صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مردم و طٌغیان واپس گرایی

-

مردم و طٌغیان واپس گرایی

جنگ و هزینه های استخوان شکنِ تحمیلی بر مردم افغانستان؛ نیم قرن تنور گرم جنگ، تمامی افراد و خانواده های مردم افغانستان را به شکلی سوزانده است.
کسی را نمی توان یافت که زجر و شکنجه¬ی این نا بسامانی های این نیم قرن افغانستان را نچشیده باشند. کشتار های نظام¬مند و گروهی در جبهه های جنگ و حتی در بازداشت گاهای غیر انسانی بنام زندان ها. بمبارد های بی رحمانه¬ی رژیمی و قتل های هدفمند در جامعه از جانب طرف های درگیر جنگ در افغانستان فاجعه های اند که این مردم با تمام وجود تجربه نمودند. جنگ های خانمان سوز تنظیمی به بهانه¬ی رسیدن به قدرت، و کشتار مردم بی دفاع در چنان جنگ ها  آرامش و فضای صلح و ثبات را در این کشور به آرمانشهر دستنیافتنی تبدیل نموده است. خون و دشمنی های تولید شده از جنگ، خاطرات تلخ این مردم است. معلولیت ها، مهاجرت های اجباری و انواع حقارت های دیگر این مردم همه زاده¬ی فصل جنگ و دوران غمبار این کشور است.
عقب ماندگی در تمام سطوح زندگی مردم، زایش و افزایش بی اعتمادی های بزرگ میان مردم افغانستان و تقسیم و دسته بندی های شکننده، همه منشأی جنگی دارد.
این جنگ که نزدیک به نیم قرن در افغانستان دوام آورده است و قربانی اش مردم افغانستان اند، بار سنگینی است بر دوش مردمان این قلمرو. جنگ و جدال های چند دهه زمینه¬ی این را در درون جامعه مهیا ساخته تا جامعه انباشته از ادبیات نفرت و روحیه¬ی افراطیت شود. جنگ شالوده¬ی نظم اجتماعی را فرو پاشانده و مردم سخت در گرو بی حیایی امنیتی در قالب کشتار بیشتر و خون بیشتر و نایل آمدن به سعادت اخروی بهتر؛ گرگ وارگی اقتصادی در چارچوب مافیایسم و به تاراج بردن قوت لایموت مردم و دها مرض دیگری رایج در جامعه افغانستان، همه حاصل جنگ است. با این حال امید از میان مردم نرفته اند و اکنون نیز مردم به روزنه¬ی چشم دوخته اند که از آن بوی صلح به مشام می رسد.
صلح و آرزوهای دیرینه¬¬ی مردم افغانستان؛ در این فصل از زندگی جمعی در افغانستان و در این برهه¬ی تاریخ این سرزمین همه¬ی مردم افغانستان چشم دوخته اند به سحرگاهی که از آن ندای صلح و ثبات برخزید و امید آرامش برای مردم هدیه دهد و نسیم ملایم و خوشی بوزد و تمام گرد و غبار سیاه نیم قرن جنگ و دشمنی های این جامعه را ببرد. بارانی ببارد و نشانه های خون صدها هزار آدم این کشور را بشوید و در فضای دوستی و برادری، با آن قطرات زلال باران، سبز کند جوانه های صلح و آشتی ملی در جامعه. در فضای صلح و آشتی مردم افغانستان با احساس آرامش در بهبود اوضاع زندگی شان در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و علمی سعی نمایند. بجای صدای انفجار صدای زنگ مکتب و صدای دُهل خوشی ها از کوچه ها و دهکده های این خاک به گوش برسد. چه آرمانی انسانی است این خواسته ها و هر انسان افغانستانی مستحق آن. مردم افغانستان با تحمل همه مصیبت ها، اکنون بی صبرانه در انتظار فصل جدید این خیطه است که در آن دیگر هر روز آدم کشته نشوند. جوانان با آرزوهای جوانی اش در خاک و خون نغلطند. کودکان معصوم در میدان بازی های کودکانه¬ی شان غوطه بخون شان نگردند. اطفال و کودکان مردم با احساس آرام به سوی کودکستان و مکتب بروند و از ترس انفجار، انتحار و جنگ و اختطاف در امان باشند. مادران این سرزمین دیگر هرگز نمی خواهند جوانان شان کشته شوند، زنان این ملک دوست ندارند شوهران شان را در حمله¬ی انتحاری از دست بدهند. یتیمی برای اطفال این کشور سزاوار نیست. لذا، صلح خواست اساسی مردم افغانستان است و صلح با عزت و شرفمندانه تا در فضای صلح بتوانند از تمامی داشته های انسانی و حقوق بشری و اسلامی خویش برخوردار باشند. این حق هر افغانستانی است که در فضای صلح زندگی آبرومندانه را تجربه نمایند و با فرصت ها و امکانات زندگی که شایسته¬¬ی انسان های امروزیست مجهز باشند. مردم افغانستان از جنگ بیزار اند و با صدای رسا و حق طلبانه، آمدن صلح و فضای برادری و برابری انسان محور را در روشنی نظام جمهوری اسلامی افغانستان آرزو  می کنند.
