صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۳۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

انسان خداگونه در اومانیسم اسلامی

-

انسان خداگونه در اومانیسم اسلامی

اشاره:
روز چهارشنبه گذشته 5 سنبله 1399 خورشیدی مصادف با 6 محرم 1442 قمری، به مناسبت تجلیل از ایام عاشورای حسینی مراسم با شکوهی از طرف وزارت تحصیلات عالی و محصلین پوهنتون های چهارگانه دولتی کابل، در تالار وزارت تحصیلات عالی برگزار شد که استاد سرور دانش معاون دوم ریاست جمهوری اسلامی افغانستان سخنران ویژه این همایش بود. اکنون به مناسبت فرارسیدن دهم محرم سالروز شهادت امام حسین متن کامل آن بیانیه بعد از تدوین و ویرایش مجدد توسط استاد، برای خوانندگان روزنامه به نشر سپرده می شود. متن بیانیه به شرح زیر است: 

بسم الله الرحمن الرحيم
وزیر محترم تحصیلات عالی جناب آقای بالاکرزی، معینان و رؤسای وزارت تحصیلات عالی، رؤسای پوهنتون های کابل و علوم طبی کابل، استادان، محصلین، جوانان، حضار گرامی و مهمانان عالیقدر! السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
در ابتدا ایام محرم حسینی و فرارسیدن سالروز شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش را به همه مسلمانان و شما حاضرین تسلیت می گویم و  به روان پاک شهدای کربلا و شهدای مردم افغانستان مخصوصا نیروهای دفاعی و امنیتی کشور درود می فرستم و واقعه تلخ جان باختن ده ها تن از هموطنان را در سیلاب شب گذشته در چاریکار پروان را هم به مردم شریف پروان تسلیت می گویم.
از وزارت تحصیلات عالی و اساتید و محصلین عزیز چهار پوهنتون دولتی کابل تشکر می کنم که برای تجلیل و گرامیداشت عاشورای حسینی هر ساله این مراسم باشکوه را در تالار وزارت تحصیلات عالی برگزار می کنند.
حضار گرامی!
امروز می خواهم نهضت امام حسین (ع) را در یک بستر وسیعتر فکری و از زاویه جهان بینی توحیدی و نوع نگرش اسلام در باره انسان و جامعه و نقش مکتب اهل بیت مورد بحث قرار دهم. در شرایط امروز ما بحث های عمیق تر دینی یک ضرورت است مخصوصا برای جوانانی که علاقه مند به این نوع مباحث هستند و می خواهند بدانند که در آموزه های دینی در باره مسایل مهم انسان و جامعه چه معیارها و رهنمودهایی مطرح شده است.
از همین رو به وزارت تحصیلات عالی و محصلین عزیز پیشنهاد می کنم که در فرصت های بعدی و در سال های بعدی، نشست های مربوط به قیام امام حسین (ع) و سایر موضوعات دینی را به صورت متفاوت تر از جلسات رایج سنتی در مراکز دیگر، برگزار کنند، بدین معنی که با استفاده از تحقیقات و مطالعات استادان رشته های تاریخ، فلسفه، جامعه شناسی، حقوق و علوم سیاسی و شرعیات و مانند آن، به صورت سمینارهای علمی این نشست ها را دایر نمایند. انتظاری که از مراکز آکادمیک داریم این است که در این نوع مسایل با دید علمی و پژوهشی برخورد کنند و نه صرفا با دید سنتی و مناسکی تجلیل و گرامیداشت.
به هر حال مطالب کوتاهی را در موضوع «انسان خداگونه در اومانیسم اسلامی» و «نقش اهل بیت و پیشوایان دین» در این رابطه به طور مختصر و در چند بخش خدمت شما تقدیم می کنم.  

