صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نقش پاکستان در مذاکرات طالبان؛ ازدستگیری ملابرادردر2010 تابرکناری آن در2020

-

نقش پاکستان در مذاکرات طالبان؛ ازدستگیری ملابرادردر2010 تابرکناری آن در2020

جمهوری اسلامی پاکستان ازجمله کشورهای جهان است که از بنیادگرایی مذهبی برای تعقیب اهداف راهبردی خود در جنوب آسیا مخصوصاً در رقابت با هند و افغانستان بیشترین بهره را برده است. پاکستان پس از جنگ دوم جهانی بر اساس ایدئولوژی اسلامی و با هویت خواهی دینی از بدنه شبهقاره هند جدا گردید. مهمترین عنصری که گروههای اجتماعی و قومی آن کشور را به هم پیوند میزند هویت اسلامی آن است. استراتژیستهای پاکستانی از زمان تأسیس آن کشور در 1947 به اینطرف کوشش نموده اند که همیشه بر غلظت اسلامگرایی بیافزایند تا ازیکطرف ملت پاکستان را یکپارچه نگه دارد و از سوی دیگر با این اسلامگرایی محض بتواند در برابر رقبای منطقهای خود که دعوای سرزمینی دارند کم نیاورد. اولین فرصت طلایی برای پاکستان در زمان داود خان فراهم شد که اسلامگرایان مخالف داود خان به پاکستان فرار نمودند و در آنجا تجهیز و تمویل شده برای سرنگونی داود خان به کشور برگشتند اما موفق به انجام مأموریتشان که توسط پاکستان تعریف گردیده بود نشدند. حمله شوروی به افغانستان و مقابله شدید غرب با کمونیسم فرصتی را برای پاکستان فراهم نمود تا منافع استراتژیک خود را در افغانستان عمق ببخشد. مهمترین ابزار پاکستان در این راستا، بهکارگیری مؤلفههای اسلام سیاسی مخصوصاً جهاد و شعار برقراری شریعت اسلامی در افغانستان بود. آمریکا و سعودی با توجه به منافع ملیشان از همه سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان حمایت نمودند. پاکستان برای اینکه بتواند به انرژی آسیای مرکزی دسترسی داشته باشد، نیاز داشت در افغانستان حکومتی برقرار باشد که همسویی تام با اسلامآباد داشته باشد. از همین رو پاکستان وقتی پس از سرنگونی داکتر نجیب نتوانست گروه موردنظر خود (حزب اسلامی) را به قدرت برساند، به دنبال گروه جدید برآمد که بتواند همشدت عمل داشته باشد و هم از سیاستهای آی اِس آی به صورت کامل اطاعت نماید.
نظامیان و سیاستگذاران پاکستانی برای تحقق این امر از نیروهای تجربهدیده و درعینحال آموزشیافته مدارس پاکستانی استفاده نمودند که بسیاری رهبران آن عضویت حرکت انقلاب اسلامی را داشتند. حمایت مستقیم پاکستان در حوزههای تسلیحاتی، مالی، مشورتی و اطلاعاتی باعث گردید که طالبان به زودترین فرصت به نیروی اصلی در سیاست افغانستان مبدل شود. پاکستان ازجمله کشورهایی بود که رژیم طالبان را به رسمیت شناخت. پس از حمله القاعده بر آمریکا، اسلامآباد مدتی در مضیقه قرار گرفت که میان دو دوست خود کدامیکی را انتخاب نماید اما درنهایت کمکهای ایالاتمتحده و تهدیدات آن کشور پاکستان را واداشت که درنبرد علیه ترور جانب واشنگتن را بگیرد اما پاکستان در این رویکرد خود صادق نبود و بازی دوگانه را در پیش گرفت. همزمان که با آمریکایی ها همسویی نشان میداد، در خاک خود برای رهبران القاعده ازجمله اسامه بنلادن و اعضای مهم طالبان پناهگاه فراهم کرده بود. مرگ اسامه بنلادن در نزدیکی قرارگاه نظامیان پاکستانی در ایبت آباد مهمترین سند برای این مدعا است.
حکومت افغانستان پس از سال 2007 بارها تلاش نمود که طالبان را به میز مذاکره بکشاند تا نبردهای خونین در این کشور به پایان برسد اما تمامی درخواستهای حامد کرزی از جانب طالبان رد گردید. به صورت مخفی برخی جریانهای درونی طالبان تمایل نشان داده بودند که با حکومت افغانستان مذاکره نمایند. عبدالغنی برادر از برجستهترین چهرههای طالبان بود که در سال 2010 بهطور مخفی با حکومت افغانستان مذاکرات را شروع کرده بود اما این روند دیر دوام نکرد زیرا اسلامآباد نمیخواست مذاکرات میان طالبان و حکومت افغانستان بهگونهای بهپیش برود که اسلامآباد در آن نقش تعیینکننده نداشته باشد. از همین رو ملا