صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۲۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سیاست تاکتیکی پاکستان در قبال افغانستان پس از ناکامی ترامپ-بخش دوم و پایانی

-

سیاست تاکتیکی پاکستان در قبال افغانستان  پس از ناکامی ترامپ-بخش دوم و پایانی

2. تأثیر منازعه هند و پاکستان بر افغانستان
مناطق مورد منازعه سرزمین کشمیر، یکی از کانون های فعال تنش در منطقه است. این کانون تنش برسیاست امنیتی هند و چین و پاکستان و به تبع آن افغانستان و حتی کل منطقه جنوب آسیا، سایه سنگین انداخته است.
سؤالی که در این بحث پدید می آید اینست که چگونه منازعه پاکستان و هند در کشمیر، مسایل امنیتی افغانستان را تحت تأثیر قرار می دهد و به تبع آن باعث می شود تا بر استراتژی سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان تأثیر بگذارد؟
پاسخ این سؤال را می توان با توجه به سیاست ها و عملکرد های تجربه شدهی گذشته در چند مورد زیر بیان کرد:
الف: مقامات نظامی و استخباراتی پاکستان که عملا مسایل نظامی و منازعه نظامی هند و پاکستان را مدیریت می کنند، آن گاه که هماورد نظامی دو کشور را تصور می کنند نا خود آگاه از میدان نبرد یک گوشه چشمی به کوه پایه های افغانستان در سرحد پاکستان  می اندازند.
آنان این تصور و حس را بار ها با تعبیر"عمق استراتژیک پاکستان در افغانستان" یاد کرده اند. اصلا این تعبیر یک تعبیر شناخته شده در بین تحلیلگران و مقامات دولتی و نظامی پاکستان و افغانستان است.
این تعبیر از آن جا رایج شد که گویا مقامات نظامی پاکستان در پیش بینی جنگ نظامی  زمینی میان ارتش پاکستان و هند، بنا به دلایل وضعیت سرزمینی و آسیب پذیر پاکستان از لحاظ سوق الجیشی، نیازمند عقب نشینی به خاک افغانستان است تا از آن جا دوباره بتوانند خود را برای جنگ زمینی برعلیه ارتش زمینی هند آماده کنند.
این نگاه و هرنگاه کمکی در زمان جنگ و حتی پیش بینی جنگ یک امر مسلم است و در طول جنگ های زمینی میان کشورها و حتی در جنگ های خاورمیانه و جنگ جهانی اول و دوم دارای سابقه است.
ب: حضور قدرتمند و استراتژیک هندوستان در افغانستان برای پاکستان یک نوع محاصره سیاسی تلقی می شود.
پاکستان از حضور هندوستان در ولایت های مرزی افغانستان با پاکستان بارها ابراز نگرانی کرده اند. علاوه برآن، دولت پاکستان از اتحاد استراتژیک هند و پاکستان و به تبع آن قدرتمند شدن افغانستان، همیشه احساس ترس و هراس دارند.
وقتی که هند مقتدر در آن طرف پاکستان باشد و افغانستان بعنوان یک دولت با ارتش منظم و متحد استراتژیک تاریخی هندوستان در این طرف پاکستان قرار بگیرد، پاکستان خودش را عملا در یک محاصره خطرناک تصور می کند.
این تصور همیشه آرامش پاکستان را بهم می ریزد و بعنوان یک کابوس در فراراه و برنامه های آینده نگر پاکستان قرار دارد.
در نتیجه این امر باعث شده است که پاکستان همیشه افغانستان را به خاطر رابطه استراتژیک اش با هندوستان با تربیت و اعزام گروه های مخالف دولت مرکزی افغانستان تنبیه کند و سیاست خارجی خود را با افغانستان به صورت امنیتی ترسیم کند.
3. منازعه سرزمینی پاکستان و افغانستان
چنانچه که در بخش اول اشاره شد، منازعه سرزمینی پاکستان با افغانستان به خط دیورند بر میگردد. جانب پاکستان تاکنون راجع به این خط دارای دیدگاه های متفات اعلامی و عملی بوده است.
