صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رویکرد صادقانه و ملی به صلح، ضمانت پایداری کشور است-بخش آخر

-

رویکرد صادقانه و ملی به صلح، ضمانت پایداری کشور است-بخش آخر

گرچه این مقال به درازا کشید، اما بحث در این بخش به پایان خویش میرسد. دو محور اساسی در این نوشته به تحلیل گرفته میشود. اول: خلق و تقویت گزیدههای ملی از جانب دولت.
دوم: طالبان آزادی اندیشه و عمل سیاسی. بدون تردید دولت جمهوری اسلامیافغانستان، نماینده ملت است و مطابق به قوانین کشور، دولت مسؤلیت دارد تا زمینههای تقویت روحیه ملی را فراهم سازد. دولت افغانستان برای عموم مردم و جغرافیای کلی افغانستان است، لذا توزیع امکانات و خدمات رسانی بدون تبعیض یکی از اساسی ترین کار این دولت میباشد. وقتی کارکرد ملی از دولت جمهوری اسلامیافغانستان دیده شود و توسط عمل برای عامه¬ی مردم در افغانستان ثابت گردد؛ مورد احترام و پذیرش مردم خواهد بود و حمایت قاطع مردم افغانستان را با خود خواهد داشت.
قانون گرایی؛ زیرساختهای اصلی دولت و قدرت در کشور قراردادهای جمعی است که به نام قانون اساسی عنوان میشود. قانون اساسی نه تنها ساختار تشکیلاتی دولت را شکل و شمایل بخشیده است، بلکه کارکرد و پلانهای عملیاتی دولت در کشور نیز در انتطباق به قانون اساسی بایست مدیریت گردد. دولت افغانستان یگانه متکایی مشروعیت آفرینش مراعات قانون اساسی و تطبیق آن به صورت قانونی آن است.
قانون گرایی و کار بر بنیاد قانون اساسی افغانستان مقبولیت و موثریت این دولت را تضمین خواهد کرد. اصل بودن قانون از جانب دولت موجب محبوبیت دولت نزد مردم است.
این نکته است که میزان رضایت مردم را از حکومت تعیین مینماید.
مبارزه با فساد اداری؛ در افغانستان عمده ترین مشکل که وجود دارد فساد اداریست. این لکه ننگ برای دولت افغانستان پیش زمینه¬ی طولانی دارد. بدبختانه این مرض مهلک لایههای عمیق در دولت و ساختار حکومتی دارد. فساد اداری در دولت افغانستان منتج به این شده است که چندمین بار افغانستان در میان کشورهای فاسد جهان قرار داشته است. فساد اداری از پیچیده ترین مسایل است که در افغانستان همچنان به قوت خود باقیست و دولت در این چند سال نتوانسته است این چالش را از میان بردارد. موضوع فساد اداری حتی سبب ایجاد شکافهای میان مردم و دولت گردیده است و مردم افغانستان از کارکرد دولت در این زمینه به صورت کامل ناراض میباشد.
دوری از پالیسیهای عملی تعصب محور؛ همچنان که دولت مربوط به تمام افغانستان و مردم آن است، پس! ارایه خدمات و کار در عرصههای توسعوی در افغانستان نیز باید برای عموم مردم کشور باشد. پروژههای رفاه بخش و عام المنفعه در کشور مطابق قانون و بر اساس نیازهای آن مردم در نظر گرفته شود.
تصامیم تعصب آور از طرف دولت برای مردمان این مُلک، زمینه¬ی عدم ثبات افغانستان را مساعد مینماید. توزیع امکانات نامتوازن و نامتعادل در کشور سبب گردیده است، افتراق و دوریهای میان مردم را شکل بدهد. عدم توجه به یک ولایت و یا منطقه به بهانه¬ی درجه سه و یا درجه دو بودن تقویت کننده این نوع چالشها در کشور است. نگاه غرض آلود و مبتنی بر فرقهای مروج در افغانستان، چالش بزرگیست در راستایی آمدن ثبات افغانستان.
تحکیم پایههای تئوریک نظام سیاسی قانون گرا و مردم سالار از طریقهای مختلف در جامعه؛ برای فهم و درک دقیق از روایتهای سیاسی و نظامهای سیاسی در جامعه، نیاز است از طروق مختلف باید به بدنه¬ی مردم آگاهی داده شود. آگاهی از قانون و امتیازات نظام سیاسی برای افراد جامعه یگانه راه است برای معرفی و تحکیم بنیادهای نظری نظام سیاسی در بستر جامعه. معرفی نظام جمهوری اسلامیو برتریهای آن نسبت به سایر نظامهای سیاسی. فقر تیوریک در جامعه در جهت درک نظام جمهوری در افغانستان به شدت وجود دارد. روایت جمهوری، حتی در میان حلقه اکادمیک کشور ناشناخته باقیست، چه رسد عامه مردم افغانستان. بنابراین میان بستر مردمیو نظام سیاسی در کشور خیلی رابطه تعریف شده موجود نیست. این چالش بزرگیست برای نفوذ روایتهای دیگر در جامعه افغانستان و تشدید جنگهای روانی با اغراض مشخص سیاسی در کشور. راهها و امکانات که میتواند در این راستا دولت و ملت افغانستان را کمک کند؛ وزارت معارف، وزارت تحصیلات عالی، وزارت اطلاعات و فرهنگ، رسانهها و نخبه گان فرهنگی و سیاسی، میباشد. دانشگاههای کشور و رسانهها عمده ترین نقش را در این مورد میتواند بازی کند. این خلأ به صورت مخوف در جامعه افغانستان وجود دارد، نقش نخبه¬گان سیاسی و نخبه¬گان فرهنگی در جامعه بسیار ارزنده است. فهم علمیو سیاسی از نظام جمهوری اسلامیو کاربرد آن در جامعه و جلوگیری از تأثیر سوء روایتهای خشک و ایدئولوک بوجود میآید.
