صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذاکرات قطر و انتظارات مردم

-

مذاکرات قطر و انتظارات مردم

مذاکرات قطر میان حکومت و ملت افغانستان از یک سو، گروه طالبان از سوی دیگر در جریان است. هرچند اخبار آن در سطح رسانه ها به اطلاع عموم می  رسد اما شاید حقایق پشت پرده و در  واقع تصمیم گیرندگان ذی دخل در امور مذاکرات و صلح غیر از این موارد باشد. کشورهای همسایه و جامعه بین المللی نیز حضور دارند که بدون تردید تصمیم آنها در روند مذاکرات صلح نقش آفرین است. اما اینکه چه چیزی مطمح نظر هر یکی آنان هست شاید به سادگی نتوان قضاوت کرد و باید منتظر ماند تا زمان تعیین کند که کدام کشور، چه نقشی مثبت و یا منفی در روند پیشرفت و یامانع تراشی بر سرراه مذاکرات بازی کرده است. تا آنجا که از قرائن حال پیداست طرف های مذاکره کننده از بروز اخبار بصورت شفاف و اخبار دست اول چندان خرسند نیستند به همین دلیل هم هست که اخبار در حصار حلقه مذاکره کننده ها محصور مانده است. حتی موارد نیز نشانگر آن است که اگر این اخبار از صحت برخوردار باشد در بایکوت خبری مذاکرات تعمد وجود دارد؛ در حالی  که برسم نورم استندرد بین الملی و قواعد رسانه ای اصل برنشر و اطلاع رسانی اخبار بصورت مستقیم و لحظه به لحظه از مذاکرات است، تا مردم خسته از جنگ افغانستان و مشتاقان صلح به افغانستان جنگ زده در سطح منطقه و جهان در جریان دقیق اخبار و اطلاعات قرار بگیرد.
تا آنجا که اخبار و اطلاعات نه چندان دست اول از مذاکرات بیرون درز کرده است نشانگر و بیانگر آن است که هیئت مذاکره کنند ای طالبان  همچنان بر یک سر دوراهی و تردید و دو دلی تصمیم گیری قرار دارد. در پاسخ این سوال خبر نگاران که آیا طالبان همان طالبان قدیم است یا خیر؟
بلا استثناء پاسخی ندارد و بصورت قطعی و روشن این سوال را جواب نمی گویند. دلیلش همان است که طالبان از نوعی حکومت شان که تجربه شده است خود شان خجالت زده است، خود را منزوی احساس می  کند منفور خاص و عام و ملل جهان وجامعه جهانی می داند. اگر هم بخواهد باز جرأت بیان آن تئوری سیاسی برای حکومت را ندارد که یک بار برای همه دنیا تجربه شده است. زیرا خود شان  می داند که حکومت طالبانی مایه ننگ و نفرت، برای حاکمان وقت و مایه رعب و وحشت برای جامعه انسانی بوده است. نوع نظام سیاسی که با هر نوع مدنیت، پیشرفت و توسعه سیاسی و اقتصادی سر ستیز دارد. حقوق موضوعه بین المللی را مردود می داند. منبع هر نوع قانون را از سوی خداوند آن هم با قرائت و تفسیر خاص خود معتبر می داند و لاغیر. قوانین فرسوده و دست و پاگیر که با هیچ منطق مُتقَن و عقل سلیم سازگاری ندارد. هر نوع مظاهر مدنیت و پیشرفت را نشانه تهاجم فرهنگ غرب می داند. و متقابلاَ هرچه خرافه پرستی و واپسگرای فرهنگی است را علامت دین و مظاهر اسلام ناب تلقی می کند. در منطق طالب هیچ تساهل و تسامح فرهنگی و دینی قابل پذیرش نیست خط سیر و سلوک شان یکی است و آن هم اسلام ناب از نوع قرائت بنیاد گرایی و افراط گرایانه طالبان. هر نظام سیاسی ممکن مولفه های تشکیل دهنده خاص خود را داشته باشد و حکومت طالبان نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ آنچه که تجربه تاریخی از بدو ظهور طالب و سلطه بر کابل بعنوان حاکمان آن نشان داده است. با معیارهای حقوق بین الملل و جامعه جهانی همسو نبوده است. حکومت تک ساحتی طالبانی در کابل با عمر نه چندان طولانی خود با رفتار های مغایر شئون انسانی ثابت کرد که این نوع حاکمیت برگرفته از نوع بینش سیاسی مبتنی بر ایده دینیِّی «اُد خُلُو فی السلم کافه» که سنگ بناء هر نوع حکومت دینی استوار بر ساختار افراط گرایی دینی و توحش فرهنگی می باشد، استوار است.