اول- اومانیسم:
از اومانیسم به عنوان مکتب انسان گرایی یا مکتب اصالت انسان یاد می شود که در جای خود بر دو نوع است:
ا- اومانیسم مادی: در دنیای غرب، اومانیسم یا انسان گرایی متکی بر دو اصل است: اول جهان بینی مادی است که بر اساس آن انسان محوری به جای خدا محوری یا اصالت انسان به جای خدا قرار می گیرد. در این جهان بینی اگر برای انسان خدایی لازم باشد، آن خدا خود انسان است و عقل و اندیشه او. اصل دوم و جزء انفکاک ناپذیر این نوع اومانیسم، سیکولاریسم است، به معنای جدا ساختن کامل دین از ساحت جامعه و سیاست.
2- اومانیسم دینی: در جهان بینی دینی، انسان محوری بعد از خدا محوری مطرح می شود. بدین معنی که انسان برترین موجود عالم هستی بعد از خدا است. در نگاه دینی، خدا، محور هستی و خالق هستی و برترین موجود هستی است اما در درجه دوم و بعد از خدا - از نگاه تفکر الهی- در همه جهان کمتر موجودی است که ارزشمندتر و بالاتر از انسان باشد.

دوم- ویژگی های کلیدی و ارزشی انسان از نگاه اومانیسم دینی:
انسان در اومانیسم دینی مخصوصا از نگاه اندیشه اسلامی و تفکر قرآنی از جایگاه بسیار والا برخوردار است. در این رابطه تنها سرفصل ها را فهرست وار با ذکر مفاهیم مطرح شده در قرآن ذکر می کنم. این مفاهیم بی نهایت مهم و ارزشمند و قابل دقت است  و شرح آن ها در منابع مربوطه مطالعه شود.
1- انسان خلیفه خدا در زمین است. گفتگوی بسیار زیبا و معنادار بین خداوند و فرشتگان در قرآن ذکر شده است. این گفتگو از یک مسابقه و رقابت تنگاتنگ بین انسان و فرشته در مورد جانشینی از خداوند حکایت می کند و این که در این رقابت، انسان به خاطر ویژگی های خاص خودش و از آن جمله عنصر آگاهی و دانایی برنده می شود و به عنوان جانشین خداوند انتخاب می شود.
(و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک قال انی اعلم ما لاتعلمون. و علم الآدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین. قالوا سبحانک لا علم لنا  الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم. قال یا آدم انبئهم باسمائهم فلما انبأهم باسمائهم قال ألم اقل لکم انی اعلم غیب السموات و الارض و أعلم ما تبدون و ما کنتم تکتمون. بقره/30-33)
2- انسان دارای کرامت ذاتی و اکتسابی است. (و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. اسراء/70)
3- انسان حامل امانت خداوند است. این امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه شد ولی همگی از حمل این امانت امتناع ورزیدند و از حمل آن هراس داشتند ولی انسان این امانت را پذیرفت.
(انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فأبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا.  احزاب/72)
4- انسان موجود مسئولیت پذیر است. زیرا از لازمه امین بودن مسئول بودن است.
5- انسان موجود آگاه و آموزش یافته دست خداوند است. (وعلم آدم الاسماء کلها- اقرء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم... الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان...) عنصر آگاهی و آموزش یافتگی همان عنصری است که در رقابت با فرشته، باعث برتری انسان شد. آموزش دیدگی بلافاصله بعد از خلقت انسان مطرح شده است و این که آموزگار اولیه او هم خداوند بوده است.
6- انسان موجود آزاد، مختار و انتخابگر است و هیچ نوع جبر و اکراهی که اراده و اختیار را از انسان سلب کند بر او حاکم نیست.
(انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. انسان/3 همچنین: لااکراه فی الدین و قد تبین الرشد من الغی...)
7- انسان موجود خداگونه است. اما برای خداگونه شدن او باید متخلق به اخلاق خداوند شود و از علم نامتناهی و کمالات نامتناهی خداوند اندکی را در روح و جان خود متجلی بسازد. (تخلقوا باخلاق الله).
اما رسیدن به چنین مقامی آسان نیست. (یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه...سوره انشقاق/6) ملاقات کمال مطلق و ارزش مطلق به چه معنا است؟ آیا یک موجود متناهی و محدود می تواند به موجود نامتناهی و مطلق وصل شود؟ در این آیه از حرکت انسان به سوی خدا به «کادح و کدح» تعبیر شده است. کدح به معنای تلاش و کوشش توأم به زحمت و رنج و تعب و مشقت و دشواری است و انسان برای رسیدن به مطلق و ایده آل مطلق و آرمان مطلق، باید متحمل کدح یعنی رنج و دشواری شود و به آسانی نمی تواند مطلق و نامتناهی را دریابد و همچنین رسیدن به مطلق به یک نوع حرکت مستمر و دوامدار نیاز دارد، حرکتی که دچار انقطاع و گسیختگی نشود و هیچگاه وقفه و رکود پیدا نکند. پس انسان اگر بخواهد خداگونه شود باید اولا همیشه در یک حرکت دایمی باشد و ثانیا این حرکت همیشه مواجه با دشواری ها است و ترکیب این دو عنصر به معنای یک مبارزه و تلاش سخت و طاقت فرسا و دوامدار و لاینقطع است.

