صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۲۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سیاست تاکتیکی پاکستان در قبال افغانستان پس از ناکامی ترامپ- ( بخش اول)

-

سیاست تاکتیکی پاکستان  در قبال افغانستان پس از ناکامی ترامپ- ( بخش اول)

اشاره:
عمران خان صدر اعظم پاکستان روز پنجشنبه 29 عقرب با پیام "تلاش بیشتر برای پیشبرد پروسۀ صلح افغانستان و تقویت روابط نیک فرهنگی و تجاری" وارد کابل شد. خان در کانفرانس مشترک مطبوعاتی اش با رئیس جمهور افغانستان، تأکید کرد که او هرچه را که بتواند برای تأمین امنیت و موفقیت پروسه صلح افغانستان انجام خواهد داد. پس از چند سال روابط سرد سیاسی میان پاکستان و افغانستان، سفر عمران خان به کابل به معنای ترمیم روابط سیاسی میان کابل و اسلام آباد تلقی گردید.
در این نوشته برآن هستیم که به این سؤال اساسی پاسخ بدهیم که آیا ترمیم روابط سیاسی پاکستان و افغانستان باعث تأمین صلح پایدار در افغانستان خواهد شد؟ وگرنه چرا پاکستان نمیخواهد در افغانستان امنیت پایدار تأمین شود؟
1.هدف پاکستان از تلاش برای تقویت روابط سیاسی با افغانستان
عمران خان در سفرش به کابل گفت که پاکستان در گفتوگوهای صلح میان آمریکا و طالبان و آغاز گفتوگوها میان دولت افغانستان و طالبان، نقش مهمی را بازی کرده است. او برای دولت و مردم افغانستان اطمینان داد که کشورش در حد توان برای پایان خشونتها در افغانستان تلاش میکند. اما با این هم در افکار عمومی مردم افغانستان بی باوری وجود دارد. بی باوری مردم و دولت افغانستان به گفته های خان ریشه در تنشهای تاریخی این دو کشور دارد که در بخش دوم این نوشته به آن اشاره می شود.
واقعیت اینست که پاکستان نسبت به قضایای افغانستان همیشه در عین حالیکه بحران آفریده است پیوسته تلاش کرده است تا خودش را در میان بازیگران دخیل در مسئله افغانستان، بعنوان راه حل اساسی نیز نشان بدهد.
پاکستان در طول دوره ریاست جمهوری ترامپ در آمریکا،  در گفتگوهای صلح افغانستان قرابت و همکاری نزدیک پیدا کرد و همین امر سبب شد که با حمایت سیاسی پاکستان، گروه طالبان بدون پرداخت هیچ هزینهای بیش از پنج هزار زندانی خودش را با فشار آمریکا از زندان های افغانستان آزاد و دوباره به صفوف جنگ برگردانند. علاوه برآن در این بازی سیاسی، طالبان وجهه سیاسی خود را بازیافت و در سطح دیپلماتیک همطراز دولت افغانستان به پیش رفت.
اکنون که نتیجه انتخابات آمریکا خلاف انتظار پاکستان شد، دولت پاکستان متوجه قضایا است که ممکنست دولت آقای بایدن نسبت به قضایای افغانستان تجدید نظر کند. تجدید نظر و یا ادامه سیاست آمریکا با افغانستان و مبارزه با تروریزم بدون همکاری کشورهای منطقه و بین الملل ممکن نیست. از این رو دولت پاکستان با یک پیش دستی در صدد تقویت رابطه سیاسی خود با افغانستان شده است و در سطح یک هیأت بلند پایه به افغانستان سفر دیپلماتیک انجام داد و از همکاری تمام و جدی با مردم و دولت افغانستان اطمینان خاطر داد. در نگاه دیپلماتیک در اصل صدر اعظم پاکستان به دولت جدید آمریکا این پیام را مخابره کرد که در تجدید نظر یا دوام برنامه هایش با افغانستان، متوجه پاکستان بعنوان یک بازیگر اصلی یا همکار قدرتمند باشد و آن را هرگز نادیده نه انگارد.
از دیگر جانب باید به خاطر داشت که قضیه افغانستان تبدیل به یک بازی پیچیده شده است و عوامل و بازیگران مختلف منطقهای و بین المللی دارد. درست است که در بخش زیادی از این بازی، دولت پاکستان دست قدرتمند و مستقیم دارد ولی این هم زیاد تخصصی نیست که ادعا شود که با اطمینان خاطر و حتی عزم جدی پاکستان بر مهار ناامنی در افغانستان، تمام عوامل ناامنی در افغانستان حل و فصل شود و پروسه صلح افغانستان به حد انتظار قابل قبول برای مردم و دولت افغانستان برسد.
