صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جای خالی اپوزیسیون برنامه محوردرفضای سیاسی افغانستان

-

جای خالی اپوزیسیون برنامه محوردرفضای سیاسی افغانستان

حکومت و اپوزیسیون دو مقولهی مهم در نظامهای دموکراتیک است که مباحث تئوریک مربوط به نحوه حکومتداری و عوامل اصلاح کننده و بازدارندهی خودکامگی حکومتها فصلهای مهم مربوط به حوزه سیاست را در بر میگیرد که هر کدام به صورت موردی مباحث تخصصی خود را بر میتابد، لذا در سطح کلان، حکومت به عنوان یک نهاد اجرائیه است که زعیمان آن توسط انتخاب اکثریت، مسئولیت زمام امور کشور را در چارچوب قوانین و مقررات عهده دار میباشند، اپوزیسیون نیز به عنوان یک سازمان غیر حکومتی است که توسط یک حزب یا چندین حزب سیاسی حول محور حراست از منافع ملی شکل گرفته است که ناظر بر اعمال و کارکردهای قانونی حکومت میباشد در صورتی که حکومت گامهای فراقانونی و یا اقدامات مغایر با قانون داشته باشد اپوزیسیون به عنوان نهاد ناظر، انتقادات قانونی را متوجه مجریان امور میسازد و طرح بدیل در برابر خطاهای مبنایی ارائه میدهد که با وجود چنین نهاد، حکومتها کمتر دستخوش خطا و قانون شکنی میگردد، لذا حکومت و اپوزیسیون در قاموس گفتمان دموکراتیک دو روی یک سکه اند که اگر یک جانب آن در نظام موجود نباشد همانند سکهی که نقش خود را از دست داده باشد کم اثر و بی ارزش جلوه میکند.
افغانستان به عنوان کشوری که دو دهه است در جادهی دموکراسی مسیر میپیماید از داشتن اپوزیسیون برنامه محور و متعهد تهی بوده است، در کشور ما طرز نگاهها به سیاست و حکومت خارج از قاعده و عرف دموکراتیک است در این کشور همگی به دنبال سهم داشتن در بدنه دولت میباشد، در فصول انتخاباتی تکتها به گونهی شکل میگیرد که در فقدان برنامههای استراتژیک و راهبردی حول منافع کوتاه مدت که رسیدن به قدرت است متمرکز میگردند در واقع آنچه که اعضای یک جریان سیاسی را به هم وصل میسازد، رسیدن به منافع اولیه و پیش پا افتاده است نه ایده و برنامههای استراتژیک که باعث رقم خوردن مسیر فکری میشود، تمام هم و غم سیاسیون دستیابی به کشتی قدرت میباشد که به همین دلیل تیم شکست خوردهی انتخابات نمیتواند شکست را پذیرفته و به قانون تمکین نماید، اکثرا آهنگ برندگی مینوازند، همینکه بعد از چند مدت جار و جنجالهای انتخاباتی به بدنه قدرت راه یافتند تا پنج سال آینده نیز کدام برنامه و استراتژی جهت تحکیم پایههای نظام و اقدامات در راستای دولتسازی مدرن صورت نمیگیرد، حکومت که با عناوین گوناگون تحت عنوانی که مفهوم «اشتراکی» را افاده نماید لنگ لنگان تا ختم موعد قانونی به پیش میرود که در انتخابات بعدی باز همان قضیه مجددا تکرار میگردد.
بنا بر این قبل از اینکه ما به سیاست و حکومت از زاویه منافع شخصی بنگریم سطح دیدگاه مان را به قلههای رفیع سیاست و به مسیرهای دورتر متمرکز سازیم، ممکن است در یک دور انتخاباتی تعدادی از سیاسیون از بدنه قدرت دور بمانند؛ اما با احترام گذاشتن به قانون در نهادینه سازی فرهنگ برد و باخت انتخاباتی باید قدم گذاشت، در پنج سال دوری از قدرت حکومتی میتوان کارهای بنیادی که تا هنوز به عنوان اپوزیسیون کسی انجام نداده است به آن مبادرت ورزید، کارهایی که هم اکنون باید توسط اپوزیسیون انجام گیرد که در هیچ مقطع زمانی دو دهه اخیر انجام نگرفته است عبارت اند از نقدهای سازنده از عملکردهای حکومت در سطوح مختلف، تهداب گزاری برنامههای صلح با حمایت مردم، نظارت واقع بینانه از قانون شکنی مقامات حکومتی و در خواست اصلاح و مجازات آنان در چارچوب قانون، طرح نحوه مصارف بودجه و پیشکش نمودن اعمار و بازسازی زیربناهایی که به اقتصاد و توسعه کشور نقش دارند، در کل انتقاد از شیوههای منسوخ و فرسودهی مولفههای حکومت داری با ارائه طرحهای روز آمد و مهمتر از همه نهادینه سازی پذیرش شکست در انتخابات از کارهای انجام نیافتهی استراتژیک است که تاوان آن را ملت به مدت طولانی روی دوش حمل خواهد کرد، موارد یاد شدهی فوق، مهمتر از چسپسدن به بدنه قدرت میباشد که راه را برای نسلهای جدید حکومت و سیاست هموار ساخته و ما را از مرحله تمرین دموکراسی به مرحله نهادینه سازی دموکراسی عبور میدهد.