مردم و سرنوشت ارزشمند انسانی آنان؛ مردم و ملت افغانستان همانند سایر انسان ها و مسلمانان کشور های اسلامی حق دارند در فضای صلح زندگی نماید. شایسته¬ی مردم افغانستان است که از ارزش های آزادی، تعلیم و تربیه، صنعت و پیشرفت، موجودیت دانشگاه ها، داشتن سازمان های بزرگ و خورد اجتماعی و فرهنگی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، احترام به حقوق زنان و احترام به ارزش های انسان شمول اسلامی پسند در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی مردان و زنان در جامعه افغانستان برخوردار باشد. قربانی اصلی جنگ نیم قرن اخیر افغانستان مردم این کشور بوده/ است. بنا نظام سیاسی که بتواند ارزش های والای انسانی را با محترم شمردن حق و حقوق همه افراد جامعه بدون در نظرداشت جنس و نژاد در فصل نوین تاریخ کشور و در فضای صلح برآورده سازد، اعتبار بالای نزد مردم افغانستان خواهد داشت. مردم این سرزمین مرارت های فراوان تاریخی را ناشی از نظام های سیاسی در حافظه دارد. سازمان سیاسی یا دولتی که بر بنیاد اصول اساسی همه شمول شکل نگیرد هرگز التیامی نخواهد بود بر درد های نیم قرنه¬ی این ملت. نظام سیاسی که به نحوی به توتالیتریسم قومی یا گروهی مانند گذشته منتج و منجر شود، نمکی خواهد بود بر ذخم ناسور این ملت. بنابراین در فضای صلح و فردای بعد از جنگ، افغانستان نیاز مبرم به نظام سیاسی دارد که برای تمام مردمان این کشور جذبه داشته و از احترام و مشروعیت برخوردار باشد.
سرنوشت ارزشمند و انسانی مردمان و شهروندان این کشور لایق نظام سیاسی است که در آن همه¬ی مردم افغانستان، زنان و مردان افغانستان در آن ارزش انسانی خود را بیابد.
نظام آینده سیاسی، حفظ ارزش ها و احیای عزت ملی و بین المللی و تاریخی؛ عنوان افغانستان گرچه در تاریخ پُربار این سرزمین جدید است، اما این عنوان میراث دار قسمتی از افتخارات بزرگ تمدنی این خیطه¬ی تمدنیست. ملت افغانستان دارای عزت و افتخارات عظیم فرهنگی و تاریخی است، احیای آن و میراثداری از آن ثروتِ ارزشمند تمدنی – فرهنگی را با داشتن صلح و ثبات و ترویج روحیه برادری و برابری و تشکیل دولت و نظام سیاسی همه شمول و همه پسند، می توان تصاحب شد. نظام جمهوری اسلامی با رویکرد اصلاحی سیستماتیک و پویا در افغانستان این فرصت را به مردم افغانستان خواهد داد تا به این مهم میهنی دست یافت. با ایجاد نظم سیاسی در درون کشور و نهادینه سازی بنیاد های مردم سالاری و حفظ ارزش های انسانی، ثبات و بهبود داخلی به ارمغان خواهد آمد؛ وقتی چنین شود، عزت بین المللی برای افغانستان کسب خواهد شد. افغانستان با نظام های فرسوده و تعصب زا هرگز نمی تواند به سکو های معتبر منطقه¬یی و جهانی تکیه زند. این مسأله را بار بار تاریخ این مُلک تجربه نموده است.
مردم افغانستان نمی خواهند در معرکه¬ی گرمِ واپس¬گرایی هیزوم شوند؛ آشکار و هویداست که مردم مسلمان افغانستان راهی را که در گذشته های تاریخ تحمیلی یا غیر تحمیلی گذرانده است تکرار نمی رود؛ زیرا چنان راه ها و تجربیات جزء عقب گرایی و انجماد جامعه¬¬ی افغانستان چیزی دیگری در پی نداشته است. ملت افغانستان در فصل حساس تاریخ قرار دارد و در این سپهر موجود، همه¬¬ی مردم مسولیت دارند که نسبت به سرنوشت و آینده جمعی خود آگاهانه عمل نمایند. نظام سیاسی در جامعه دقیقا تعیین کننده  و جهت دهنده تمامی اموری است که افراد یک جامعه با آنان رو بروست و جزء جدا ناپذیر سرنوشت شان خواهد بود. براین اساس صلح خواست حیاتی مردم افغانستان است، اما صلح را مردم افغانستان خواهان است که در آن حقوق و آزادی ها و ارزش های انسانی مردم به معامله گرفته نشود. مردم افغانستان به همان پیمانه¬ی که از ادامه¬¬ی جنگ و خونریزی در کشور انزجار دارد، از معامله¬ی حقوق اساسی و انسانی شان در فرایند صلح نیز متنفر است. نظام سیاسی و حاکمیت سیاسی که احترام به ارزش های بنیادین و شرفمندانه¬ی تمام مردم افغانستان نداشته باشد هم وزنِ با نا امنی های کشنده است. مردم و نسل جدید افغانستان طوفان و طغیانِ است در برابر نظام های خودکامه و دگماتیسم با هر عنوان که باشد. سزاوار این نسل و مردم نیست که یکبار دیگر دود واپس¬گرایی چشمان شان را کور سازد.

دیدگاه شما