صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

اقتصادوسلامت زنان

-

اقتصادوسلامت زنان

امروزه جدیدترین نظریات اقتصاد رفاه و توسعه در جوامع به مقوله سرمایه انسانی توجه زیادی می نماید. توسعه امروز دنیا، دیگر فقط افزایش سرمایه، افزایش ماشین آلات نیست. توسعه امروز توسعه انسانهای درون جامعه است. افزایش کارآیی آنها است که در نهایت سرمایه اجتماعی به وجود می آید. در این میان حدود نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می دهند. لذا در کشور مانند افغانستان نیمی از تمام فعالیت های اقتصادی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به زنان فعال عرصه های مختلف کسب و کار بر می گردد.
از طرفی نیز زنان به عنوان مرکز کانونی خانواده به حیث یک مدیر موفق در حمایت معنوی و مادی از مرد فامیلی و خانواده و مادری مهربان برای فرزندان نقش اثرگذارتری در مجموع دارد. سلامت زنان جامعه بیشتر متمرکز بر سلامت روان جامعه زنان افغانستان می شود. زیرا با توجه به ظرافت های وجودی زن، سلامت روحی و روانی بسیار حیاتی تر از سلامت جسمی است.
اقتصاد سلامت روان شامل مجموعه وسیعی از مسائل و موضوعاتی از اقتصاد دارویی تا اقتصاد کارگری و اقتصاد رفاه است. سلامت روان میتواند بهطور مستقیم با توجه به پتانسیل افراد تحت تأثیر قرار گیرد که به عنوان سرمایه انسانی مشارکت داشته باشند.
در سال ۲۰۰۹، کوری و مارک استیبل «سلامت روان در دوران کودکی و سرمایه انسانی» را منتشر کردند که در آن به بررسی این موضوع که چگونه مشکلات بهداشت روانی کودکان ممکن است انباشت سرمایه انسانی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد، پرداختند. آثار خارجی میتوانند شامل تأثیراتی شوند که افراد تحت تأثیر قرار گرفته بر روی سرمایه انسانی اطرافشان میگذارند، مثلاً در محیط کار یا محل زندگی خود. اقتصاد به نوبه خود، به ویژه در شرایط جهانی شدن، بر فرد تأثیر میگذارد.
به عنوان مثال، مطالعات انجام شده در هند، که در آن موارد بسیاری از برون سپاری غربی وجود دارد، یک هویت ترکیبی رو به رد در جوانان متخصص نشان دادند که انتظارات اجتماعی و فرهنگی بسیار متفاوت در محل کار و خانه دارند. اقتصاد سلامت روحی و روانی یک مجموعه منحصر به فرد از چالشها را برای محققان ارائه میکند. افرادی که دارای اختلالات شناختی هستند ممکن است قادر به برقراری ارتباط نباشند. این عوامل بیانگر چالش در مورد ارزشگذاری بر وضعیت سلامت روان فرد، به ویژه در رابطه با پتانسیل فرد به عنوان سرمایه انسانی، است. علاوه بر این، آمار اشتغال اغلب در مطالعات اقتصادی سلامت روان به عنوان ابزار ارزیابی بهرهوری فرد استفاده میشود. با این حال، این آمارها «حضور غیر موجه» (پرزنتیئیسم) را ثبت نمیکنند. مواردی چون زمانی که یک فرد با سطح بهرهوری پایین شاغل است، اندازهگیری میزان خسارت ناشی از زمان کار بدون مزد یا ثبت کردن آثار خارجی همچون داشتن یک عضو خانواده آسیب دیده و ... است.
همچنین با توجه به تنوع در نرخ دستمزد جهانی یا ارزش گذاریهای اجتماعی آمار استفاده شده ممکن است محدود به محتوا و موقعیت جغرافیایی باشد و نتایح مطاله در سطح بینالمللی قابل اجرا نباشد. اگرچه مطالعات، هدف سلامت روان را کاهش هزینههای کل بهداشت و درمان نشان میدهد اما بهطور کلی افزایش اثر بخشی و کاهش غیبت کارکنان عملکرد آنان را بهبود داده و خدمات جامع بهداشت روان را کاهش میدهد.
زنان جامعه افغانستان و مادران درد و رنج کشیده ملت ما، همیشه کانون تمام مشکلات خانوادگی، مشکلات جامعه و محیط اطراف است. زیرا مشکلات جامعه چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم در داخل خانه و روابط خانواده و فامیلی تاثیر می گذارد. مشکلات اقتصادی، معیشتی، سیاسی، امنیتی و... نمونه هایی از دغدغه های فکری مادران و زنان خانواده می باشد که با سایر مشکلات شخصی مانند تربیت فرزندان، ناراحتی های همسر، درس و مکتب و... ترکیب شده و بر ذهن و روان زنان بیش از همه تاثیر می گذارد. زنان جامعه، به سبب روحیه لطیف و حساس، آسیب پذیرترین، قشر در جامعه و خانواده می باشد.
مادرانی که حس مسئولیت و سنگینی اقتصاد فامیل بر دوش آنان است و آنان باید پا به پای مردان خود هم کار بیرون و هم کار خانه و هم تربیت اولاد را انجام دهند، فشار زندگی تا سر حد ممکن آنان را آزار می دهد.
یکی از مباحث کاربردی در جوامع که در مقوله اقتصاد رفاه و سلامت در جامعه مطرح می شود، اقتصاد سلامت روان برای قشر زنان است. در این رویکرد؛ توجه به زنان جامعه و سلامت روان آنان به عنوان محوری برای سلامت جامعه در نظر گرفته می شود.
البته حقوق زنان در افغانستان به علت آشفتگیهای زیادی که در سه دهه گذشته در افغانستان حاکم است، همیشه در حالت وخیم بودهاست. از طریق حاکمان مختلف از جمله مجاهدین و طالبان، زنان تلاش برای به دست آوردن آزادی و اصلاح یک جامعه مردسالار نمودند. حتی امروز نیز میزان سلامت روحی و روانی جامعه زنان بسیار در معرض خطر است. اگرچه این وضعیت به آرامی با تلاش جنبش زنان در افغانستان، پیشرفت کشور و با کمک جامعه بینالمللی در حال بهبود است. اما در مقابل، آمار تجاوز به زنان و دختران در سنين مختلف، خودسوزي، قتل، سنگسار و لت و کوب شديدا بالا است و هر روز رسانه هاي گروهي خبري از يک فاجعه را تيتر مي کنند. آمار از دست دادن سرپرست و تبديل شدن آنها به سرپرست هاي خانواده با ادامه جنگ نيز رو به افزايش است.

