صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نظام واحد و موضع‌گیری‌های دوگانه

-

نظام واحد و موضع‌گیری‌های دوگانه

تضادهای سیاسی در نظامهای دموکراتیک و کشورهای چند ملیتی یک امر طبیعی و معمول میباشد، جریانهای سیاسی و ائتلافهای بزرگ، با توجه به مقتضیات منافع ملی شان در سطح کلان و خرد، رویکردهایی را اتخاذ مینمایند که به صورت درست و حساب شده در یک طرح مدون در سطح ملی ارائه میگردد؛ سپس با توجه به نقدهایی که از جانب مخالفین سیاسی متوجه میگردد، خبرهها و متخصصین امور با حضور رسانهها از آن دفاع مینمایند تا قناعت شهروندان اعم از مخالف و موافق را در ارتباط به آن حاصل نمایند. در کشورهای توسعه یافته، اغلب دیدگاهها و نظریات سیاسی پیرامون اصلاحات و مشکلات در نظام، به صورت مبنایی مورد بحث و نقد قرار میگیرد. در چنین کشورها، افراد، کمتر مورد انتقاد و هجمه قرار میگیرند، آنچه که به آنان اهمیت دارد، مبنای عملکردها و مباحث ساختاری میباشد، در واقع عموم سیاسیون باورمند به توسعه و ترقی کشورشان هستند، قانون به عنوان یگانه منبع تعیین تکلیف، مورد استناد قرار گرفته و در مطابقت به آن هر جریان سیاسی نقشهی بهبود وضعیت را ارائه میدهند؛ اپوزیسیون سیاسی دولت در همکاری با حکومت جهت بهبود اوضاع طرح و برنامههای عملی روی دست دارند و ذره ذره اعمال و رفتار دولتمردان را مورد واکاوی و مداقه قرار میدهند که در صورت بروز خطا و اشتباه از جانب دولتمردان، رهنماییهای سازنده به آنان پیشکش مینمایند، تمثیل دموکراسی و احترام به منافع ملی را عملا به تصویر میکشند.
در افغانستان اگر عملکردهای اپوزیسیون و جهتهای سیاسی را در نظر بگیریم، تفاوت فاحش در عمل و گفتار شان مشاهده میگردد، منافع شخصی نسبت به منافع ملی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، نقدها غیر سازنده است و بیشتر صبغه عقده گشایی را در خود حمل میکند. در پروسه صلحی که مدت یکسال است بیشتر از زمانهای قبل مورد پیگیری قرار گرفته است رویکردهای متعارض و متناقض را شاهد هستیم، بیشتر سیاسیون و جریانها، به هدف دستیابی به ثروت و قدرت موضع اتخاذ مینمایند، منافع ملی شاید در درجه آخر مفکوره شان قرار داشته باشد تا چندی قبل، عملکردها در قبال صلح با ادعاهای وطن دوستی کاملا در تضاد بود، سیاسیون در همگامی با طالبان به این پروسه چشم دوخته بودند؛ اما در گفتارشان به ابهام و کلی گویی رو می آوردند، بعد از سپری شدن مدت یک سال سیاسیون کابل نشین این بار موضعگیری های شان در قبال نحوه پیشبرد پروسه صلح را با وضاحت بیشتر اتخاذ نمودند، دو جناح عمده سیاسی که در یک سوی آن، رئیس جمهور غنی قرار دارد و جانب دیگر آن عبدالله عبدالله با ائتلاف آقای کرزی میباشند. کش و گیر بر سر آغاز این پروسه را بیش از قبل تشدید نموده اند، هر یکی از این جناحها روایتهای متفاوتی در قبال آغاز مذاکرات صلح دارند، تیم آقای غنی که هم اکنون در رأس حکومت قرار دارند آغاز مذاکرات صلح را با پیش شرط تحقق آتش بس عملی میدانند.
جناح سیاسی رئیس جمهور غنی که مدعی است آغازگر این پروسه میباشند یکسال قبل طرحی را تدوین نموده بود که کلیات و نقشهی راه صلح را در آن گنجانیده بودند و در کنفرانسهای بین المللی به حضور نمایندگان کشورها بیان نمود که از آن زمان به بعد مورد حمایت دنیا قرار گرفت و این پروسه توسط نماینده ویژه ایالات متحده وارد فاز عملی شد، جریان سیاسی رئیس جمهور غنی باورمند است که به جز از رهبران طالبان تمام شبه نظامیان و فرماندهان جنگی آنان با پروسه صلح موافق اند؛ زیرا آتش بس یک روزه که نزدیک به دوسال قبل برقرار شد، شبه نظامیان و فرماندهان طالبان، با شور و اشتیاق وارد شهرها گردید، در کنار مردم افغانستان و سربازان دولتی عکس یادگاری گرفته و همدیگر را در آغوش کشیدند که این بیانگر روحیه مثبت آنان در قبال صلح و ثبات میباشد؛ اما به گفته آقای غنی که رهبران آنان هر کدام سه الی چارتا زن دارند و در عیش و عشرت به سر میبرند، به همین دلیل است که پروای صلح و ثبات مردم افغانستان را ندارند.