طی دو دهه حاکمیت دموکراسی، تمثیل از اپوزیسیون ، صرفا در دوران آخر حکومتداری آقای کرزی به تحقق پیوست، در آن زمان که آقای عبدالله نتیجه انتخابات را به آقای کرزی واگزار نمود، بنا به دلایلی جایگاه اپوزیسیون را اختیار نمود؛ اما آنچنان که شایسته جایگاه واقعی این نهاد باشد نتوانست ظاهر شود، نظارت و بازدارندگی ایشان در امور مربوط به حکومت در حد ادعاهای فاقد سند و مدرک و در فقدان طرح و برنامهی اصلاحی صورت میگرفت، اظهاراتی که به باور شان «انتقاد» بود که از جانب ایشان متوجه حکومت وقت میگردید، اکثرا « اتهام و توهین» بود تا ارائهی نقد و برنامه، چنانچه اظهارات ایشان تا کنون در بایگانی رسانهها موجود است که حکومت را « دروغگو» و بی حیثیت خطاب مینمود؛ اما در مقابل، هیچگونه طرح اصلاحی که چشم انداز آینده را روشن سازد توسط ایشان ارائه نگردید، از آن زمان به بعد تا کنون اپوزیسیون در بازار سیاسی افغانستان نتوانسته است عرض اندام نماید. اکثر احزابی که هم اکنون بلا تکلیف اند نیم نگاهی به اشتراک در بدنه قدرت دوخته اند تا هرکدام از آدرس متحدین شان به سهم قابل ملاحظهی دست یابند، آن عدهی هم که از امتیازات قدرت چیزی را عاید نگردیدند سودای اختیار نمودن جایگاه اپوزیسیون را در سر ندارند عده‌‎ی هم که در صدد کسب این جایگاه هستند از کار ویژههای آن نا آگاه و بی بهره اند و دموکراسی برای شان تازگی دارد، نظیر حزب اسلامی آقای حکمتیار که اخیرا از حکومت خواسته بود این حزب را «به عنوان اپوزیسیون به رسمیت بشناسد» در حالیکه اپوزیسیون جایگاهی نیست که توسط حکومت بخشیده شود بلکه یک جریان سیاسی با ارائه برنامه و راهکار این سمت را اختیار مینماید، اصطلاح «رسمیت از جانب حکومت » در قاموس اپوزیسیون نمیگنجد.
لازم است که نسل جوان و تحصیل یافتهی افغانستان که اکثرا خود را میراثدار نظام و اصلاح کنندهگان روشهای غلط حکومتداری میدانند و همیشه شعارهای پر زرق و برق را در این مورد یدک میکشند، باید به این مهم توجه نمایند، گذراندن این دور در فقدان اپوزیسیون، کشور را در حالت رکود و واپس گرایی سوق میدهد، هم اکنون سیل انتقادها در فضای مجازی و رسانهها بر علیه حکومت زبانه میکشد، نسل امروز با استفاده از موقعیت پیش آمده قلم و قدم شان را به سمت اپوزیسیون مسئول حرکت دهند، انتقادهایی که هم اکنون متوجه حکومت و مسئولین است با گردهمایی جوانان حول محور اپوزیسیون رسمی، به مرور زمان تبدیل به ارائه راهکار و شیوه خواهد شد، وقتیکه این نسل از هم اکنون در عرصه سیاست به صورت مستقلانه گام بگذارند شعاع وجود شان در برهههای زمانی متفاوت در تصمیمگیری های خرد و کلان سیاسی ملموس خواهد شد ابتکار عمل از نسل قبلی به دست جوانان می افتد و آنچه که تا کنون به عنوان شعارها و انتقادهای غیر مسئولانه سر داده میشد منسجم و نظام مند گردیده و طرح بدیل در برابر هر انتقاد ارائه خواهد گردید، اگر اقدام در این راستا صورت نگیرد جوانان همچنان در حاشیهی سیاست و دنبالهرو رهبران قبلی خواهد ماند که در تداوم آن آقا زادهها نسل بعدی را نیز مدیریت خواهند کرد، نظام سیاسی نیز از فقدان ابتکارات جوانان ضررهای نا خواسته متقبل میگردد که در نتیجه طرز نگاه به نظام سیاسی همانند رهبران کنونی پروژهی و کوتاه مدت خواهد بود که این روش منسوخ و شرم آور نمیتواند مسیر سیاستهای واقعی را به روی ما بگشاید.

دیدگاه شما