صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۲۸ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان؛ جهنم کودکان

-

افغانستان؛ جهنم کودکان

مناسبتها بهانههای کمیاب در باب شرح تسمیه آن است. روز جهانی کودک هم مصداق عینی یک چنین فرضیه است. رشد انسان در چشم انداز تاریخ مسیر پر پیچ و خم را سر کرده است. تحولات و تطورات در جوامع انسانی حاصلش تکامل مفهوم کودکی به معنی امروزیاش است. رشدشناسان بر این موضوع واقف اند که در گذشته دور، دورهای کودکی مورد پذیرش عموم مردم نبوده است. این مرحلهی از رشد، جزئی بزرگسالی به حساب میآمده است. لباسهای کوتاه شده بزرگسالان را بر تن شان میکردند. دقیقا بر کارهای گماشته میشدند که افراد بزرگسال انجام میدادند. در محافل میگساری میکدهها از کودکان به غرض تلذذ شهوانی کار میگرفتند. در تمام صحنههای خشن دوشادوش مردان کهنه سن حضور مییافتند. گذشته از این همه، در دورههای گذشته تنها به دنیا آمدن طفل و به خیر گذشتن زایش و زایمان نبود، بلکه اضطراب بزرگتر در راه بود. فرض کنید، شما در قرن نهم پیش از میلاد در دولت شهر- اسپارت زندگی میکنید. هیئت از طرف دولت برای وارسی کردن کودکان میآیند. به استثنایی کودکان بسیار سالم بقیه را از بین میبرند. گریه کردن کودک در این دولت جرم به حساب میآید. آنها را با آب سرد حمام میدهند. از همان آوان به خدمت عسکری میگیرند. در قرن هفدهم دیدگاه نو جایگزین مفکورههای کهنه میشود. عالمان دین کودکان را ارواح معصوم میخوانند. صاحبان اندیشه و قدرت کودکی مرحلهی جدا از بزرگسالی میپندارند و این دوره سنی را دارای نیازهای فراتر از حد معمول میدانند؛ اما فلسفه در جدال اند، نه در حوزه روزمرگیها بلکه در باب فطرت آدمی. توماسهابز معتقدند که کودکان "خبث طینت" اند. شرور و جنگ طلب اند. بر عکس ژان ژاک روسو بدین باورند که کودکان ذاتا پاک سرشت اند ولی محیط تاثیر بد و خوب بر آنها میگذارد. جان لاک پا را فرا تر مینهد و آنها را به لوح سفید تشبیه میکند.
هر چه بر آن بنویسی، همان است شخصیت شان. سرگذشت زندگی تاریخی و جدلهای فلسفی هیچ یک راه را بر بهار پر از امید در زندگی کودکان افغانستانی باز نخواهد کرد.
از آن جای که افغانستان دومین کشور پر مخاطره برای زندگی در جهان است، میتوانیم از این جا به عنوان جهنم کودکان یاد کنیم. جنگ، فقر، بی ثباتی اجتماعی، خشونت، اقتصاد فلج، بی سوادی، امراض و بحرانهای محیطی بر زندگی میلیونها انسان و به ویژه کودکان سایه افگنده است. چالشها فرا روی کودکان کشورم، کم نیستند ولی برجسته ترینهایش موارد آتی اند.
1.عدم مصونیت جانی- همه روزه کودکان معصوم و بی گناه کشته میشوند. افغانستان بدترین شرایط ممکن برای زندگی کودکان به لحاظ امنیتی است.
در بسا موارد از آنها به غرض سپر انسانی کار گرفته میشود. به باور نویسنده این مقاله دولت و مخالفانش به یک پیمانه در این خصوص مقصر اند.
چرا که در هنگام بمباردمان هوایی و تصفیه ساحات مسکونی از وجود شورشیان اخلاق جنگی مدنظر نیست.
نهادهای حقوق بشری هم بر همه موضوعات مربوط به جنایات لاپوشانی میکند. اگر وضع بدین منوال که هست، ادامه یاد ممکن نسلهای پسا جنگ خاطرات بدی را با خود شان حمل کنند.
کمتر تاثیر آن بی عاطفگی اجتماعی میتواند باشد.
ناشی گریهای طرفهای در گیر در جنگ، محصولش جامعه فلج و بیمار فردا خواهد بود.
صدمات روحی ناشی از جنگ بر قربانیان جنگ، تصویر سیاه از دوره تاریخی شان است.
2.سلامت روان و بهداشت آن- دومین و در عین مهم ترین بحث در خصوص کودکان است.
این موضوع است که کمتر خانواده و کمتر سیاست مدار برایش برنامه دارد.