پاکستان در سیاست گفتاری اش موضوع این خط را پایان یافته می داند و هر نوع نگرانی را رد می کند. اما عملا پاکستان همیشه نگران موضوع خط دیورند و قبایل ساکن در این دو طرف خط دیورند بوده است.
با ایجاد ایالت خیبرپختونخواه در کشور پاکستان و دادن اختیارات و استقلال داخلی به پشتون های ساکن این ایالت، پاکستان عملا تعلق خاطر آنان را برای پیوستن به خاک افغانستان حذف کرد.
اما با این هم پاکستان همیشه از تعلق خاطر پشتون های این طرف افغانستان به پشتون های آن طرف خط دیورند نگران باقی مانده است.
به همین سبب است که پاکستان همیشه در تلاش بوده است تا در افغانستان دولتی روی کار بیاید که گرایش های قومی و ملی در آن کمتر باشد و بیشتر به گرایش های کلان دینی و اسلامی پیوند محکم داشته باشد.
پاکستان با این سیاست میخواهد که دولت مورد نظرش در افغانستان به جای منافع ملی بیشتر به منافع فرا ملی و اسلامی بیندیشد.
با این سیاست آن حکومت هیچگاه با پاکستان دچار تنش مرزی نخواهد شد و به بلاد اسلامی متحد فکر خواهد کرد.
حمایت پاکستان از مجاهدین، تشکیل و تجهیز امارت اسلامی و اکنون بازهم طالبان و پرورش هزار ها طلاب دینی در مدارس پاکستان دقیقا برهمین پالیسی عملی دولت پاکستان در قبال افغانستان می باشد که در کنار دیگر موضوعات امنیتی دیگر، مسئله خط دیورند یکی از عامل های مهم آن میباشد.
دولت های افغانستان تاکنون در قبال خط دیورند نیز سیاست های مختلف را اعمال کرده اند.
در آخرین مرحله، حامد کرزی پس از آن که از رابطه مسالمت آمیز پاکستان با افغانستان کاملا نا امید شد، دیورند را به عنوان مرز رسمی نشناخت و آن را یک خط عنوان کرد و به ادارات دولتی افغانستان و وزارت خارجه دستور داد که در مکاتبات و گفتگوهای رسمی شان دیورند را بعنوان سرحد نام نگیرد و آن را خط دیورند بگوید.
امرالله صالح معاون دوم رئیس جمهور چند ماه قبل در یک گفتگوی ویژه تلویزیونی، پشاور را پایتخت زمستانی شاهان افغانستان خواند.
با همه این ها، چنانچه که بیان شد نگرانی از خط دیورند یک طرفه است و نگران اصلی پاکستان است. چون این پاکستان است که پیش از ایجاد شدن بعنوان یک کشور مستقل و دارای سرزمین مشخص، بخشی از خاکش مورد ادعای یک کشور مستقل دیگر بوده است.
به همین سبب است که پاکستان در تنظیم سیاست خارجی اش با افغانستان همواره متوجه این موضوع امنیتی و سرزمینی بوده است و به اقدامات عملی متوسل می شود که از آن یاد کردیم.
4. بحران آفرینی و کسب منافع اقتصادی
پاکستان از جمله کشورهای است که همیشه از بحران سود برده است.
پس از جنگ جهانی دوم  و آغاز جنگ سرد میان اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا، پاکستان از این بحران بین المللی سود کلان را در منطقه به دست آورد و مزه آن را چشید.
