صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تهیه دستورالعمل پُشت درهای بسته؛ عدم مقبولیت مردمی یا ترس از خرابکاری؟

-

تهیه دستورالعمل پُشت درهای بسته؛  عدم مقبولیت مردمی یا ترس از خرابکاری؟

این روزها مردم افغانستان با بیم و تردید به مذاکرات بین الافغانی دوحه چشم دوختهاند. افکار عمومی در افغانستان در قبال این مذاکرات بیشتر ناامیدانه و منفی است. این موضوع به خاطری وجود دارد که افغانستان طی چهار دهه گذشته به خاطر پایان بخشیدن به جنگ داخلی و منازعات مسلحانه شاهد برگزاری چند دور گفتوگوها درجاهای مختلف و در زمانهای متفاوت بودهاست اما هیچکدام نتوانسته است به جنگ و خشونت در افغانستان پایان دهد و از همین رو مردم افغانستان در شرایط فعلی در قبال مذاکرات بین الافغانی دوحه با شک و تردید نگاه میکنند. روز گذشته اولین نشست مستقیم میان هیأت دولت افغانستان و طالبان در دوحه برگزار شد. سخنگویان دو طرف ابراز داشتند که ما به یک مکانیسم برای ادامه و نحوه گفتوگوها دست پیدا کردیم و دو طرف روی احترام متقابل و میانهروی تأکید کردند. پرسش اینجا است که طرفهای مذاکره در دوحه چرا دور از چشم رسانهها و مردم افغانستان این نشست را برگزار کردند؟ مهمترین مفاهیم توافقی دو طرف در این نشست چه بوده است که باید مردم از آن مطلع نشوند؟
هرچند دو طرف منازعه (دولت افغانستان و طالبان) مدعیاند که از پشتوانه مردمی برخوردار هستند و آنها بر اساس خواست مردم به سیاست و قدرت نگاه میکنند. واقعیت امر این است که برگزاری نشست بین الافغانی بهصورت سری، ناشی از دو دلیل عمده بوده میتواند که در ذیل اشاره میشود؛
الف- عدم مقبولیت مردمی: تجربه تاریخی بسیاری کشورها نشان داده است که عدهای از سیاستمداران و نظامیان در یک برهه زمانی در مکانی جمع میشوند و برای میلیونها نفر تعیین سرنوشت میکنند. مذاکرات فعلی دوحه می تواند از همین نمونه باشد. مردم افغانستان از جنگ، فساد اداری، فقر و سایر مشکلات اجتماعی بهاندازه کافی خسته شدهاند اما نمیدانند چگونه به این دور باطل پایان دهند. آنچه انتظار میرود، در مذاکرات بین الافغانی مسائلی مطرح شود که موردقبول اکثریت مردم افغانستان نیست و از همین رو این مذاکرات را بهگونهای بهپیش میبرند که مردم در خلأ معلوماتی قرار داشته باشند تا نتوانند مانع از تداوم چنین روندی شوند و یا حداقل با آن مخالفت کنند. واقعیت امر این است که مردم از نظام طالبانی (امارت اسلامی) خوششان نمیآید زیرا این نظام را معادل کشتار و خشونت میدانند چیزی که طی سه دهه گذشته با آن سروکار داشتند چه در زمان حاکمیت طالبان و چه پس از برقراری نظام سیاسی جدید در افغانستان. طالبانی بهخوبی میدانند که نظام سیاسی موردادعایشان مقبولیت مردمی ندارد اما کاربرد خشونت توسط این گروه و ضعف حکومت افغانستان در ارائه خدمات، مردم را در قبال اینکه چه نوع نظام سیاسی در کشور برقرار میشود بیتفاوت میسازد. اعمال خشونت گسترده توسط طالبان باعث شده است که در بسیاری موارد مردم در گوشه سکوت بخزند و در مورد سرنوشت کشور چیزی نگویند که مبادا طالبان آنها را گردن بزنند یا قطع عضو کنند. از سوی دیگر تهدید طالبان مبنی بر اینکه اگر نشست بهصورت سری برگزار نشود گفتوگوها را ترک خواهند نمود، هیأت دولت افغانستان را مجبور مینماید که به خواست این گروه تمکین نماید.
ب- ترس از خرابکاری: یکی دیگر از دلایلی که میتواند توجیهکننده برگزاری نشست پُشت درهای بسته باشد موضوع خرابکاری توسط مخالفان این روند است. هرگاه این موضوع در میان باشد، مهمترین چیزی که در ذهن مذاکرهکنندگان خطور میکند این است که نباید از جزئیات مذاکرات کشورهای مخالف صلح در افغانستان و وابستگان داخلی آنها که نمیخواهند این روند به پیروزی برسد باخبر شود. در سطح بینالمللی بیش از همه در این مورد انگشت انتقاد بهسوی پاکستان، ایران و روسیه بلند میشود که هرکدام بنا بر منافع خودشان میخواهند این مذاکرات و تشکیل نظام سیاسی جدید در افغانستان بهگونهای بهپیش برود که حداکثر منافع آنها در منطقه تأمین شود.