سوم- ویژگی های جامعه انسانی خلیفت الله:
جامعه ای که خلیفه خداوند باشد، از نگاه حقوقی و اجتماعی، اصول و مناسبات خاصی را باید در روابط بین خود حاکم گرداند. این جامعه نیز دارای ویژگی هایی است که تنها به ذکر هفت عنوان اکتفا می کنم:
1. جامعه ای مکلف به آباد کردن زمین است.
(هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها... هود/61) در این آیه خداوند گفته است که انسان هم از خاک یا زمین خلق شده است و هم آبادی زمین به او واگذار شده است. این تکلیف و مسئولیت یک پیام بسیار روشن و در عین حال سنگین برای انسان و جامعه انسانی است.
2. جامعه ای مبتنی بر برابری است. در این جامعه همه شهروندان برابر هستند و تنها ملاک برتری تقوا و شایستگی های اکتسابی فردی است
(یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم.. حجرات/13
3. جامعه ای مکلف به اقامه قسط و عدالت است.
(لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط... سوره حدید.)
4. جامعه ای متحد و مقتدر و فعال است، نه متفرق و ضعیف و منفعل.
(محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم... آخرین آیه سوره فتح) در این آیه نوع روابط بین افراد این جامعه با تعبیر «رحماء» بیان شده که حد اعلای همبستگی را نشان می دهد. این رابطه از رابطه قومی و خونی و سرزمینی فراتر رفته و توأم با مهر و بخشایندگی و محبت است. این جامعه در عین حال در مقابل دشمنان و مخالفین خود سرسخت و مقاوم (اشداء) هستند. نقش رهبری نیز در این آیه به صورت برجسته مورد تأکید قرار گرفته است.
5. جامعه ای دینامیک و متحول و کمال گرا و متکی بر خود است نه جامعه ایستا و واپسگرا و یا وابسته.
(ذلک مثلهم فی التوراه و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار... آخرین آیه سوره فتح) در این آیه این جامعه به زراعتی تشبیه شده که در آغاز بسیار ضعیف است و دانه ای است نهان در دل خاک اما بعدتر شکوفه می شود و جوانه می زند و به کمک خاک و آب و هوا و آفتاب محکم و ستبر می شود و سرانجام روی ساق های خود می ایستد و تبدیل به یک درخت تنومند و پر از برگ و میوه می شود. چنین جامعه ای یک جامعه سبز و شکوفا و پربار و همیشه در تحول است. عنصر خودکفایی و تکیه بر خود در این آیه با بهترین ادبیات بیان شده است.
6. جامعه ای قانونگرا و نظم پذیر است.
کتاب و شریعت، قانون این جامعه است. (انزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه فاحکم بینهم بما انزل الله و لاتتبع اهوائهم عما جائک من الحق لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا و لو شاء الله لجعلکم امه واحده ولکن لیبلوکم فی ما آتاکم فاستبقوا الخیرات الی الله مرجعکم جمیعا فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون. مائده/ 48) شرعه و شریعت در زبان عربی به راهی که به نهر آب منتهی می شود اطلاق می گردد. شریعت نیز یک راه است و یک منهاج و روش و یک قانونی است که انسان تشنه را به آب می رساند و سیرابش می گرداند. 
این جامعه در سایه احکام شریعت نظم می پذیرد و حقوق همه افراد در سایه قوانین عادلانه شریعت تأمین می گردد و ولایت امر یا حکومت، مدیریت سیاسی و اجتماعی این جامعه را به عهده دارد. (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم).
7. جامعه ای که اداره امور آنان مبتنی بر شورا است. (و امرهم شورای بینهم- و شاورهم فی الامر). کلمه «امر» در زبان عربی به معنای امور عمومی و جمعی جامعه است و در هر دو آیه از این تعبیر استفاده شده است. یعنی در این جامعه امور سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ای که به سرنوشت عمومی ارتباط دارد، با میکانیزم سازنده شورا و خرد جمعی تنظیم می گردد. شورا به مرور زمان تحول یافته و قالب ها و سازوکارهای خاصی پیدا کرده است ولی اسلام 15 قرن پیش پیامبر خدا و مؤمنین را مکلف ساخت که امور عمومی خود را از طریق شورا سامان ببخشند.
آنچه در شماره 6 و 7 گفته شد در حقیقت عناصر کامل ساختاری است که امروز به نام قوای سه گانه دولت نامیده می شود.
اگر این هفت ویژگی را که به اختصار نام بردیم، در کنار هم بگذاریم در واقع همان مؤلفه هایی را نشان می دهد که در ادبیات سیاسی و حقوقی امروز برای دولت- ملت سازی لازم است.