این دیدگاه دینی طالب است که از دین تفسیر به رأی دارد اما جنبه ای دیگری که در دیدگاه طالب و نظام سیاسی طالبانی باید مود مداقه و تحلیل قرار گیرد، حس فاشیستی و قوم گرایانه است که در ساختار سیاسی آن نهفته است. طالبان در دوران سیاه حاکمیت خود در کابل، بوضوح ثابت کرد که اگر یکی از مؤلفه های ساختاری این نظام سیاسی را خشونت دینی تشکیل می هد، قطعاَ یکی دیگرش را تک بعدی و تک ساحتی بودن قومی تکمیل می  کند. در تمام عمر حکومت طالبان در کابل آشکارا و مشخص برای همه به اثبات رسیده است که ساختار این حاکمیت بر پایه ای قومیت  خاص شکل گرفته و مشارکت سیاسی را بر نمی تابد. هم در دوران سیاه حاکمیتش در کابل و هم بعد از آن در برابر مشارکت اقوام دیگر در ساختار سیاسی و نظامی خود سرسختی تمام عیار از خود نشان داده است. ترکیب هیئت مذاکره کننده گروه طالبان نیز بیانگر این حقیقت تلخ است که احساس همدیگر پذیری از اقوام مختلف افغانستان همچنان در برنامه ریزی سیاسی طالبان جایگاه و پایگاه ندارد بلکه صرفاَ حق حاکمیت را به قوم خاص و عمدتاَ مردمان جنوب می دهد. انتظار جامعه مختلف الملیه ای  افغانستان این است که گروه طالبان با پیوستن به جامعه و حکومت افغانستان خود را شریک این جامعه دانسته بجای خدمت به اربابان بیرون مرزی با ملت افغانستان احساس غم شریکی کند. با همدیگر پذیری و همسوی با حکومت جمهوری اسلامی افغانستان به قانون اساسی کشور احترام بگذارند و برای آبادانی و توسعه ای این سرزمین رنج دیده کمک کنند. از موضع سرسختانه و متصلب خود فاصله بگیرد با نگاه جامع تری اصول سیاسی خود را پایه گذاری کند. حق حاکمیت برای همه ای اقوام ساکن در این مرزو بوم تنها راه حل اساسی و استقرار صلح دائمی در کشور است. انحصار گرایی و راندن بر مرکب یک چشمه سیاست و اصرار بر استقرار حکومت تک ساحتی بیش از این در افغانستان پاسخگو نیست، نه جامعه ای افغانستان می  پذیرد و نه شرکاء بین المللی و جامعه جهانی قابل پذیرش و قابل قبول می داند.
از سوی دیگر، از حکومت جمهوری اسلامی افغانستان  انتظار می رود که مذاکرات را همسو با منافع ملی افغانستان مدیریت نماید، تیم مذاکره کننده ای جمهوری اسلامی افغانستان نیز تا کنون انتظارات مردم را شایسته وبایسته پاسخ نگفته است، با توجه به اینکه؛ از اطلاعات پشت پرده و جزئیات مذاکرات چیزی در دست نیست تعداد از خبرنگاران مخصوصاَ خبر نگاران زن مجبور به بازگشت از عرصه کاری خود از قطر به کابل شده اند، این نشان می دهد که تیم مذاکره کننده حکومت شفاف عمل نمی  کند در بعد اطلاع رسانی ضعیف و یا حتی از نشر اخبار دقیق مذاکرات جلوگیری می کند. اطلاع رسانی دقیق و آزادی بیان یکی از اصول حکومت جمهوری اسلامی افغانستان است که با تأسف تیم مذاکره کننده خود چندان رضایت بخش عمل نکرده است و با کتمان کاری اصل مهم شفافیت و اطلاع رسانی دقیق را نقض کرده است. انتظار مردم آن است که در جریان دقیق تصمیم های هیئت مذاکره کننده قرار بگیرد و افکار عمومی را در روند مذاکرات باخود سهیم وشریک سازد.         

دیدگاه شما