صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پازل‌های سیاسی چه تصویری از افغانستان ارائه می‌دهند؟

-

پازل‌های سیاسی چه تصویری از افغانستان ارائه می‌دهند؟

پازل، قطعاتی پلاستیکی از یک تصویر کلی هستند که وابسته به سلیقهی فرد کنار هم چیده میشوند و از آن تصویری به وجود میآید که مطمح نظر ترتیب دهندهی آن است، در چیدمان قطعات پازل کنار همدیگر، میتوان مفاهیم و یا کانسبتی همچون شهر، خانه، آبادانی و ویرانی را تصویر نمود، پازلها با آنکه ظاهرا ماهیت سرگرمی نا مفهوم را در ذهن متصور میسازد؛ اما واقعیتی که در پس زمینهی آن نهفته است، بیانگر دیدگاه و نگرش اعضای یک جامعه در شکل دهی و مفهوم سازی یک جامعه هستند، افراد جامعه همانند قطعات پازل در ترسیم تصویری از آیندهی کشور و اجتماع نقش تعیین کننده دارند، پازلها با پیش زمینهی ذهنی بازیگر تصویر مورد نظر وی را شکل میدهند، اشخاص تأثیر گزار اجتماعی و سیاسی نیز همانند آن، تصویری از آینده را میسازند، پازلها در پیچ و خم جا بجایی از خود نقش و ارادهی مستقل ندارند؛ اما پازلهای سیاسی و اجتماعی از قدرت اراده و تصمیم گیری برخوردار اند که متناسب با شرایط زمانی، آنان نیز توسط بازیگران ماهر در نقشهی سیاسی و اجتماعی جا بجا میشوند تا تصویری از پیش فرض ذهنی بازیگران را ارائه دهند.
بنا بر این در شرایطی که افغانستان امروزی قرار دارد، پازلهای سیاسی اکثرا نقش غیر مستقل در تصویر سازی از آیندهی کشور دارند، در این میان مثلث تصمیم گیرندهی بازیگران خارجی، با توحید دیدگاه، تصویری از افغانستان آینده ترسیم نموده اند که تمام تلاشهای شان در شکل دهی آینده افغانستان تقلای یک کشور وابسته و غیر مستقل را یدک میکشد، مبحث داغ امروزی، پیرامون مسائل سیاسی بر محور شکل و نمود حکومت پسا صلح در افغانستان مطرح میباشد، کشاکش بر سر این موضوع جدی به نظر میرسد هم اکنون کشور در حادترین وضعیت زمانی قرار دارد، یارگیریهای سیاسی از داخل و خارج افغانستان همچنان ادامه دارد، موضعگیریهای مهرههای بازی به صورت مقطعی و غیر استراتژیک اتخاذ میگردد، کنشها و عملکردهای احساساتی جای مباحث منطقی و دیپلماسی را گرفته است، پازلها هرکدام مجاری رسوخ به قدرت را میجویند، کانسبت آیندهی سیاسی هرچه باشد از منظر آنان حایز اهمیت نیست؛ بلکه اهمیت موضوع زمانی برجسته میگردد که میزان سهم در بدنه قدرت سیاسی به چه نحو است، پازلهای سیاسی افغانستان چنان بی برنامه و دستپاچه اند که بخاطر رقابت سیاسی با یک فرد، کل نظام را در آئینهی فرد رقیب میبینند، کسانیکه در رأس قدرت قرار دارند زمانی از منظر سیاسیون افغان قابل قدر اند که به آنان و نهاد سیاسی شان امتیازی مادی و سهم واگذار نمایند، اگر دسترسی به مورد یاد شده از میان برداشته شود، آنگاه در جایگاه تندترین منتقد و مخالف حکومت قامت راست مینمایند و تا مقطع آسیب رسانی به نظام نیز به پیش میروند، با این حال اکنون افغانستان در حالتی قرار دارد که همدلی و تک صدایی میتواند کشور را به جایگاه مورد نظر که همانا حفظ قانون اساسی و نظام میباشد ثابت نگهدارد، مثلث تصمیم گیرندهگان در پشت میز اطاقهای فکر شان با محاسبه از زمینههای اجتماعی تصویر ارائه شده در حال لحظه شماری اند، آنان دست و بال طالبان را در اجرای هرگونه جنایت و عملکردهای غیر انسانی باز گذاشته اند، محکومیتهای فاقد ضمانت اجرا تنها مرهمی است که میخواهند با استفاده از آن زخمهای مردم افغانستان را درمان نمایند؛ اما غافل از اینکه افغانها تمام علل و عوامل تحمیل خشونتها و کشتار سیستماتیک را به خوبی درک مینمایند، با این حال، تنها نیروهای سیاسی مخالف حکومت اند که با چشم پوشی از ابعاد جنایات طالبان، با آنان ساز همنوایی سر داده و طرح موقتخواهی را همه روزه شاخ و برگ میدهند.
