صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۲۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

آتش‌بس؛ محک جدی در آزمون اراده‌ی صلح خواهی

-

آتش‌بس؛ محک جدی در آزمون اراده‌ی صلح خواهی

گزارشها از شکست بن بست مذاکرات صلح و آغاز مجدد این پروسه پس از وقفهی دو ماهه خبر میدهد، آغاز پروسه گفتگوهای بین الافغانی شور و هیجان امید بخش و بعضا نگران کننده را در جامعه افغانستان به وجود آورده است، مردم خسته از جنگ هر صدایی که حامل صلح و همپذیری باشد مورد حمایت قرار میدهند، صلح همانند نیازهای اولیه انسان، از اهمیت حیاتی برخوردار است تاریخ سیاسی افغانستان دستکم در چهل سال اخیر قبل از اینکه صلح واقعی را تجربه نموده باشد، درگیر جنگ و خونریزی بوده است. صلح واقعی در افغانستان هنوز جامه عمل نپوشیده است به همین ملحوظ، مردم افغانستان به رغم خوشبینی از اینکه دو جانب در عوض میدانهای جنگ به میز گفتگوها حاضر شده اند آن را به دیدهی قدر مینگرند؛ اما نگرانیهایی از پیشبرد این پروسه که منجر به ختم جنگ گردد نیز برجسته است.
در طول مذاکرات هجده ماهه آمریکا – طالبان و همینطور جریان سه ماهه مذاکرات بین الافغانی صلح، نتیجهی قابل پسندی که شعلههای جنگ را خاموش نموده باشد به چشم نمیخورد، برعکس، شدت خشونتها بیشتر گردید و در این فرایند اقشار گوناگون جامعه که طرف جنگ نبودند نیز مورد آماج انتحار و انفجار قرار گرفتند؛ لذا با در نظرداشت وضعیت چندین ماهه مذاکرات صلح و شدت روز افزون حملات طالبان، نگرانیهایی از اراده صلحخواهی این گروه که باورمندانه در جهت ختم جنگ قدم برداشته باشند در متن جامعه مشهود است، پیشبرد مذاکرات و منتج نمودن آن به صلح نیازمند آتشبس سراسری و فراگیر است که تا کنون ضمن تأکید نیروهای داخلی و کشورهای مختلف جهان به این مهم، طالبان به آتشبس وقعی نگذاشته اند؛ اما به نظر میرسد واقعیتی که دست طالبان را به تداوم خشونتها باز نگهداشته است توافقنامه دوحه است که بر اساس آن این گروه خشونتهای شان را توجیه میکند، بر اساس ترتیب بندی اولویتهای توافقنامه دوحه، آزادی زندانیان طالبان، تعهد به آتشبس با نیروهای بین المللی، توافق بر سر ساختار سیاسی آینده، در نهایت آتشبس و شکلگیری ساختار جدید ذکر گردیده است که این گروه با دیکته به آن، تنور جنگ را داغ نگهداشته است تا از مجاری تفنگ و دیپلماسی تفوق خود در جهت کسب امتیازات بیشتر را حفظ نمایند؛ لذا دو اولویت متضاد در مذاکرات بین الافغانی در تقابل قرار دارند، حکومت افغانستان آتشبس را اولویت اساسی دانسته و رسیدن به صلح را با تحقق آن میسور میداند؛ اما جانب طالبان، آتشبس را در انتهای فهرست خویش قرار داده است.
تأکید نیروهای داخلی و بین المللی به آتشبس: همزمان با آغاز مذاکرات بین الافغانی صلح در 22 سنبله سال جاری و قبل از آن، دولت افغانستان، جامعه مدنی و نیروهای سیاسی داخلی همواره خواهان آتشبس فراگیر در کشور گردیدند؛ اما طالبان در جواب گفته بود که به این مورد در جریان گفتگوها تصمیم گرفته خواهد شد، آتشبس از مسائل پیچیده و مهم در جریان مذاکرات است که طالبان به راحتی آن را نخواهد پذیرفت و جانب حکومت نیز همانند قبل به آن تأکید خواهد ورزید، با این حال علاوه بر مردم و دولت افغانستان کشورها و سازمانهای بین المللی نیز به تحقق آتشبس تأکید ورزیده و از طالبان خواسته اند که به خواستههای مردم افغانستان وقع بگذارند، در ۲۳ مارچ ۲۰۲۰، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد خواستار  آتشبس جهانی شد تا به کشورهای عضو اجازه دهد که تمرکز خود را برای مقابله با تهدید بشریت از ویروس کرونا افزایش دهند. حدود ۷۰ کشور از جمله افغانستان از این پیشنهاد پشتیبانی کردند.
علاوه بر آن بسیاری از کشورهای همسایه نیز خواستار آتشبس در افغانستان شدند، ایران بیانیهای صادر کرد که از آتشبس در افغانستان مطابق با درخواست سازمان ملل حمایت میکند. ایران اتفاقاً با دو جناح درگیر در افغانستان، از جمله با طالبان روابط دوجانبه و نزدیک دارد، به همین ترتیب، چین از همهی طرفها خواست که «به ابتکار دبیرکل گوترش و آرمان جامعهی بینالمللی پاسخ دهند و درگیری و رویارویی را متوقف کنند و کشور و مردم را در اولویت قرار دهند.»
