صفحه نخست » مقالات » افغانستان در مسیر اقتصاد آموزش (قسمت دوم)
افغانستان در مسیر اقتصاد آموزش (قسمت دوم)
- محمد داوود محمدی
در قسمت قبل به تعریف و ارتباط موضوع آموزش با اقتصاد کشور و جامعه افغانستان پرداختیم. در ادامه به ارتباط موضوع آموزش با توسعه اقتصادی جامعه خواهیم پرداخت.
آموزش و توسعه اقتصادی افغانستان
رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی هر دو درگیر افزایش درآمد سرانه هستند. اگرچه توسعه بدون افزایش درآمد سرانه امکانپذیر نیست، اما مفهومیبیش از افزایش درآمدهاست. به عبارت دیگر، توسعه مفهوم کامل تری از رشد است. ایجاد و توسعه فرصتهای آموزشی در تمام سطوح اولین گام برای توسعه پایدار در آینده است.
آموزش از پنج روشهای زیر باعث ایجاد مقدمات توسعه در کشور می شود.
اول: گسترش آموزش به مردم کمک میکند تا رفتار و افکار بسته خود را کنار گذاشته و با به کار بردن اصول اخلاقی، عادات و رسوم اجتماعی و ارزشهای انسانی به جهان واقعی نزدیک تر شوند. آموزش باعث ترویج رضایتمندی در میان تمام بخشهای جامعه میشود. به علاوه افزایش دانش مردم، افزایش توانایی جمع آوری و تحلیل اطلاعات و آماده کردن منابع انسانی برای پاسخ مناسب به چالشهای پیشروی جامعه انسانی، تحرک اجتماعی را افزایش داده و به افزایش نوآوری و خطرپذیری مردم کمک میکند. از این رو موجب افزایش فعالیتهای اجتماعی-اقتصادی گشته و توسعه ملی را سرعت میبخشد.
دوم: آموزش با باورهای نادرست فرهنگی و اجتماعی و خرافات بی پایه و اساس مردم که سبب عقب افتادگی اقتصادی جوامع میشود، مبارزه می کند. با آموزش، مردم به طور قابل توجهی به چگونگی زندگی اقتصادی در عصر جدید و فضای جدید کسب و کار در دنیا آشنا می شوند و تلاش می کنند که خود را به این سمت و سو بکشانند.
سوم: ایجاد نیروی کار مولدتر و تقویت و افزایش دانش و مهارتهایی که تولید را افزایش میدهند.
چهارم: ایجاد طبقهای از افراد تحصیلکرده برای پر کردن موقعیتهای خالی در خدمات دولتی، شرکتهای عمومی، حرفهها و کسب و کارهای خصوصی
پنجم: ایجاد اشتغال و فرصتهای کسب درآمد برای معلمان، مدرسه سازان و کارگران ساختمانی، چاپ کتابهای درسی، تولید پوشاک مدارس و غیره؛
بنابراین آموزش در افغانستان، انتقال از جوامع سنتی به مدرن را که بر پایه دانش فنی و علمیدقیق استوار ست، را کمک میکند. با توجه به موارد بالا می توان به راحتی اثر آموزش بر اقتصاد و آینده توسعه جامعه را متوجه شد. مردم کشور ما، بسیار دانش دوست و با فرهنگ دیرینه علم محوری آشنا هستند. امروزه نیز علاقه بسیاری به کشب علم برای رهایی از عقب ماندگی و توسعه دارند.
آموزش و سرمایه انسانی کارآمد در افغانستان( کیفیت نیروی کار)
شاخص بعدی ارتباط آموزش با اقتصاد، افزایش در کیفیت نیروی کار حاصل از آموزش است. اصطلاح نیروی کار به اشخاصی اشاره دارد که قادر به انجام کار هستند. بخشی از جمعیت هر کشوری بسیار جوان یا بسیار مسن هستند که به عنوان نیروی کار شاغل در نظر گرفته نمیشوند. برای نمونه، افراد زیر ۱۵ سال و بالای ۶۵ سال به عنوان گروه سنی شاغل در نظر گرفته نمیشوند. دانشآموزان نیز جزو این گروه قرار میگیرند. مابقی جمعیت نیروی کار کشور را تشکیل میدهند. با این وجود همه نیروی کار ممکن است به تولید ناخالص داخلی کمک نکنند مانند کسانی که بیکار میمانند یا تمایلی به کار ندارند یا در بخش شغلهای خانگی مشغول به کار هستند. پس میتوان گفت که کل نیروی کار به نسبتی از جمعیت زن و مرد بستگی دارد که برای کار مناسب هستند یا تمایل به کار دارد.
سهم جمعیت شاغل در فرآیند تولید نه تنها به مقدار آن بلکه به کیفیت کاری که انجام میدهند، میزان تلاش آنها در کارشان و کارآیی آنها بستگی دارد. کیفیت نیروی کار به صورت گستردهای به دو عامل بستگی دارد:
وضعیت فیزیکی و نگرش مثبت فرد؛ و ماهیت و سطح آموزش.
آموزش و بالارفتن بهرهوری در جامعه افغانستان
اقتصاد و زندگی مردم جامعه ما هنوز سنتی است. آموزش در جامعه در بلند مدت می تواند باعث تغییرات روشی در نوع زندگی مردم و عادتها و رفتارهای اجتماعی شود. همچنین در اقتصاد مثلا در اقتصاد کشاورزی باعث استفاده از روشهایی برای افزایش محصولات و روش نگهداری طولانی تر یا حمل و نقل بهتر، بسته بندی زیباتر و... و در نهایت باعث افزایش بهره وری کل محصول خواهد شد.