طالبان، آزادی اندیشه و عمل؛ گروه طالبان با گذشته¬ی تروریستی که دارد، معتقد به باورهای تنگ¬نظرانه است. طالبان اندیشه و تفکر ایدئولوک دارد و به سیاست و سازوکارهای سیاسی در جامعه همچنان انحصاری میبیند. اندیشه سیاسی طالبان تحت تأثیر جریانهای سیاسی بیرون از افغانستان است. روحیه وطن دوستی و مردم دوستی طالبان مورد شک و تردید است، زیرا کشتار مردم افغانستان از جانب نیروهای طالبان در سراسر کشور مصداق این امر میباشد. قطع جنگ در برابر خارجیها و بخصوص نیروهای امریکایی و تداوم کشتار مردم افغانستان نشانه¬ی اصلی این مدعاست. از طرف دیگر طالبان به صورت صادقانه و با روحیه ملی به پروسه صلح در افغانستان نمیپردازد و این بد گمانی از آنجایی نشأت میکند که طالبان در تداوم مذاکره و در  چگونگی مذاکره صلح با خط و نشان و مشورههای همه جانبه کشور همسایه پاکستان به پیش میرود. این مساله جالب است از این جهت که آیا طالبان افغانستانی است یا پاکستانی؟ موضوع دیگر، بنیاد فقهی و جواز شرعی جنگ یا جهاد در افغانستان است. اگر جنگ بیست و چند ساله طالبان در افغانستان جهاد بوده است، پس چرا این موضوع را به صورت علمیو در مراکز علمیبه بحث نمیگیرند، تا بنیادهای فکری این جنگ واضح و آشکار گردد و مردم افغانستان بدانند که تا هنوز درمساجدها و در مراسمهای مذهبی یا در سرکها و کوچههای شهر به صورت دسته جمعی از جانب طالبان کشته شده اند، چه بنیاد داشته است؟
افغانستان جامعه متکثر است؛ طالبان اگر افغانستان با ثبات و صلح آمیز میخواهند و اگر به آنچه میگویند صادق هستند و در مورد افغانستان روحیه وطن دوستی دارند؟ این را بایست درک کرده باشند که افغانستان تاریخ خونبار و غم انگیزی داشته است. قسمتی از جنجالهای افغانستان معلول عوامل سازمانی و حکومتی میباشد که با دیدگاههای انحصار طلبانه و انحطاط آور به مردمان این مُلک بوده است. براین اساس این واقعیت را باید بپذیریم که جامعه افغانستان متشکل از اقوام مختلف است و یک جامعه متکثر میباشد. در چنین جامعه و با سابقه¬ی تاریخی که وجود دارد، کثرت گرایی یکی از ملزومات مهم سیاسی است که در افغانستان بایست مطمح نظر باشد. گروه طالبان در مذاکرات صلح اگر صادقانه و با روحیه ملی و با نگاه کثرت گرایی در جامعه افغانستان وارد نشود این فرصت را از مردم افغانستان میرباید. روحیه انحصار گری و انحطاط خواهی طالبان همچنان که دیده میشود، مانند سابقه¬ی سیاسی آن گروه به قوت خویش باقیست، این مسأله برای آینده صلح و پایداری کشور افغانستان سخت هزینه بر خواهد بود.
جمع بندی:
1. افغانستان در موقعیت حساس تاریخ سیاسی خویش قرار دارد. این موضوع نظر به شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در حال حاضر کشور و تحلیل سابقه¬ی تاریخی آن بررسی شده است. تجربه تلخ مردم افغانستان از رژیمهای مختلف سیاسی این جذبه را میان عامه¬ی مردم، نسبت به نظام سیاسی جمهوری قانون گرا و مردم سالار با رویکرد اصلاحی خلق نموده است. زیرا نظام جمهوری با استوانههای قانون اساسی، یگانه نظام سیاسی است که میتواند در جامعه کنونی افغانستان پاسخ مطالبات ملی و عادلانه برای مردم باشد.
2. دولت افغانستان با آفتهای درون نظام مانند مافوق قانون بودن یک عده و مبارزه جدی و اساسی در برابر فساد اداری و تبعیضات عمیق و سیستمیرایج در کشور فعالانه کار نماید، تا روحیه ملی تقویت گردد و مردم در محور دولت جمهوری اسلامیبا خواست و خواهش ملی جمع شوند. این نکتهها رویکرد صادقانه و ملی را به صلح افغانستان روشن مینماید. صلح با روحیه ملی و صادقانه در چین شرایط تضمین کننده فرداهای با ثبات کشور و دولت افغانستان خواهد بود.
3. طالبان به عنوان طرف مذاکره صلح افغانستان باید بپذیرد که در برابر ملت افغانستان با خصوصیات متکثر و مطابق ارزشهای انسانی جهان شمول قرار دارد. انحصار طلبی و انحطاط خواهی به یقین راه به گمراهه رفتن است و پایدرای افغانستان را سخت متضرر خواهد کرد.

دیدگاه شما