سخن پایانی
بعد از سقوط طالبان و شروع تغییرات جدید در افغانستان، نظم جدید حاکم نیز شرایط جدیدی برای تأمین حقوق زنان و حضور بیشتر آنها در جامعه افغانستان فراهم نمود. دسترسی به آموزش و بهداشت تا حد زیادی برای زنان بهبود پیدا کرد، اما هنوز هم این کشور تا رسیدن به سطح استانداردهای بینالمللی فاصله زیادی دارد. علاوه بر این همین دستاوردهای حاصلشده هم بسیار شکننده و در معرض تهدید قرار دارند. طالبان دیگر توان و قدرت بازپسگیری کشور را ندارد، اما با تمام قوا فعالان حقوق زنان و فعالان حقوق بشر را مورد حمله قرار میدهد.
اقتصاد سلامت روان جامعه زنان افغانستان بر مسایلی در حوزه اقتصاد و زنان که منجر به بهبود شرایط زندگی زنان  در کشور می شود تأکید دارد. شرایطی که در نهایت به افزایش سطح رفاه تمام جامعه منجر خواهد شد. علاوه بر این، بهبود امکانات آموزشی و همچنین گنجانیدن آموزههای مبتنی بر مساوات و شایستهسالاری بهجای تفکرات مردسالارانه در مفاد آموزشی مدارس میتواند نقش چشمگیری در بهبود وضعیت زندگی زنان نسل آینده این کشور داشته باشد. وجود یک دستگاه قضایی، اجرایی و قانونگذاری قوی برای تصویب، اجرا و ضمانت قوانین مبتنی بر تأمین حقوق زنان در کنار همه موارد دیگری که ذکر شد، میتواند بسیاری از موانع پیش روی زنان افغان برای برخورداری از حقوق انسانی و حیاتی برابر را مرتفع کند. این راهکارها به همراه توجه جدی به معیشت زنان به صورت خاص می تواند باعث تغییر اقتصاد سلامت روان جامعه زنان افغانستان شود.

دیدگاه شما