عبدالغنی برادر در سال 2010 در کراچی دستگیر گردید. با بازداشت عبدالغنی برادر، امیدها برای شروع مجدد مذاکرات میان طالبان و دولت افغانستان از بین رفت. از مهمترین دلایلی که غنی برادر به مذاکرات تمایل نشان داده بود میتواند مسأله همقبیله بودن با حامد کرزی بوده باشد که هردو متعلق به قبیله پوپلزایی شاخه درانی در جنوب افغانستان است. ازآنجاییکه اکثریت افراد برجسته طالبان متعلق به پشتونهای غیر درانی (عمدتاً غلجایی) هستند، شروع مذاکرات از سوی فردی از قبیله درانی نمیتواند برای غلجایی ها قابلقبول باشد. هرچند در ظاهر امر طالبان گروه یکپارچه هستند اما مسأله قومیت و قبیله گرایی را نمیتوان در آن نادیده گرفت و این امر باعث دشواری روند مذاکرات صلح شده است.
پاکستان با دستگیری ملا برادر در سال 2010 توانست جلو مذاکرات حکومت افغانستان و گروه طالبان را بگیرد. با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا، مسأله پایان بخشیدن به جنگ افغانستان به یکی از مهمترین موضوعات در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد. اداره ترامپ زلمی خلیلزاد را که قبلاً در روابط آمریکا با مجاهدین در دهه 1980 و سپس در روابط آمریکا و طالبان در دهه 1990 نقش بازی کرده بود بهعنوان نماینده ویژه ایالاتمتحده در امور صلح افغانستان منسوب نمود. وقتی در نیمه 2018 مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان جدیتر گردید، پاکستان به گونه مبهم اعلام داشت که از این روند حمایت میکند. وقتی رقبای منطقه ای اسلامآباد مانند مسکو و تهران در میزبانی طالبان جدیت نشان دادند، پاکستان بیشتر نگران این مسأله شد که مبادا از روند مذاکرات صلح افغانستان بیرون بماند. از همین رو تلاشهای منطقهای خود را بیشتر نمود تا درروند مذاکرات صلح میان طالبان و سایر جناحهای درگیر در جنگ افغانستان خود را به یک عنوان واسط سازنده نشان بدهد هرچند در باطن امر تلاش کرد که این روند را بهگونهای رقم بزند تا حداکثر خواستههای اسلامآباد در افغانستان به تحقق برسد. اسلامآباد برای تحقق این خواستههای خود نیازمند آن بود که باید تندروترین نمایندگان طالبان در مذاکرات حضورداشته باشند تا از این طریق بتواند نفوذ دهلی جدید را در آینده افغانستان به حداقل برساند و از سوی دیگر روی برقراری نظام شریعت اسلامی تأکید کند تا بهطور خود به خودی بحث دوستی میان کابل و دهلی جدید منتفی شود. در هفته گذشته در رسانههای بینالمللی این مسأله بازتاب پیدا کرد که دولت پاکستان برخی از رهبران طالبان را تحریم کرده است. این خبر موجب حیرت بسیاری گردید که پاکستان در این مرحله چرا این کار را کرده است. دو روز بعد طالبان اعلام کردند که وزارت خارجه پاکستان از رهبران طالبان دعوت کرده است تا به آن کشور سفر کنند تا در مورد مذاکرات صلح افغانستان و ختم جنگ در این کشور گفتوگو داشته باشند.
اکنونکه لیست مذاکرهکنندگان طالبان به رسانهها درز نموده است، دیده میشود که این سیاست هویج و چماق اسلامآباد در قبال طالبان طی ماههای اخیر برای ترکیب هیأت گفتوگو کننده این گروه در مذاکرات بین الافغانی بوده است. مهمترین چهره که از لیست جدید حذفشده است ملا عبدالغنی برادر است که ده سال پیش بدون خواست اسلامآباد به مذاکره با حکومت افغانستان پرداخته بود اما از سوی حکومت پاکستان دستگیر و از دور خارج شد. اکنون قرار گرفتن مولوی عبدالحکیم اسحاق زی در رأس هیأت گفتوگو کننده طالبان به این معنا است که این مذاکرات دارای فرازوفرود زیاد خواهد بود زیرا ازیکطرف مولوی عبدالحکیم اسحاق زی در تندروی معروف است و از سوی دیگر عالیترین چهره علمی و مذهبی طالبان است. با توجه به این تغییرات به هر پیمانهای که چهرههای پرنفوذ سیاسی و قومی جای خود را به ایدئولوگهای افراطی بدهد به همان اندازه آینده مذاکرات بین الافغانی در ابهام قرار میگیرد زیرا توافق مخالفان ایدئولوژیک بسیار دشوارتر از توافق مخالفان سیاسی است.

دیدگاه شما