با تهاجم شوروی و آغاز بحران در افغانستان، فرصت تاریخی برای پاکستان به دست آمد. پاکستان هم تلاش کرد تا ارتش و پایه های دولت در افغانستان متزلزل شود و هم جلو حضور شوروی به  سوی اقیانوس هند از مسیر پاکستان گرفته شود. پاکستان به هردو هدفش رسید، هم ارتش و دولت مرکزی در افغانستان منهدم شد و هم جلو پیشرویی شوروی گرفته شود. اما این دو گزینه پاکستان را در مدیریت بحران کارآزموده ساخت ولی آنچه که این دولت را به دوام و تجدید بحران ترغیب کرد، کمک های مالی و نظامی بود که در امتداد این بحران به پاکستان سرازیر شد. پاکستان در زمان اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی به خاطر حضور مهاجران و رهبران جهادی در پاکستان و نیز احتمال خطر تهاجم شوروی به پاکستان، بزرگترین کمک های مالی و نظامی را از آمریکا و هم پیمانان آمریکا به دست آورد.
پاکستان از همان زمان تاکنون پیوسته در افغانستان و منطقه بحران می آفریند و سپس با مهارت تمام خودش را بعنوان راه حل بحران می قبولاند و کمک های لازم را برای حل این بحران کسب می کند. پاکستان با ایجاد و حمایت طالبان دقیقا همین کار را کرد.
پس از آن که آمریکا برای سرنگونی امارت اسلامی وارد افغانستان شد، پاکستان با آمریکا همراه شد و هزینه هنگفتی را برای مبارزه مشترک با تروریسم دریافت کرد. هر زمانی که ارتش پاکستان در مناطق قبایلی حرکت های نظامی به منظور مبارزه با طالبان پاکستانی و گروه های افراطی انجام می داد بلا فاصله از آمریکا و جامعه جهانی خواستار کمک های مالی برای مبارزه با دهشت افکنی می گردید.
افکار عمومی در افغانستان اینست که  پاکستان دوباره به تقویت طالبان پرداخت و با دولت ترامپ در یک خط سیاست قرار گرفت و در تلاش است از این پس برای مبارزه با گروه داعش شاخه خراسان از آمریکا کمک های مالی دریافت کند.
نتیجه گیری
افغانستان از سیاست خارجی امنیت محور در منطقه و مخصوصا در مناسبات با پاکستان آسیب های بسیار جدی دیده است. به همین خاطر تلاش کرد تا پاکستان و دیگر همسایگان افغانستان را متقاعد سازد که از زمینه ها و فرصت های مناسب ترانزیتی و تجاری منطقوی مخصوصا از مسیر افغانستان بیشتر سود ببرند و همکاری اقتصادی را بر مبنای سیاست خارجی اقتصادمحور با افغانستان در پیش بگیرند.
با همه این دیدگاه ها و تلاش ها، پس از گذشت سال ها امید و انتظار، پاکستان هیچ علاقه و علامتی را برای تغییر سیاست خارجی اش با افغانستان نشان نداد و هیچ گامی مثتبی را برای بهتر شدن همگرایی تجاری و اقتصادی اش با افغانستان برنداشت.
دولت پاکستان به دلیل ماهیت نظامیگری، منازعات دیرینه اش با هند، مشکل سرزمینی اش با افغانستان، در یافت کمک های مالی از طریق بحران آفرینی در منطقه و ترس از برقراری یک دولت مقتدر در افغانستان، از دیپلماسی اقتصادی امتناع می ورزد و علیرغم ترمیم روابط تاکتیکی اش با افغانستان به هیچ وجه دست از نگاه و سیاست امنیت محوراش با این کشور بر نمی دارد.
شواهد می رساند که پاکستان زمانی با افغانستان وارد یک رابطه دوسویه می شود که یا در افغانستان یک دولت ضعیف و دست نشانده مورد نظر پاکستان شکل بگیرد و یا اینکه یک دولت مقتدر با توان نظامی واقتصادی بالا حاکم باشد تا پاکستان ناگزیر شود از سیاست امنیتی و استخباراتی اش دست بردارد و مناسبات اش را مطابق با توافق دوجانبه به پیش ببرد.
از این رو می توانیم نتیجه بگیریم که رفت و آمد های سیاسی رهبران دو کشور پاکستان و افغانستان به این راحتی نمی تواند باعث استقرار صلح و امنیت دایمی و رابطه نیک همسایگی میان این دو کشور گردد.

دیدگاه شما