صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دعوت به تشنج اجتماعی و سیاسی به خیرِ ملت نیست

-

دعوت به تشنج اجتماعی و سیاسی به خیرِ ملت نیست

افغانستان و هزینه های تباه کننده تشنجات سیاسی؛ کشور افغانستان و مردم این سرزمین بی ثباتی و عدم نظم سیاسی را با تمام وجود آزموده است. شکستن نظم سیاسی و برهم خوردن نظام کشور داغ های فراوان را به سینه های این مردم بجا مانده است. بعد از گسیختن تار های نظم سنتی در این کشور، همه داشته ها و بافته های این مُلک به آتش سوخت و تا اکنون نیز می سوزد و دود می شود. دهه¬ی دموکراسی یا دموکراسی سلطانی در ده سال اخیر پادشاهی ظاهرشاه فضای نسبتا خوب و مساعدی را به بوجود آورده بود.
احزاب سیاسی و تشکل های سیاسی در آن بستر تولد شدند و رشد یافتند. انگار جامعه در فرآیند طبیعی خویش قرار گرفته بود و آرام و آهسته به دگرگونی از درون دست یازیده بود. جریان های سیاسی با شعار های عدالت گرأ و خدمت به جامعه در زیر چتر بزرگ پادشاهی و قانون اساسی دولت شروع به نُمو نموده بود.
گرچه قانون احزاب سیاسی تا آخرین روزگار حکومت و سلطنت ظاهرشاه توشیح نگردید، اما بستر برای تغییر به صورت تدریجی و مبتنی بر اصل اصلاحات در جامعه فراهم می شد. امور جمعی با دید وسیع سراسری در کشور اجرایی می گردید.
سخاوت نسبی از دولت را مردم شاهد بودند. اما بد بختانه دولت بانگاه معاصر به پدیده های همزمانی اش، خیلی عمیق نمی پرداخت.
سیاست های کلی دولت گرچه مطابق قوانین حمل می شد، ولی رسوبات ذهنیت های قبیلوی در درون دستگاه حاکمه تلاش شان این بود که از الگوی استبداد و عدم توجه به مردم استفاده کنند. گهگاهی این امر موفق بود و حتی ظاهرشاه را نیز مجاب به اجرایی شدن چنین سخیف کاری های سیاسی می نمود.
به هرحال فضأ دوران ده سال اخیر سلطنت ظاهرشاه که مبتنی بر نظم سنتی حاکم در این کشور بود، از نکته های نوستالوژیک تاریخ این سرزمین به حساب می آید.
عُقده های سیاسی رسوب شده در اذهان عده¬ی از خانواده شاهی ظاهرشاه و مطامع قدرت آنان، موجب گردید چتر نظم سنتی را در فضای افغانستان پاره نماید. دگرگونی جهشی در جو آرام اجتماعی – سیاسی کشور، ساختار ها و رفتار های سنت شده در افغانستان را به شدت ملتهب ساخت. این التهاب وقتی بیشتر گردید که اسم از کودتا به میان آمد. سردار داوود خان پسر کاکای ظاهر شاه با تجربه بیشتر از یک دهه نخست وزیری و بودن در حلقات بالای سیاسی، در زمان سلطنت ظاهرشاه؛ اینبار در غیاب شاه مذکور طی کودتا در تابستان 1352ه آخرین ستون نظم سیاسی رایج در افغانستان را فرو پاشاند و موفق گردید نظام جدید سیاسی را بنام جمهوری داوود خان شکل داد. دقیقا کودتای 26 سرطان سال 1352 هجری خورشیدی این بهانه را بوجود آورد که از آن زمان به بعد دیگر افغانستان هر روز بیشتر از روز قبلش از نظم سیاسی دور تر و نا بسامانی سیاسی افزونتر گردیده است.
جمهوری سردار داوود خان با کودتای دیگری از جانب رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان که به راه انداخته شد از میان رفت. بعد از شکست جمهوری داوود خان و ایجاد حکومت انقلابی حزب چپ مشرب خلق و پرچم، نظام سیاسی افغانستان و نظم عمومی در کشور گراف نابسامانی ها و بی ثباتی ها بیشتر گردید. از آن روزگار به بعد دنیایی سیاست در افغانستان مملو شد از هرج و مرج های هررنگ. این حوادث روحیه ملی را به شدت ضربه زد و گروه بندی های قومی و قشری وارد کارزار های سیاست شد و هر لحظه تشنجات سیاسی تشدید گردید. افغانستان به صورت کامل به مخمصه¬ی گیر افتاد که هزینه های سنگین را بر ملت تحمیل ساخت. جنگ های داخلی و کشتار های زیاد در افغانستان اتفاق افتاد و مبنای همه¬ی آن از ابتدأ از بین بردن نظم سنتی سیاسی بود که در کشور از هم گسیخت. بی ثباتی سیاسی و تشنجات اجتماعی – سیاسی در کشور روزگار از دمار مردم افغانستان کشید و این مردم را به تباهی اساسی رو برو نمود. ترغیب و تشویق مردم به هیجانات سیاسی کار آزموده شده است که جز ویرانی و تباهی و کشتار چیزی دیگری در قبال ندارد.