چهارم- اما چنین انسانی و چنین جامعه ای چگونه ساخته می شود؟
بدون شک مسئول ساختن چنین انسانی با هفت ویژگی ای که بیان شد و ساختن چنین جامعه ای با هفت خصوصیتی که شمرده شد، خود انسان است. در اومانیسم اسلامی انسان مسئول آباد کردن زمین و برقراری عدالت و نظم و برابری است و هیچ عنصر دیگری نمی تواند سرنوشت انسان را به دست خود بگیرد. به عبارت دیگر انسان خود حاکم بر سرنوشت خویشتن است و در حقیقت، خدای هستی، او را حاکم بر سرنوشت خویشتن ساخته و به او قدرت و استعداد شگرف آباد کردن زمین را داده است.
اما در این رابطه توجه به هر دو بعد فردی و جمعی انسان لازم است. برای ساختن چنین انسان و جامعه ای هم افراد مسئولیت دارند و هم جامعه، ولی بدون شک نقش اصلی به عهده جامعه و نظام سیاسی حاکم بر جامعه یا زمامدار و دولت است. این که در اندیشه لیبرالیسم اصالت به فرد داده می شود و فرد محور همه حقوق و مناسبات تلقی می شود از یک نگاه درست است اما از نگاه دیگر این فرد تنها در بستر جامعه و اجتماع رشد می یابد. به عبارت دیگر جامعه و نظم سیاسی و حقوقی حاکم بر جامعه است که زمینه رشد و ترقی و بستر بالندگی و تکامل افراد را فراهم می گرداند و خدمات آموزشی، صحی، اقتصادی و امنیتی و سایر زمینه ها را برای او ارائه می کند. در این جا است که دولت ها و حکومت ها و نظام های سیاسی و ساختار های حقوقی نقش بسیار برجسته و سازنده را به عهده دارند.
پیامبر اسلام در دولت مدینه چنین جامعه ای به وجود آورد و چنین انسان هایی را ساخت؛ جامعه ای مبتنی بر قانون، عدالت، برابری و متحد و مقتدر و دینامیک و تحول گرا. میثاقی را که پیامبر در مدینه توشیح کرد و در تاریخ به نام «صحیفه مدینه» هم یاد شده و در واقع اولین قانون اساسی مدون جهان است، نظم عالی شهروندی و مناسبات مبتنی بر عدالت و برابری را ایجاد کرد، به گونه ای که تمام قبایل مدینه اعم از مسلمان و یهودی در سایه چتر واحد سیاسی قرار گرفتند.