جریان سیاسی آقای غنی که هم اکنون از لحاظ امکانات حکومتی و مشروعیت قانونی موقعیت برتر نسبت به رقبای سیاسی اش دارد، هرگونه آغاز مذاکرات را با تحقق آتش بس ممکن میدانند؛ زیرا نمیتوان که هم بر سر میز مذاکرات صلح دورهم نشست و هم جنگ و خونریزی ادامه داشته باشد، به گفتهی رئیس جمهور غنی این دو متضاد با هم قابل جمع نیستند، هر زمانی که آتش بس محقق گردد گفتگوهای صلح نتیجهی قابل ملاحظه نیز در پی دارد.
اما جناح رقیب آقای غنی که متشکل از تیمهای سیاسی عبدالله و کرزی میباشد روایت دیگری از آغاز این پروسه دارند، آنان برخلاف آقای غنی، آغاز مذاکرات صلح را بدون پیش شرط اعلان نمودند، چند روز قبل آقای عبدالله از طریق یکی از تلویزیونها اعلان نمود که آغاز مذاکرات صلح، بدون پیش شرط مورد قبول جریان سیاسی ایشان است، وی در ادامه افزود که پیش شرط در شرایط کنونی باعث تعلل و عقب ماندگی این پروسه میگردد؛ لذا هرچه سریعتر بدون پیش شرط باید آغاز گردد؛ لذا با توجه به این دو روایت متناقض از آدرس دو جریان سیاسی، به نظر میرسد که تیم رئیس جمهور غنی از آدرس دولت افغانستان حرف عملی و موثر تر در این زمینه دارد؛ زیرا اگر آتش بس برقرار نگردد، امکان تحقق صلح در حالت خصمانه و درگیری به دور از انتظار میباشد، عقلانیت سیاسی نیز چنین ایجاب مینماید که همزمانی جنگ و گفتگوهای صلح غیر قابل جمع میباشد؛ لذا فقط با وجود آتش بس، میتوان به این پروسه جنبه عملی بخشید.
بنا بر این بخاطر بقا و تداوم نظام و حفظ اقتدار و پرستیژ افغانستان، ایجاب مینماید که شخصیتها و جریانهای سیاسی عقدهها و اغراض شخصی را کنار گذاشته و همگی زیر چتر واحد در این مقطع حساس، همانند یک کتله واحد و منسجم تحت پرچم سه رنگ کشور جمع گردیده و نگذارند که پرچم سفید طالبان بر سرنوشت مذاکرات تفوق یابد، تا کنون که طالبان در این مذاکرات رویکرد تهاجمی توأم با شرط و شرایط عجیب اتخاذ نموده اند، ریشهی آن به شقاق سیاسی و عدم اتحاد سیاسیون کابل نشین ختم میشود، آنان ضعفهای سران نظام را درست محاسبه نموده اند و با درنظرداشت آن، شرط شان را از طریق آقای خلیلزاد به کابل منتقل مینمایند. طبیعی است که نمیتوان از نماینده ایالات متحده انتظار داشت تا لقمهی آماده در دهان سیاسیون گذاشت و در راستای دفاع از نظام و دستاوردهای آن، چشم و گوش را متوجه ایشان نمود؛ هم اکنون ایالات متحده همانند دولت افغانستان یکی از طرفهای مذاکرات صلح با طالبان است، نماینده این کشور اگر بتواند در این گفتگوها، به منافع ملی خودشان اولویت بخشیده و از آن دفاع نماید وظیفه اش را انجام داده است، آمریکا از زمان حکومت آقای اوباما تا کنون بارها گفته است در صورتی که طالبان از جمع تروریستهای جهانی انفصال نموده و روابط شان با القاعده را قطع نماید این کشور با آنان مشکلی نخواهد داشت، هم اکنون نیز موضع آمریکا در این امر تغییر نیافته است؛ لذا افغانها باید یک دست و همنوا نقشهی راه خودشان در این پروسه را تعقیب نموده و از جامعه جهانی خواستار حمایت از آن باشند، شقاق و چند دستگی از آدرس واحد یک نظام سیاسی، مسیر صلح را به ناکجا آباد منتهی خواهد ساخت.

دیدگاه شما