افغانستان در آیندهی پس از صلح شاهد یکی از تصاویر نظام سیاسی در میدانهای بازی خواهد بود، حفظ جمهوریت با تمام دستاوردهایش، اداره موقت با ساختار صدارتی، طرح دوم را بیشتر چهرههایی مطرح میسازند که بنا به رنجشهای سیاسی که از رئیس جمهور غنی دارند با ماهیت عقدهگشایی آن را نشخوار مینمایند، در یکی از رسانههای همسو با « تازه مخالفین سیاسی حکومت » دیدم که چنان مدعای بی اساس طرح عبوری و آتشبس را با آب و تاب تبصره نموده بودند که انگار داستان به آخر رسیده و فردای همین روز، نظام جاگزین را لنگ لنگان از قطر به کابل روی دوش حمل خواهند کرد، اینها کسانی نیستند جز آنانی که تا چند روز قبل، وزیر در کابینه داشت، اکنون که بنا به لزوم دید، از مقام اش برکنار گردیده است در صدد اند تا قصود سیاسی شان را در اعمال نظام جدید غیر قابل تعریف صدارتی از رئیس جمهوری غنی بگیرند که هنوز هیچ ساختار و تعریف مشخص و واضح از آن ارائه نگردیده است و این نسخه از طرفداران قابل توجهی در داخل کشور نیز برخوردار نمیباشد، سناریو سازیهای این چنینی توسط استخبارات کشورهای ذینفع طراحی میگردد و از حنجرهی مهرههای داخلی بیرون داده میشود، آنان از پشت دیکور میزهای شان ناظر واکنشهای اجتماعی هستند تا بدانند که تیر را درست به هدف رها نموده اند یا در مسیر راه به موانع نامرئی که از دید آنان پنهان بوده است برخورد مینماید، لذا در چنین حالت، تعدادی هدفمندانه و با در نظرداشت سفارشات بیرونیها بلندگوی اعلان طرحهای آنان میگردد، تعدادی هم فارغ از درک عمیق قضایای پشت پرده بی مهابا صدا بلند نموده و احساساتی از آن حمایت مینمایند، در افغانستان مورد دومی بیشتر به وقوع پیوسته است.اگر از جریان دو سالهی پروسه صلح آگاهی لازم را داشته باشیم به یاد داریم که در حین مذاکرات میان آمریکا و نمایندگان طالبان با اینکه پشت دربهای بسته و فارغ از دوربین رسانهها برگزار میگردید و هیچ نمایندهی از حکومت افغانستان در آن حضور نداشت، هرازگاهی طرحهای مورد توافق شان را به صورت افواهاتی در میان مردم پخش مینمودند و بعضا از مجاری رسانههای معتبر بین المللی نشر میگردید، اما هنگامی که واکنش آگاهانه نسل نو افغانستان به صورت مستدل و منطقی سناریوی طراحی شده را به چالش میکشید، نمایندگان مذاکره کننده هر دو جریان، از واقعیت انکار مینمودند و صحت خبر نشر شده را با توجیهات مختلف رد مینمودند که از این میان، ساز و کار حکومت موقت را در آن زمان نیز چندین بار به خورد اذهان عامه دادند که پس از واکنشهای اجتماعی چارهی جز انکار نداشتند، با این حال توطئهی که بر سر دستاوردهای بیست سالهی کشور طراحی گردیده است ماهیت فردی ندارد؛ بلکه منافع و مضرات آن، دامنگیر عموم خواهد بود، هیچ ملاحظهی فراتر از خیر جمعی نیست، فرد میتواند در آسایش و امنیت جمعی تواناییها خود را باز یابد، اما اتکا به منافع فردی در فقدان توجه به منافع ملی، زمینهی هرگونه فرصت و بالندگی را از افراد باز میستاند، پازلهای سیاسی افغان که هم اکنون در اختیار بازیگران پر قدرت قرار گرفته اند آنچنان هم بی اراده نیستند که نتوانند خارج از چارچوبه هدایات آنان تصویر سازی نمایند، دقت و ژرف نگری به پیامدهای بازی قدرتها میتواند تصویر مطابق میل جامعه افغانی را در فردای پس از صلح ترسیم نماید، ضمن افتخاراتی که تاریخ بلند بالای کشور و امپراتوران این سرزمین در فراز و نشیب تحولات جهانی از خود بجا گذاشته است، نسل کنونی مکلف به حفظ و توسعه آن است، نه اینکه رقابتهای سیاسی را به گونهی ببینند که بر اثر آن کل نظام دستاوردهای آن را به قمار احساسات بگیرند. تصویر کنونی که هم اکنون تعدادی از کارگزاران حوزه جمهوریت از افغانستان ارائه نموده اند، با تکیه به پنلهای سست عنصری و بی ارادگی کاملا یک تصویر مضحک و کارتن مانند را از آینده افغانستان ترسیم نموده اند که با دیدن آن هر شخصی به کلههای کلان، پاهای سانتمیتری و چشمان ریز فرو رفته در قعر پلکها، خندههای تلخ و بی مزهی را نثار افغانستان پس از صلح خواهند کرد، لذا قبل از اینکه شاهد تصویری از کشور خود باشیم، به همگان لازم است که هر گونه رقابتهای دموکراتیک را در همان چارچوبه محفوظ نگهداشته و جهت ارائه تصویری قابل شأن برای آیندهی کشور خود دست به دست هم داده و مهندسی مضحک مثلث تصمیم گیرندگان را در نطفه خنثی سازیم، شأنیت و منزلت ملی و بین المللی مردم افغانستان وابسته به نوعیت نظام و استراتژیهایی است که از دریچهی آن نسیم جمهوریت صورتها را بنوازد، نه اینکه برایند مذاکرات نفسگیر و دوامدار کنونی، پازلهای سیاسی را به مسیری رهنمون و جا بجا سازد که از دل آن، خواستههای بیرون مرزی در کشور تحقق یابد.

دیدگاه شما