پنجم- نقش اهل بیت پیامبر:
نقش اهل بیت پیامبر، ادامه نقش خود آن حضرت است. اهل بیت پیامبر حافظان مکتب، انسان های خداگونه و پیشوایان جامعه خداگونه بودند. تربیت کدرهای خداگونه و متصف و متخلق به اخلاق الهی، آگاه ساختن و راهنمایی جامعه، غنی ساختن مبانی و پایه های فکری و علمی و تئوریک دین و شریعت و مبارزه با تحریف و انحراف و کجروی و هر آنچه جامعه را از مسیر اومانیسم اسلامی دور سازد، جزء خط مشی همیشگی آنان بوده است.
به تعبیر متفکر بزرگ شهید سید محمد باقر صدر «اهل البیت؛ تنوع ادوار و وحده هدف» یعنی همه امامان اهل بیت در طول تاریخ یک هدف ثابت را دنبال می کردند ولی با نقش های متنوع و استراتژی ها و تاکتیک های متغیر و متناسب با شرایط زمان. اهل بیت اهل معامله شخصی و در فکر منافع و اقتدار شخصی و خانوادگی و قبیلوی نبودند. اهل بیت برای تحقق اهداف متعالی انسانی تلاش می کردند. آنان در عین حال زمان شناس بودند و اولویت زمانه را درک می کردند و طبق آن اقدام می کردند. به همین جهت است که امام علی (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و امام صادق (ع) و سایر پیشوایان اهل بیت در شرایط متفاوت زمانی و مکانی، نقش های متفاوتی را به عهده گرفتند.
نقش امام علی؛ 23 سال جهاد در راه تحکیم مکتب، 25 سال سکوت و رواداری و کمک همکاری با دستگاه خلافت و 5 سال حکومت برای تطبیق عدالت بود. از امام علی در طول 25 سال حکومت خلفا، هیچ سخنی در مذمت یا تخریب و تضعیف آنان نقل نشده و تنها در سال های حکومتش در یک خطبه (شقشقیه) گلایه هایی را مطرح کرده است. امام باقر و امام صادق (ع) در سال های بعدتر رهبری یک نهضت فکری و علمی را به عهده گرفتند و فقه و مذهب فقهی اهل بیت را بنیان نهادند.
اما امام حسین (ع) اولویت زمانه خود را در قیام بر علیه حاکمیت تشخیص می دهد چون بعد از نیم قرن از رحلت پیامبر (در سال 61 هجری) آن جامعه سبز و شکوفا تبدیل شده بود به جامعه ای غرق در تاریکی و جهالت و تبعیض و بی عدالتی. سخنان امام حسین بیانگر اولویتی است که ایشان تشخیص داده بود. به چند جمله ذیل که از امام در مناسبت های مختلف بیان شده و وضعیت دگرگون شده جامعه اسلامی آن زمان را نشان می دهد توجه کنیم:
«أتظن انی ابایع لیزید و یزید رجل فاسق معلن بالفسق یشرب الخمر و یلعب بالکلاب و الفهود و نحن بقیه آل الرسول. لا والله لایکون ذلک ابدا».
«اللهم انک تعلم انه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یأمن المظلومون من عبادک و یعمل بفرائضک و سننک و احکامک».
«من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهدالله مخالفا لسنه رسول الله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان ثم لم یغیر بقول و لا فعل کان حقیقا علی الله ان یدخله مدخله» و قد علمتم ان هؤلاء القوم قد لزموا طاعه الشیطان و تولوا عن طاعه الرحمن و اظهروا فی الارض الفساد و عطلوا الحدود و الاحکام و استأثروا بالفئ و احلوا حرام الله و حرموا حلاله و انی احق بهذا الامر لقرابتی من رسول الله(ص)...».
«انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت اطلب الاصلاح فی امه جدی محمد(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی محمد و سیره ابی علی بن ابی طالب».