روان سالم سازنده جسم سالم و نیز جامعه سالم اند. تاثیر خوراک روانی بیشتر از خوراک جسمیاند. همیشه توجه ما به شکم ما بوده، غافل از این که ذهن است که کیفیت زندگی ما را تعیین میکند. خانوادهها و دولت مکلف اند که تغذیه ذهن کودکان را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند. هیچ برنامه تلویزیونی نیست که مساعد حال کودکان باشد. با تأسف حکومت در این مورد پالیسی مشخص ندارد. اخبار جنگ و خشونت، کارتونهای مبتذل و بی مفهوم و نیز سریالهای غیر موافق با فرهنگ اصیل مردم ما و نیز یک مشت خزعبلات تحت نام هنر همه و همه مضر صحت روان اند. همه ی سیاستهای رسانه ی خود در راستای تعالی فرهنگی عیار کرده ولی وزارت اطلاعات و فرهنگ تا هنوز راهکار مشخص در این خصوص ندارد.
وقتی که یک کودک صبح با خبر جنگ از خواب بیدار میشود، فکر میکند، همه یعنی جنگ و خشونت. والدین با آگاهی کمیکه از موضوعات تربیتی و روان شناختی کودک شان دارند، دشمنان درجه یک آنها اند. دریغ کردن محبت از جانب پدر و مادر به لحاظ مباحث روان شناختی بدترین وضع ممکن را برای کودکان رقم میزند. رد و بدل کردن حرفهای زشت و خارج از چوکات در کانون خانوادهها تاثیر سوء بر روح و روان شان دارند. روان شناسان حتا، آمیزش در اتاق اطفال و نو زادان را مردود میدانند. هر نوع بر خورد فیزیکی و مشاجرات لفظی در حضور اطفال بین والدین، باعث انتقال خشونت به نسلهای بعدی میگردد.
3.محرومیت از آموزش- کودکان افغانستانی بنا بر عوامل عدیده، جنگ و ضعفهای اقتصادی از آموزش بی بهره اند. با توجه به حمایتهای جهانی در خصوص معارف، هنوز هم درصد بالایی از اطفال در این کشور از رفتن به مراکز آموزشی محروم اند. نهادهای دست اندر کار معارف بسیار ضعیف عمل میکند. کیفیت پایین آموزش در مکاتب سبب میگردد که نیروی تحت آموزش، خیلی ناکارا بار بیایند. با تأسف باید اذعان داشت که دولت در بخش معارف کوتاهی میکند. مکاتب بدون تعمیر، مسلکی نبودن معلمان، تهدیدات امنیتی در ساحات نا امن، تخصیص هزینه نا چیز در بخش معارف و محور قرار نگرفتن نهادهای حامیو مدافع معارف را میتوان از عوامل عقب گرد و چالش زا در امر آموزش بر شمرد.
4.عدم دسترسی به خدمات صحی- افغانستان به حیث کشور پسا جنگ، با نارسایی صحی دست و پنجه نرم میکند. این موضوع تحت  تآثیر جنگ و فقر قرار دارد. بر همگان روشن است که بحث مشکلات صحی از مشکلات برجسته دولت نیز است. حکومت هم تلاشهای چشم گیر را در این بخش انجام داده است. به نسبت عمق و فراگیری مشکلات این حوزه این تلاشها کافی نبوده است. در مناطق دور افتاده، مراکز صحی وجود ندارد یا به شکل بسیار ابتدایی اش وجود دارد. سالانه هزاران کودک در اثر امراض خطرناک جان میدهند. کودکان زیادی با مریضی پولیو دست در گریبان است. اطفال معلول و معیوب نیز در این کشور، بیش از هر جای دیگر است.
5.توظیف به کار شاقه و اجباری- سن قانونی برای وارد شدن به بازار کار در قانون اساسی هجده سالگی گفته شده است. ولی در این کشور، بنابر مشکلات اقتصادی خانوادهها و نیز پایین بودن سطح آگاهی جامعه کودکان قبل از رسیدن به سن قانونی به کارهای شاقه به گونه اجباری توصیف میگردند. در بسا موارد این امر موجب، صدمات روحی و آسیبهای جسمیمیگردد.
بر مبنای قانون کار افراد زیر سن نباید، قبل از سن قانونی به کارهای ثقیل و مضر صحت گماشته شود؛ اما این فرمایشات قانون بنا به ضعفهای اجرایی هیچ گاه در عمل محقق نمیگردد. دولت باید با توجه به پشتوانه قانونی که دارد، تدابیر لازم را اتخاذ نماید.
کودکان افغانستانی در باتلاق چالشها دست و پا میزنند، بدون هیچ امیدی. مشکلات یاد شده صرفا، گوشهی آنها بود. تا هنوز راه چاره سنجیده نشده است. نه خانواده و نه مسئولان امور هیچ کدام شان بر این امر مشکلات توجه ندارند، غافل از اینکه  آینده با اقتدار در گرو کودکان سالم هستند.

 

دیدگاه شما