صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۲

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مصالح ملی، صلح سیاسی

-

مصالح ملی، صلح سیاسی

افغانستان چندین دهه است که از مشکلات امنیتی، نظامی و اقتصادی رنج می برد. هرچند این مشکلات امنیتی باعث شده است که هر حکومت و قدرتی که روی کار آمده، نقطه توجه و پالیسی حکومت خود را روی مسائل امنیتی و نظامی به کار گیرد، اما از طرف دیگر حکومت نمی تواند به مشکلات اقتصادی و معاش مردم توجه نداشته باشد. این ویژگی حکومت و جامعه باعث شده است با مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی درگیر باشد. در این میان سوال این است که کدام یک از بحرانهای سیاسی یا اقتصادی اولیت دارد؟ به تعبیر دیگر کدام یک منشاء دیگری می باشد؟ فقر و تنگدستی در معاش اقتصادی سبب شده است تا مردم به سمت پول های بادآورده سیاسی برود؟ یا سیاست های جاهلی و غلط باعث فقر و بیچارگی مردم جامعه افغانستان شده است؟ این مهم است که ما استراتژی اول خود را بر توسعه اقتصادی بگذاریم و به حل رکودهای اقتصادی بپردازیم یا نه اولویت حکومت حل تنش¬های سیاسی باشد؟ اما الان جامعه و مردم افغانستان به این بلوغ رسیده است که منشاء بحرانهای سیاسی را در اقتصاد و معاش و رکودهای کسب و کار در جامعه جستجو می کند و شرط پیشرفت را تحقق توسعه و رشد اقتصادی و بالارفتن معاش مردم می داند نه بازی های سیاسی و جنجالی.
اوضاع کنونی سیاسی – اقتصادی افغانستان من را بیاد خاطرات یکی از اساتیدم، بنام پرفسور مشکات که سالهای طولانی در فرانسه، انگلستان و آمریکا تحصیل کرده و معاونت های زیادی را در طول عمر خود داشته است می اندازد. این استاد اقتصاد توسعه بیان می کرد که حدود 70 یا 80 سال پیش در فرانسه جوان بودم و درس می خواندم، انتخابات بسیار پر شور و رقابت سختی درحال انجام بود. در آ ایام یادم هست که در یکی از خیابانهای اصلی شهر بودم، یک طرف حزب اول با طرفدارانش مرتب شعار می داد و طرف دوم نیز حزب رقیب با طرفدارانش بلند بلند شعار می داد و همه را به طرفداری از خود فرا می خواند، آنچنان بازار این دو رقابت گرم بود که به قول معروف پرسان نکو.
انتخابات به موقع برگزار شد و بعد از روند قانونی یکی از رقبا انتخاب شد. مراسم تحلیف و برنامه و آداب و رسوم طبق روال قانونی نیز انجام شد. بعد از مدتی گذشت که خبر دار شدم رقیبی که در انتخابات پیروز نشده متاسفانه بیمار شده است.  بیماری وی طولانی شده و در داکترها نیز از درمان وی نا امید شدند. در این زمان رییس جمهور وقت که رقیب سابق وی بود، به دیدن وی مرتب می آمد و از خانواده اش سر می زد.
برایم که دانشجو و نماینده کشورم در فرانسه بودم برایم بسیار بسیار جای تعجب داشت. دو رقیبی که به خون هم تشنه هستند مگر می شود به عیادت هم بیایند و برای هم ابزار نگرانی کنند. برایم معمایی شده بود. با روابطی که داشتم در دولت فرانسه دنبال حل معمای ذهنی خود بودم. بعد از چند ماه به من خبر دادند که این دو رقیب سر سخت دو رفیق قدیمی بودند. هر دو یک پلان واحد برای اداره کشورشان داشتند. منافع اجتماعی مردم سرزمینشان برایشان از همه چیز پر اهمیت تر است. قسم خورده بودند که هر کدام بیایند، همان طرح واحد را دنبال نمایند و منافع خود را کنار بگذارند. دنبال نقشه توسعه واحدی برای مردم سرزمین خود باشند.