ششم- نظام امارت و نظام جمهوریت:
امروز مردم افغانستان در دو راهی امارت و جمهوریت قرار گرفته اند. بدون شک مردم ما جمهوریت را انتخاب کرده اند. نظام جمهوریت که متکی به اراده و آرای مردم است، به ارزش های اسلامی و به راه و رسم امامان و پیشوایان دین و به اصول و اهداف نهضت عاشورا و به عدالت و برابری و آزادی نزدیکتر است تا امارتی که در رأس آن یک فرد با اندیشه های تاریک استبدادی قرار داشته و سرنوشت بیش از 30 میلیون نفوس کشور را به گروگان بگیرد و زن و مرد باعزت این کشور را با محاکم صحرایی و با دره و شلاق مجازات کند.
ما طرفدار صلح هستیم اما صلحی که جامعه ما را از عدالت و آزادی و برابری و کرامت انسانی دور و محروم نسازد. امارت، نظامی است که سرنوشت کشور را به سوی استبداد و دیکتاتوری سوق می دهد. ما قبول داریم که گروه طالبان جزء مردم افغانستان هستند اما بیایند در سایه چتر قانون اساسی و نظام جمهوریت، در کنار سایر اقشار و گروه های سیاسی و فرهنگی مردم قرار بگیرند و با رأی مردم در قدرت سیاسی شریک شوند. دوره حاکمیت استبداد و سیاست های تغلب، انحصار و حذف برای افغانستان امروز جوابگو نیست. مردم افغانستان با فقر و گرسنگی می سازند اما شلاق ستم و تبعیض را هرگز تحمل نمی توانند.
همچنین کسانی که در آشفته بازار سیاست، اداره موقت را خواب می بینند باید بدانند که افغانستان به عقب بر نمی گردد. اداره موقت در شرایط کنونی هیچ جایگاه قانونی و حقوقی و یا ضرورت سیاسی و اجتماعی ندارد. اداره موقت به معنای فروپاشی نظام است. کسانی که به چنین اداره ای دل بسته اند، در واقع طرفدار فروپاشی نظام هستند تا با یک تغییر دیگر برای سر بی کلاه خود کلاه پیدا کنند اما این ها غافل از این هستند که اولا به حقوق و سرنوشت مردم خود خیانت می کنند و ثانیا خودشان اولین قربانیان این خیالبافی ها خواهند بود.
طالبان امروز به تشدید خشونت می پردازند. آیا این علامت صلح طلبی است؟ فضای ترور و جنایت در بخش های وسیعی از کشور مخصوصا در ولسوالی ها و در شاهراه ها به طور روزمره جان ده ها افراد ملکی به شمول زنان و کودکان را می گیرد.
در این اواخر مردم بی دفاع و صلح جوی مناطق مرکزی هزاره جات را نیز تحت فشار قرار داده اند و در روزهای اخیر در اثر حملات طالبان در سه ولسوالی ولایت دایکندی و مناطق دیگر ده ها تن به شهادت رسیده اند. طالبان باید بدانند که اگر پا به هزاره جات بگذارند، وارد باتلاقی خواهند شد که بیرون شدن از آن برای شان بسیار دشوار خواهد بود. مردم هزاره جات هرگز مردم جنگ طلب و طرفدار تشدید خشونت نبودند و نیستند ولی اگر خانه و سرزمین آنان مورد تعدی قرار بگیرد تا آخرین نفس از خود دفاع خواهند کرد.
جالب است که طالبان و حامیان آنان گاهی حکومت افغانستان را متهم به ایجاد مانع برای صلح می کنند! آیا حکومت و نیروهای دفاعی و امنیتی ما دست به آلاشه و به امید صلح منتظر بنشینند تا طالبان مناطق بیشتری را ویران کنند و تعداد زیادتری از هموطنان ما را شهید بسازند و در مقابل حملات آنان هیچ اقدامی نکنند؟ مخالف واقعی صلح گروه طالبان است و نه کسی دیگر. طالبان است که برای شروع مذاکرات بهانه تراشی های بی مورد می کنند.
امروز حتی برخی از کشورهای حامی طالبان، آنان را تحریم کرده اند. این تحریم به چه معنی است؟ آیا اشخاص تروریست تحریم می شوند یا افراد صلح طلب و مخالف خشونت و ترور؟ ما از این نوع تحریم استقبال می کنیم اما انتظار داریم که این تحریم در عمل به نفع روند صلح و وادار ساختن طالبان به کاهش خشونت منجر شود.
در پایان برای حسن ختام چند بیت از دو شاعر و اندیشمند بزرگ را برای شما می خوانم:
شهید سید اسماعیل بلخی:
در دشت عراق آمد چون رهبر آزادی
آزاد توان بردن ره در بر آزادی
با رمز تبسم فاش میگفت به هر گامی
امضای من از خون است بر دفتر آزادی
----------------------
تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است
دانشسرای و مکتب اولاد آدم است.
از خیمهگاه سوخته تا ساحل فرات
تعلیم گاه رهبر خلق دو عالم است.
متفکر، فیلسوف و شاعر نامدار علامه اقبال لاهوری:
بر زمین کربلا بارید و رفت
لالهها در ویرانه کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم
ز آتش او شعلهها افروختیم
علامه اقبال در آخر این شعر طولانی با اشک و اندوه سروده است:
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
با درود به روان پاک همه شهدا مخصوصا سید الشهدا امام حسین (ع) و یارانش
تشکر از توجه شما

دیدگاه شما