خویشتن داری و رویکرد مصلحانه و ملی کمک کننده نظم سیاسی کنونیست. دوری از ادبیات کودتای سلامت جامعه و نظام سیاسی را در پی خواهد داشت.
انتقاد مثبت و اصلاحات سازنده باعث بقأ کشور است؛ در هرنظام و در هر ساختار انتقاد سازنده و مثبت راه حل است برای بیرون رفت از بحران ها و کاستی ها. در جامعه و یا در ساختار تشکیلاتی و حتی در نظام سیاسی در کشور اگر روحیه انتقادی و انتقاد پذیری بر بنیاد اصل سازندگی وجود نداشته باشد، آن جامعه دچار رکود و جمود گردیده و نواقص خود را درک نخواهد توانست. زمانیکه از کمبودی ها و کاستی ها صحبت انتقادی نشود، شناخت همه جانبه از کجی ها شکل پیدا نمی کند، وقتی شناخت و آگاهی دقیق از میزان موثریت و کارکرد سیستم برملا نشود راه اصلاح آن را نمی توان یافت. بنابر این انتقاد و صحبت از کاستی های یک نظام و یا دولت با توجه به اصل اصلاحات کاریست معقول و روند پویای است. بقأ سالم و سلامت جامعه و دولت در این است که اصلاحات را به شکل درست آن در نظام تعریف و حمایت شود. هرگاه چنین گردید سازندگی در دولت و نظام به سوی رشد و تکامل خویش خواهد رفت.
بیانات انتقادی و اصلاح گرأ مبتنی بر خیر جمعی مورد پذیرش همگان است، اما ایجاد موج از تشنجات سیاسی و اجتماعی با گفتار های نا سنجیده، بحران کشور را افزونتر می کند.
شعار ملی و عمل ملت شمول؛ در حالت حساس کشور و در شرایط که دشمنان این خاک از هر طرف مشکلات عدیده¬ی را بر مردم افغانستان تحمیل می کند. از هر فرد افغانستانی توقع می رود که اگر به افغانستان به عنوان مُلک شان احترام دارند، شعار ملی و گفتار خیرخواهانه و به نفع ملت را داشته باشند.
شعار ملی و عمل های افغانستان شمول که از آن خیر جمعی التفات گردد نیاز امروز این کشور است؛ نه بیانات که از آن تنفر و کینه توزی های سیاسی می بارد. طمع های سیاسی شخصی و گروهی نباید یک بار دیگر افغانستان را به سقوط گاه سیاه گذشته مواجه سازد.
آنانیکه درگذشته های تاریخ افغانستان نفاق افگنانه و تخریب کارانه شعار دادند و عمل نمودند، هرگز از قضاوت تاریخ بدور نخواهد ماند و در پیشگاه ملت افغانستان بگروند سیاه داشته و دارند.
قصاوت در برابر اطفال این خاک و مردمان این خاک کار شجاعانه نیست، بلکه نظم ستیزی را در افغانستان نشان می دهد. همه مردم افغانستان تشنه¬ی اصلاحات در نظام سیاسی و دولتی افغانستان است. این یک حق مشروع هر افغانستانی است که مطالبه نماید تا اصلاحات در تمامی بخش های دولت بوجود آید و کارکرد دولت و مدیران سیاست در کشور مقید به خدمت به مردم افغانستان شود.
هرج و مرج و دعوت به تشنج سیاسی، بافته های رنگ شده ملی را نابود می کند؛ در این نُزده سال اخیر اندک پایه های دولت و نظام سیاسی در کشور بر بستر های قانونی خویش شکل گرفته است، حمایت از این روند و تقویت چنین فرآیند سیاسی در کشور به سود همه خواهد بود. دولت جمهوری اسلامی افغانستان با استوانه های قانونی خویش یکی از دستآورد های پسین ملت افغانستان است، این نتیجه را نباید با هرج و مرج و تشنجات سیاسی مورد تهدید قرار داد. هرکسی و یا هر فرد بدنبال چنین کاری باشد، عمل شان فرق ندارد با نمونه های تاریخی که در بالا روی صحبت گردید. مردم افغانستان طعم تلخ و کشنده نابسامانی سیاسی که بر اساس القاأت نادرست سیاسی صورت گرفته بود به کررات چشیده است. سزاوار این مردم نیست که بار دیگر بافته های سیاسی که ضمانت نظم عمومی را در جامعه به عهده دارد، به تار و پودش تجزیه نمود. اینکار، حتی نفع شخصی کسانی را هم برآورده نخواهد کرد، زیرا از میان رفتن نظم حاکم بر جامعه و دعوت به تشنجات سیاسی آتشِ بزرگیست که دامن همه را همانند گذشته های این کشور خواهند گرفت و هیچ کسی در امان نخواهد ماند؛ لذا انباشتن طمع های سیاسی فردی و تبارز آن با روند دعوت به تشنجات سیاسی برخلاف اصل وطن دوستیست. 

 

دیدگاه شما