آمریکا امر ساده و سبکی نیست. در جنگ با ایران، ایالات متحده با گروهی مانند طالبان یا دولت صدام حسین یا گروه داعش طرف نیست، با یک دولتی مسلح با تسلیحات وسیع و دارندهی موشکهای بالستیک با برد در مقیاس 2000 کیلومتر مواجه است. در عین آنکه به لحاظ ایدئولوژیک، انگیزههای ایدئولوژیک جهاد با آمریکا در جمهوری اسلامی ایران ضعیفتر از ایدئولوژی دیگر اشکال اسلام سیاسی در خاورمیانه نیست.
هرچند ترامپ به عنوان فرد غیرقابل پیشبینی شناخته میشود که هر اقدامی از سوی او محتمل است، اما نباید از یاد ببریم که ترامپ در ساختار سیاسی ایالات متحده، یک کارگزار از میان کارگزاران متعدد است و با برخی موانع ساختاری برای پیشبرد اهداف و تعقیب رویکرد خود مواجه است. به رغم حضور برخی کارگزاران متمایل به جنگ مانند پومپئو در کنار ترامپ، مخالفان جنگ نیز در ایالات متحده کم نیستند. افکار عمومی ایالات متحده پذیرای یک درگیری دیگری با یک کشور دیگر نیستند. علاوه بر بسیاری از اعضای سنا، در مواردی حتا پنتاگون با رویکرد ماجراجویانهی شخص ترامپ همسویی چندانی نداشته است. محاسبات اقتصادی ترامپ به عنوان یک تاجر و شخصیت واقعگرا، نیز اجازه ریسک حمله به ایران با یک هزینهی بسیار گزاف را نخواهد داد. اما تنش کنترلشده، ضمن هزینههای کمتری که بر ایالات متحده تحمیل میکند، به لحاظ شخصی نیز منافع تجاری ترامپ را تأمین خواهد کرد. همچنین، متحدان اروپایی ایالات متحده نیز هرگز راضی به باز شدن یک جبهه جدید جنگ نیستند.
علاوه بر این، اظهارات میچ مککانل، رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا، مبنی بر داشتن قدرتِ نشان دادن خویشتنداری از سوی آمریکا و نیز اشاره به پیشرفتهای چشمگیر ایران در ساخت موشکهای بالستیک، نشان میدهد که حتا در میان جمهوریخواهان تمایل زیادی برای جنگ با ایران وجود ندارد. لیندزی گراهام، یک سناتور ارشد دیگر جمهوریخواه، نیز گفته است که از نظر او «تلافی به صرف تلافی در حال حاضر لازم نیست». در عوض آمریکا باید اهداف استراتژیکش در ارتباط با ایران را دنبال کند. گراهام گفته هدف آمریکا این است که ایران «دیگر بزرگترین کشور حامی تروریسم نباشد. توسعه برنامه موشکی بالستیک را، که ثبات منطقه را به خطر میاندازد، متوقف کند. برای توافقی هستهای مذاکره کند که به ایران انرژی هستهای میدهد اما راه رسیدن به بمب را میبندد». به گفته او، «کارزار فشار حداکثری، با یک جزء نظامی معتبر نه تنها کار میکند که بهترین راه رسیدن به اهداف ما است».
به هر حال، تنشها از سوی دو طرف هرگز به رویارویی مستقیم و جنگ تمام عیار میان دو کشور منتهی نخواهد شد. جنگ مستقیم در صورتی اتفاق خواهد افتاد که ایالات متحده به اهدافی در داخل ایران حمله کند و در این صورت، ایران نیز یقینا به حمله واکنشی به اسرائیل و پایگاههای دیگر آمریکا در کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس حمله خواهد نمود. نتیجهی این فرآیند، شعلهور شدن آتش در کل منطقه و اوج گرفتن بحران فراگیر در خاورمیانه خواهد بود. از جمله، بعید نیست که با ضربات احتمالیای که بر اسرائیل وارد میشود، گروههای سلفی عرب به یمن زمینهای که ناخواسته از سوی ایران برای شان فراهم میشود، در اسرائیل لانه گزینند، همان زمینهای که ناخواسته توسط حمله آمریکا به عراق برای جمهوری اسلامی ایران فراهم شد.
اما با توجه به دلایلی که قبلا اشاره شد، خیلی بعید است که تنشها میان دو کشور به رویارویی مستقیم منتهی شود، اما تنشها به شکل ذیل تداوم خواهد یافت: ایالات متحده با وضع تحریمهای جدید، تهدید نظامی مداوم نسبت به ایران و تلاش برای ایجاد محدودیت در برابر حضور ایران در عراق و سوریه از جمله با تحریک جامعه اهلسنت علیه کارگزاران شیعی عراق و سوریه و تأکید بر پیوند آنان با ایران، تلاش خواهد نمود فشارهای خود را به حداکثر برساند. ایران نیز تلاش خواهد کرد تا از تمام ظرفیتهای خود برای به چالش کشیدن حضور ایالات متحده در منطقه (به خصوص عراق، سوریه و افغانستان) استفاده کند. جنگ نیابتی همچنان ادامه خواهد داشت و تداوم این جنگ نیابتی، چالش مداوم برای کشورهای منطقه و همسایگان ایران (افغانستان، عراق و سوریه) خواهد بود و بر تداوم بحران در این سه کشور تأثیر غیرقابل انکار خواهد داشت.

دیدگاه شما