از این رو نگاه نگارنده بر اینست که سفر صدر اعظم پاکستان به افغانستان بیشتر یک سفر تاکتیکی بود و تأثیر چندانی بر استقرار امنیت و مهار گروه های دهشت افکن ندارد. گواه اصلی بر این قضیه اینست که در روز بعد از سفر عمران خان به افغانستان، بیش از 23 راکت در کابل شلیک شدند. در نتیجه مجموع این راکت ها ده تن شهید و پنجاه و یک تن زخمی شدند. با این رویکردی که در پاسخ به سؤال اول داشتیم برای خوانندگان این سؤال به وجود می آید که واقعا چرا پاکستان نمی خواهد در افغانستان امنیت پایدار تأمین شود؟ پاسخ به این سؤال را در قالب بخش دوم نوشته به پیش می بریم.
2.عوامل ریشه دار تنش سیاسی میان پاکستان و افغانستان
عرف دیپلماتیک همیشه این بوده است که نمایندگان دیپلماتیک و سران دولت های پاکستان و افغانستان در دیدار های رسمی خود مانند سفر عمران خان به کابل به مشترکات فرهنگی، ضرورت های تعامل تجاری و اقتصادی میان این دو کشور تأکید می کنند. پس از هر دید و بازدیدی مقامات عالیرتبه طرفین، این تلقی برای مردم خلق می شود که پس از این، روابط خارجی و سیاست خارجی پاکستان و افغانستان از حالت امنیت محور به حالت روابط مسالمت آمیز فرهنگی و اقتصادی تغییر خواهد کرد. اما این هدف تاکنون تحقق پیدا نکرده است و تا سال های مدید  محقق نخواهد شد. به همین نگاه است که سفر عمران خان نیز نخواهد توانست بر واقعیت های موجود غلبه کند. دلیل اش اینست که نهادهای امنیتی همیشه تلاش می کنند که سیاست خارجی خود را با افغانستان پیوسته بر اساس فرضیه ها و اصول امنیتی با افغانستان تنظیم می کند و به آن پافشاری دارد. عواملی  که باعث استراتژی انعطاف ناپذیر امنیتی پاکستان در قبال افغانستان شده است را مورد بررسی قرار می دهیم:
1. ساختار نظامی پاکستان
کشور پاکستان در این عمر کوتاه خود، تقریبا با ترس و هراس بزرگ شده است. پاکستان در دامن سیاست مدنی کلان نشده است.
این کشور دست پرورده ژنرال های نظامی است. اگر سیاست مدنی در این کشور به قدرت دست یافته است، آن هم به صورت اعطایی از جانب نهاد های نظامی پاکستان بوده است.
کسانی که به سیاست و دولت داری در پاکستان اشراف دارند این تعبیر را درست درک خواهند کرد که نهاد های نظامی در پاکستان بعنوان "دولت اصلی در درون یک دولت" است. هربار که دولت مدنی برخلاف نهادهای نظامی و استراتژی آنان رفتار کرده اند و یا مقامات نظامی پاکستان احساس کرده اند که دولت مدنی دارد از مسیر اصلی تعریف شده آنان منحرف می شوند، فورا با یک کودتای نظامی، دولت را به مسیر تعیین شده برگردانده اند. در عمر کوتاه دولت پاکستان، نهادهای نظامی پاکستان سه بار دولت مدنی را کودتا کرده اند و بعدا دولتی را سرکار آورده اند که ناگزیر بوده اند در مسیر تعیین شده حرکت کنند.
علاوه بر این، مسئله منافع صنفی نیز در این مورد نباید از دیدها پنهان نگهداشته شود. ژنرال های نظامی و استخباراتی پاکستان و تقریبا تمام نیروهای مسلح پاکستان تبدیل به یک صنف نظامی در پاکستان می باشند و همیشه از منافع صنفی خود در برابر تصمیمات و پالیسی دولت مدنی پاکستان به صورت منسجم دفاع می کنند.
نتیجه و پیامد چنین وضعیتی در پاکستان این شده است که نهادهای نظامی پاکستان همیشه کانون های منازعه پاکستان را با کشورهای دیگر گرم نگهدارند تا مردم پاکستان همیشه به ارتش و استخبارات پاکستان نیازمند باشند و از آن ها قهرمانان همیشه مدافع را در اذهان شان تجسم کنند.
بدیهی است که گرم نگهداشتن کانون های منازعه برای همیشه، دولت های مدنی پاکستان را نیز وادار می کنند که این استراتژی را در سیاست خارجی خود با کشورها، مورد نظر قرار بدهند و آن را اعمال کنند. از این رو بعید به نظر می رسد که رهبران سیاسی پاکستان بتواند در سیاست خارجی خود پالیسی را وضع کند که خلاف سیاست امنیتی ساختار نظامی پاکستان باشد. عمران خان علی رغم رابطه نزدیکی که با نهادهای نظامی پاکستان دارد باز هم نتوانست که در روابط سیاسی خود با افغانستان خلاف سیاست گذشته پاکستان عمل کند و سفر اخیر او به افغانستان نیز هیچ تأثیر جدیدی بر جا نخواهد گذاشت.

 

دیدگاه شما