اتحادیهی اروپا نیز بیانیهی محکمی را به نفع آتشبس فوری بشردوستانه همراه با درخواست دبیرکل سازمان ملل صادر کرد.
اتحادیهای که نقش عمده در بازسازی افغانستان داشته و تداوم تعامل آن برای ثبات کشور بسیار مهم است، همچنان سازمان همکاری اسلامی (OIC ) نیز خواستار «آتشبس فوری و پایدار» شد. حمایت سیاسی کشورهای OIC ، بهویژه عربستان سعودی، به عنوان متولی شهرهای مقدس اسلام و قطر به عنوان میزبان دفتر سیاسی طالبان نیز برای پایدار نگهداشتن آتشبس از اهمیت ویژهی برخوردار است.
طالبان و آتشبس: به نظر میرسد که اینبار گروه طالبان ملزم به رعایت آتشبس سراسری میگردند، فشارهای جامعه جهانی به عنوان حامیان پروسه صلح را نمیتوان نادیده انگاشت و از آن حذر نمود، طالبان کنونی طالبان چند سال پیش نیستند، این گروه به همان میزان که از مصئونیتهای نسبی بین المللی برخوردار گردیده اند به همان میزان مکلف به رعایت خواستههای جهانی است، طالبان چند سال قبل یک گروه منزوی و پناهگزین در دل کوهپایهها و دشتها با پس زمینه تروریستی در لیست سیاه کشورها و سازمانهای بین المللی قرار داشت، هیچگونه تعامل با جهان در دستور کار این گروه و جامعه جهانی قرار نداشت؛ اما اکنون وضعیت به گونهی قابل ملاحظه تغییر نموده است، طالبان امروز به عنوان بخش انکار ناپذیر جامعه افغانی بر سر میز مذاکره با دولت حضور دارند آنچنان که این گروه در گذشته به قتل و کشتار و ایجاد رعب و وحشت دست باز داشتند، اکنون مکلف به رعایت بعضی از شروط هستند، این گروه قرار است در متن جامعه و دولت در کنار دیگر شهروندان کشور به زندگی مسالمت آمیز رو آورند، از این رو ملزم به شرط پذیری در جریان مذاکرات میباشند، مورد برجسته و مهمتر دیگری که طالبان را از تنگنای نگاه حصر گرایانه در قبال صلح و آتشبس به سمت تعامل و وقع گذاشتن به خواست جانب مقابل میکشاند، تعهد به اصول مذاکرات است، اصولی که در قطر مورد توافق قرار گرفته است مواردی همچون توافقنامهی دوحه، خواست مردم افغانستان، قطعنامهی سازمان ملل متحد و ارادهی طرفها میباشد که بر مبنای آن مذاکرات صلح روند اش را طی خواهد نمود، با این حال جدا از توافقنامه دوحه که دچار بعضی مشکلات میباشد، سائر مبناها همچون خواست مردم افغانستان و قطع نامهی سازمان ملل متحد طرفین را ملزم به آتشبس نموده است در کنار آن، ارادهی یکی از طرفها که هیأت صلح دولت میباشد نیز خواهان آتشبس میباشد.
هرسه مبنای یاد شده از آتشبس حمایت نموده است و ماهیت تداوم مذاکرات، آتشبس را در دل خود پرورش میدهد.
مگر اینکه طالبان خلاف تعهدات عمل نمایند در واقع دوام جنگ در تضاد کامل با طرزالعمل و کارشیوهی مذاکرات دوحه خواهد بود.
نتیجه گیری: چنانچه به دریافت بعضی از تجربیاتی که در جریان هفته کاهش خشونتها را شاهد بودیم، تنها راه رسیدن به خواستههای سیاسی از مجاری پابندی به تعهد و دیپلماسی میسر است، کاهش خشونتها باعث شد که ایالات متحده امریکا طالبان را به عنوان یک گروه شبهنظامی به رسمیت بشناسد و با آنها وارد یک پیمان کلان سیاسی شود، اگر طالبان به جای کاهش خشونت، استراتژی خشونتطلبانهی خود را دنبال میکردند، بعید بود که دارای مشروعیت نسبی سیاسی شوند و یا ایالات متحده امریکا با آنان قرارداد صلح رسمی عقد کند.
با این حال اکنون که پروسه مذاکرات صلح مجددا آغاز گردیده است پیشنهاد میگردد که گروه طالبان استراتژی خشونت محور و جنگ طلبانه شان را به سمت آتشبس و تداوم مذاکرات تغییر جهت بدهند، برای اعضای رهبری این گروه لازم است که از این به بعد به جای یک گروه جنگجو و جنگطلب باید به بازیگران سیاسی ماهری بدل شوند.
اکنون که دولت افغانستان و جامعه جهانی فرصت گفتگوهای صلح را فراهم نموده اند و حمایتهای وسیع جهانی در پیوند به آن جریان دارد، این گروه نیز در همکاری به خواستههای مردم و جامعه جهانی به آتشبس تن داده و مجرای دیپلماسی و گفتگو را ساز و کار رسیدن به اهداف روی دست گیرند، با این حال، انتظار میرود که هیأت مذاکره کننده دولت در اولین روزهای مذاکرات، بستهی آتشبس را پیشنهاد نمایند، واکنش طالبان در این امر، سرنوشت ساز و تعیین کننده خواهد بود.

 

دیدگاه شما