ب-1- پاکستان: اولین کشوری که به حمایت از تروریسم و شورشگری در افغانستان متهم است، پاکستان است. پاکستان با توجه به راهبرد امنیتی-اقتصادی خود نمیخواهد در افغانستان ثبات سیاسی روی کار بیاید که در آن دهلی جدید بیشتر از اسلامآباد سود ببرد و حتی خواهان آن است که نفوذ هند را در افغانستان به صفر برساند و نظام سیاسی در افغانستان روی کار بیاید که مطلقاً دشمن هند و ابزار اسلامآباد در منازعه کشمیر و وسیله سرکوب مخالفان پاکستان در افغانستان باشد. با توجه به بافت فرهنگی و ایدئولوژیکی طالبان و همسویی این گروه با آی اِس آی و ارتش پاکستان، این مسأله چندان صدق نمیکند که طالبان خواهان برگزاری سری نشست شده باشند تا مبادا اسلامآباد درروند گفتوگوها مشکلات خلق نکند. پاکستان مهمترین پشتوانه و سنگر طالبان طی سه دهه گذشته بوده است. آنها از زمان جنگ افغانستان با شوروی در پاکستان پناهنده بودهاند و آموزشهای نظامی و ایدئولوژیکی خود را در آنجا فراگرفتهاند. این دلایل میتواند رد کننده این مسأله باشد که طالبان نمیخواهد پاکستان از کارهای آنها سر دربیاورد.
ب-2- ایران: همسایه غربی افغانستان در اوایل ظهور گروه طالبان در دهه 1990 میلادی از اتحاد شمال افغانستان حمایت مینمود. قتل دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف رابطه طالبان و ایران را بسیار تیره نمود تا حدی که ارتش ایران در مرزهای غربی افغانستان در حالت آمادهباش درآمد. پس از حمله یازدهم سپتامبر 2001 وقتی آمریکا به افغانستان حمله نمود، ایران سود فراوان برد و نظام سیاسی که در دشمنی با ایران قرار داشت بدون هزینه به نفع تهران سرنگون شد. وقتی روابط آمریکا و ایران پس از سال 2004 رو به تیرگی بیشتر نهاد، تهران درصدد برآمد که با دشمنان آمریکا در منطقه ازجمله افغانستان همکاری نماید. رابطه ایران با طالبان در حوزه غرب و جنوب غرب افغانستان در همین راستا قابلتحلیل است هرچند ایران تا هنوز منکر این ادعاها هستند. اکنونکه قرار است طی چند هفته آینده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود، ایران نمیخواهد بار دیگر ترامپ به قدرت برسد زیرا سیاست شدت عمل وی در قبال تهران آسیب بزرگ اقتصادی را متوجه تهران نموده است. ایران بهخوبی میداند که برقراری صلح در افغانستان میتواند برای آمریکا بهطور عام و برای ترامپ بهطور خاص اعتبار ببخشد و این به معنای برتری ترامپ در رقابت انتخاباتی آمریکا خواهد بود. از سوی دیگر جدا از موضوع انتخابات آمریکا و شخص ترامپ، ایران نمیخواهند در معادلات افغانستان نادیده گرفته شود زیرا ایران برای خود به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در افغانستان اهمیت ویژه قائل است و ازاینرو نمیخواهد در تعیین سرنوشت افغانستان نادیده گرفته شود.
ب-3- روسیه: رابطه روسیه با طالبان تقریباً شبیه رابطه این گروه با ایران است. روسیه و طالبان دشمن ایدئولوژیک هستند اما حضور دشمن مشترک (آمریکا) این دو را وادار نموده است که طی سالهای اخیر رابطه همکاری جویانه داشته باشند. روسیه برخلاف ایران، منافع خود را در به قدرت رسیدن مجدد دونالد ترامپ میبیند. از همین رو، سری بودن مذاکرات بین الافغانی نمیتواند به خاطر ترس از خرابکاری روسیه باشد زیرا روسیه میخواهد طالبان بیشتر در قدرت سیاسی افغانستان سهیم شوند تا دولت غربگرای افغانستان از صحنه حذف شود و از سوی دیگر با نتیجهبخش بودن مذاکرات صلح افغانستان، بخت دونالد ترامپ برای به قدرت رسیدن مجدد افزایش پیدا میکند و این به نفع روسیه است.

دیدگاه شما