همچنین سرمایهگذاری در پژوهش از طریق نوآوری و بهبود روشهای تولید و سیاستهای جدید تکنولوژیکی بر بهرهوری تاثیر مثبت میگذارد و فرصتهای تازه برای سرمایه گذاری و ایجاد شغل به وجود میآورد و درآمد افراد را افزایش میدهد. در حالی که هزینه آموزش ابتدایی نسبت به سطوح دیگر آموزش ها خیلی پایین است، معمولا نسبت بازدهی برای آموزش ابتدایی برای بیشتر کشورها بسیار بالا تخمین زده شدهاست. به طور مشابه آموزش فنی، تخصصی، مدیریتی و آموزشی ضمن خدمت به طور معنا داری با بهرهوری در ارتباط است. در کشورهایی ما که بخش ابتدایی خیلی وسیع است، توسعه آموزش کشاورزی و دورههای دیگر به مدیریت آب، بارور کردن خاک، حشرهزدایی، و گونههای جدید دانه، به کارگیری الگوی چند محصولی و غیره بی نهایت بر افزایش بهرهوری و تولید کشاورزی تاثیر گذاشته است. بنابراین آموزش، بهرهوری منابع انسانی را بهبود میبخشد و از این رو کیفیت زندگی را در مجموع افزایش میدهد.
افزایش رضایت کار و سطح زندگی مردم افغانستان
نکته بعدی ارتباط آموزش با اقتصاد، رضایت از زندگی فردی و زندگی شغلی است. بازدهی غیر پولی حاصل از آموزش در دوران زندگی به دانش آموختگان تعلق میگیرد که به منافع مصرفی آموزش مشهور است. علاوه بر این منافع نه تنها شامل رضایت حاصل از بازدهی غیر پولی است که دانشآموزان در هنگام تحصیل بهرهمند میشوند، بلکه آموزش، سهمیمهمیدر جنبههای مختلف زندگی روزمره افراد دارد بهطوری که به یک فرد تحصیل کرده کمک میکند تا بیشترین استفاده را از یک زندگی شاد و موفق ببرد.
بعضی از منافع مصرفی جالب توجه آموزش عبارتند از:
آموزش با سلامتی در ارتباط است. برای مثال معمولا فرزندان والدین تحصیل کرده از سلامتی بیشتری برخوردار هستند. واضح است که آموزش مادر به طور چشمگیری بر I.Q فرزندش تاثیر میگذارد و این میتواند در آموزش آینده فرزندش مفید باشد.
تصور میشود که مصرف کنندگانی که از سطح تحصیلات بالایی برخوردار هستند، الگوی مصرف منطقیتری را رعایت میکنند. از این رو مطلوبیتشان حداکثر میشود و درآمد واقعی آنها در سطح بالا باقی میماند.
آموزش به مقدار زیادی به مدیریت امور خانواده کمک میکند و به صرفه جویی در وقت و استفاده صحیح از اوقات فراغت میانجامد. برای نمونه، استفاده صحیح از ماشینهای لباسشویی و وسایل الکترونیکی منزل و پرداخت ماهانه صورت حساب از سیستمهای اتوماتیک میتواند در صرفه جویی در وقت یاری رساند. این فعالیتها به دانش مدیریت به اضافه برخی مهارتهای نیاز دارند. بنابراین برای تنظیم پسانداز، تدریس فرزندان و حتی برنامهریزی زندگی، آموزش کافی مورد نیاز است. بدون آموزش، استفاده موثر از پیشرفتهای تکنولوژی ممکن نیست.
بررسی ها نشان میدهد که زنان تحصیلکرده در خانهداری و جستوجو در بازار، کارآتر هستند. خریدهای منطقی و مدیریت موثر امور منزل، مقدار قابل ملاحظهای پسانداز به بار میآورد.
نهایتا آموزش، اجتماعی شدن را تسهیل میکند و خدمات اجتماعی را ارتقا میدهد و در مجموع رفاه اجتماعی را به حداکثر میرساند.
یعنی منافع مصرفی آموزش به صورت بهداشت بهتر خانواده، پسانداز بیشتر، مدیریت بهتر خانه و افزایش رفاه اجتماعی نمایان میشود. تمام اینها به خوشبختی و زندگی موفق کمک میکنند.
سخن پایانی:
اقتصاد آموزش و توجه آن باعث تغییرات اجتماعی زیادی در کوتاه مدت و بلند مدت می شود. مردم کشور ما که دانش دوست و علم پرور هستند و تنها مشکلات سیاسی و جنجالهای جنگی باعث شده تا از دانش امروزی عقب بمانند. این درحالی است که در قدیم افغانستان مهد علم و دانش و علما بوده است. امروزه تغییرات ساختاری در نظام اقتصاد سیاسی فرصت خوبی را برای تحول جامعه به سوی اقتصاد جهانی مهیا شده است که آگاهی از این موضوع دانستن اثرات بالای آن بر سطح زندگی و معاش مردم باعث می شود تا هم تمام مردم و هم دولت با برنامه ریزی و کمک به این موضوع زمینه رشد بیشتر اقتصاد دانش و آموزش را فراهم آورد. کمیت و کیفیت دو موضوعی است که ارتباط تنگانگی با نتیجه آموزش و اثر آن در اجتماع دارد که این مهم از طریق خواست تمام مردم و اهمیت دادن مردم جامعه به آن امکان دارد. هرچند دولت در آموزش نقش اساسی دارد.
به امید تغییرات فضای آموزشی و اقتصاد آموزش در کشور و رسیدن به توسعه و معاش بهتر برای تمام مردم جامعه عزیزمان.
دیدگاه شما