اما چگونه باید نقشه خود را اجرایی می کردند؟ آنها نقشه کشیدند که وارد دو حزب جدا گانه بشوند و در ظاهر به مخالفت با هم باشند تا شور اشتیاق را در جامعه و انتخابات وارد کنند. اصلاً انها با هم اختلافی نداشتند تمام آن شعارهای و دعواها همه و همه بخاطر شور انتخاباتی و ظاهری بوده است. آنها در واقع یک نفر در دو حزب مخالف هم بودند که طرح واحدی برای توسعه اقتصادی – اجتماعی مردم جامعه شان در نظر داشتند.  این استاد بیان می کرد که آنقدر شور و اشتیاق انتخاباتی زیاد بود که اصلاً تصور این قصه و باور آن برایم سخت بود. اما حقیقت داشت.
این استاد پرفسورم که تحصیلات خود را در چندین اقتصاد و علوم سیاسی و الهیات و حقوق داشت و می دانست من که تنها دانشجوی اقتصاد اهل افغانستان در آن مجموعه هستم، همیشه از احول افغانستان از من می پرسید و از خاطراتش که در زمان شوروی و قبل آن از طرف آمریکایی ها به افغانستان می آمد می گفت. همیشه می گفت که افغانستان یکی از عجیب ترین کشورهایی هست که من تا حال دیده ام. افغانستان را باید با چندین فورمول محاسبه کرد. معتقد بود که تئوریهای بلوک شرق و غرب به تهایی برای پیش بینی آینده سیاسی- اقتصادی افغانستان کافی نیست.
امروز افغانستان در شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار پر تلاطمی به سر می برد. روند متداوم نزولی رشد اقتصادی، کاهش چشمگیر در سرمایهگذاریهای خصوصی، تداوم "شکاف مالی" و افزایش کسر بودجه، بیثباتی اقتصاد، فرار سرسامآور سرمایه و نیروی کار، تداوم وابستگی مالی، فقر گسترده، فساد اداری گسترده، بیکاری فراگیر، فراگیرتر شدن اقتصاد جنگ و اقتصاد غیرقانونی و مهم تر از همه تداوم بی اعتمادی و ناامیدی مردم به دلیل نگرانیها در مورد آینده ثبات سیاسی و امنیتی، مهم ترین شاخصهای معرف اقتصاد افغانستان است.
این نگرانی وجود دارد که اگر برای بهبود وضعیت نا به سامان اقتصادی و تقویت بنیادهای رشد اقتصادی پایدار، به سرعت برنامهریزی نشود، افغانستان با فروپاشی اقتصادی مواجه شود و پیامدهای این فروپاشی در قالب موجهای گسترده خشونت و سرخوردگی بیشتر از حکومت بازتاب خواهد یابد.
ارزیابی دقیق و عادلانه وضعیت اقتصادی مستلزم توجه به فاکتورهای اقتصادی در جریان سیزده سال گذشته، به خصوص در سال¬های پس از ۲۰۱۳ به وضعیت نامناسب اقتصادی امروزی انجامیده است. در یک همه پرسی تازه که توسط "ان.جی.او"ی آمریکائی "اژیا فاندیشین" (بنیاد آسیا)، از حدود 9200 نفر انجام گرفته، مردم بیکاری و ناتوانی اقتصادی را در صدر دشواریهای کشورشان قرار می دهند؛ پس از آن، نوبت نا امنی و فساد می رسد.
نکته پایانی
در پایان و جمع بندی باید به این مهم اشاره کنیم که این بحث را هانتینگتون مطرح نموده و در نهایت اینگونه نتیجه می گیرد که در کشورهای درحال توسعه نسخه ای متفاوت با کشورهای توسعه یافته دارد. در کشورهایی مانند افغانستان فقط توجه تنها به «توسعه اقتصادی» منجر به بحران کل جامعه می شود و این بحران حل نمی گردد مگر با «توسعه سیاسی». توسعه سیاسی نیز به معنای گسترش نهاد های سیاسی برای جلب مشارکت سیاسی مردم می باشد.
بنابر این افغانستان که دالان توسعه قرار گرفته است باید بداند هرچند منشأ حرکت توسعه سیاسی است اما آنچه باعث می¬شود تا «توسعه سیاسی حقیقی» اتفاق بیافتد برنامه های کلان و معاش اقتصادی جامعه است. در نظر گرفتن این مسائل به دولت افغانستان کمک می کند تا دولت سازی و ملت سازی را به موفقیت پشت سر بگذارد و تنها با توسعه متوازن است که می توانیم به ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست یابیم. اتحاد سیاسی بین رجال سیاسی کشور و تفاهم با یکدیگر می تواند باعث سرعت رسیدن به وضع مطلوب و تحول اقتصادی شود.

دیدگاه شما